Part08_علی از زبان علی(1).mp3
7.76M
قسمت8⃣
*اتمام حجت با مردم در موضوع خلافت و امامت
*احتجاجات امیرالمومنین (ع) به امامت و خلافت خود
*" إنّي النَّبَأُ العَظِيمُ ، و الصِّدِّيقُ الأكبَرُ ..."
*نهایت بی یاوری!
*صبری همچون خار در چشم و استخوان در گلو!
#حضرت_علی ﷺ
#عید_غدیر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
AUD-20200726-WA0002.mp3
11.98M
__💢 از الان برا #عید_غدیر برنامه ریزی کن #غدیر
#مبلغ_غدیر_باشید
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ از عزا درآوردن مادر شهید مجید قربانخانی پس از ۸ سال روی آنتن زنده😍
🌹کانال حضرت زهرا و شهید هادی👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
ای قلم_ابراهیم رهبر.mp3
5.22M
ای قلم سوزلرینده اثریوخ...
🎙ابراهیم رهبر
💢 دلیل دلگیری عصرهای #جمعه
✍ از آیتالله بهاءالدینی پرسیدند: علت اینکه عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمودند: چون در آن لحظه #قلب _مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) بهسبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر میشوند، قلب و مدارِ وجود است.💔
📚 شرح چهل حدیث ص ۴۳۲
#امام_زمان_عجل_الله
#جمعه
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت پنجاه و ششم داستان #شهیدتورجی_زاده... 🌷🕊 کربلای ده راوی
🌷🇮🇷
🇮🇷🌷
بسم ربِّ زهـــرا سلام الله
قسمت پنجاه و هفتم داستان
#شهیدتورجی_زاده
پرواز
راوی:
جمعی از دوستان
شب حمله گردان ما بود . محمد تورجی را دیدم . با هم صحبت کردیم . گفت : انشاءالله عراقی ها خودشان ارتفاعات را خالی کنند ! من دعا می کنم بدون تلفات پیروز شویم . چون بیشتر بچه های ما هنوز از کربلای پنج مجروح هستند.
نیروی جدید به گردان ما نیامده بود . به خاطر کمبود نیرو گروهان حُر منحل شد . گروهان عمار و ذوالفقار تقویت شدند ! حالا با دو گروهان راهی ارتفاعات می شدیم.
در تاریکی شب به سمت ارتفاعات می رفتیم . رمز عملیات یا زهرا (سلام الله علیها) بود . همه آماده بودیم.
یکی از مسئولین لشگر آنجا بود . محمد ساک دستی خودش را به او داد و گفت : این پیش شما باشه . من برنمی گردم ! شما بفرست اصفهان.
در سکوت کامل از ارتفاعات بالا رفتیم . باور کردنی نبود . در کل ارتفاعات گلان هیچ نیروی عراقی نبود.
سنگرهای دشمن همگی خالی بود ! در منطقه اسپیدار هم سنگرها خالی بود . بیشتر از این می ترسیدیم که این یک حُقه نظامی باشد !
ما فقط یک اسیر عراقی گرفتیم ! سریع یکی از بچه ها جلو آمد . با اسیر صحبت کرد و گفت : بقیه نیروهایتان کجا هستند ؟!
اسیر در جواب گفت : فرمانده ما برای کسب تکلیف به قرارگاه رفت. نیروهای ما هم به سمت پایین رفتند . گفتند : اگر ایران حمله کرد ما پاتک می کنیم و ارتفاعات را پس می گیریم.
یک گروهان روی ارتفاعات پاسگاه پلیس مستقر بود . یک گروهان هم روی اسپیدار . خبر آزادی منطقه سریع پشت بی سیم ها منتقل شد.
نماز صبح را همانجا خواندیم . با روشن شدن هوا بیشتر نیروها در سنگرها مشغول استراحت شدند.
کل روز مشغول پاکسازی منطقه بودیم . محمد نیروها را در سنگرها پخش کرد . هر لحظه احتمال پاتک بود . باید کاری کرد که کمترین تلفات را داشته باشیم .
هوا تاریک شد . نقل و انتقال نیروهای دشمن زیاد شده بود . محمد با چند نفر از بچه ها رفت برای شناسایی.
مسیر عبور نیروهای دشمن را شناسایی کرد . پشت بی سیم به بچه ها دستورات لازم را داد . تا هوا تاریک بود جابه جایی انجام شد .
آخر شب بود . بچه های لشگر 25 کربلا در ارتفاعات مجاور ما با دشمن درگیر بودند . یکی از فرماندهان از پشت بی سیم تورجی را صدا کرد . بعد گفت : محمد یه کم برای ما مداحی کن . بچه ها رو ارتفاعات مجاور درگیر هستند . دعا کن کار سریع به نتیجه برسه .
محمد یکبار دیگر شروع به خواندن کرد . همان اشعاری که برای شهید خرازی خوانده بود .
صدای او در کل بی سیم های منطقه پخش می شد . بعد هم برای پیروزی بچه ها در محور مجاور دعا کرد.
عجیب بود . کار تصرف ارتفاعات خیل سریع انجام شد.
هوا هنوز تاریک بود . به سنگر بالای تپه آمد . مشغول نماز شب شد . نماز صبح را هم خواند و رفت پایین . محل استقرار بچه ها را بررسی کرد و برگشت . یکی از بچه ها همراهش بود . رسید به سنگر ، سید احمد را در آغوش گرفت و بوسید . بعد گفت : این هم آخرین خداحافظی ما !!
بعد هم دستش را به کمر گرفت و گفت : نمی دانم چرا پهلویم درد می کند !
«همانجا ، دقایقی بعد مورد اصابت قرار گرفت !»
هوا در حال روشن شدن بود . می خواستم بخوابم . محمد گفت : عراقی ها آماده پاتک هستند . فعلاً بیدار باش .
ساعت هفت صبح بود . پنجمین روز اردیبهشت . رفتم به سنگر روی قله . محمد تورجی جلوی سنگر نشسته بود .
چهار نفر داخل سنگر دراز کشیده بودند . سنگر آنها کوچک بود . سقف آن هم از حلبی و چوب بود .
داخل سنگر برادر اسدی معاون گردان دراز کشیده بود . در کنار او حسین دردشتی بود .
برادر خدمت کُن بیسیم چی تورجی هم خوابیده بود . با محمد تورجی صحبت کردم . چند دقیقه بعد از آنها جدا شدم .
رفتم پیش جواد مُحب فرمانده گروهان خودمان . وارد سنگر شدم . نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم . حرف از شهادت بود .
محمد گفت : من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا (سلام الله علیها) است . من هم فرمانده گردان یازهرا (سلام الله علیها) هستم !
نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم . خیلی دلشوره داشتم . یکدفعه صدار انفجار خمپاره آمد . برگشتم به سمت نوک تپه . گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود !
به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه . دل توی دلم نبود . همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد . با اینحال به خودم دلداری می دادم.
می گفتم : هیچ اتفاقی نیفتاده . اما انفجار خیلی شدید بود . مطمئن بودم خمپاره شصت نبوده.
- ناشناس.mp3
1.9M
🎙️سمینار ازدواج موفق💕
#حتما کامل و #بادقت گوش کنید😉
▫️قسمت: ۲۸
▫️زمان: حدود ۱۰دقیقه
▫️دکتر: شاهین فرهنگ
موضوع ؛ سوالات هدایت شده در خواستگاری!
ادامهدارد...💕
💢 #دانلود_واسه_
#مجردا_اجباری👌
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
__ السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ(ع) ️
️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ
وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ
️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام
🌴حــرم فــاطـمــه را بــا خـاک نــجــف
بـایــد سـاخـت
وقـــف زهـراســت نـــجـف بـاهـمــه ی ذراتــش
__ ️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
📚 #خدای_خوب_ابراهیم
✍همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه می رفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم . صدای اذان ظهر که آمد ، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت . گفتم : آقا ابراهیم ، بیا زودتر بریم مقر ، همونجا نماز رو می خونیم . ما که بیکار نیستیم . داریم کار رزمنده ها رو انجام می دهیم . این هم مثل نمازه .
🖊با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت : تموم این کارها بازیه . هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه . هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم . ان شاء الله اثر اهمیت به #نماز_اول_وقت رو تو زندگی خودت می بینی...
بــرادر شــهــیــدم
#شهید_ابراهیم_هادی...🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
ارتباط موفق_55.mp3
14.15M
#ارتباط_موفق ۵۵
#حرف_آخر ؛
پيامبر مهربانیها؛ خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لاَِهْلِهِ /
بهترینِ شما، کسی است که برای خانوادهاش بهترین است.
نمیتوانی در اجتماعِ دوستان، بستگان، همکاران و... محبوب باشی و قدرت جذب بالایی داشته باشی؛
بدون اینکه در خانوادهات محبوب باشی.
[ حتی اگر کسی نداند؛ شما فرد محبوبی در خانوادهات نیستی، نَفْسِ دیگران این حقیقت را درک میکند.]
#استاد_شجاعی 🎤
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124