نماز ۱۸_1.mp3
19.34M
#نماز📿
▫️#قسمت_هیجدهم)
▫️تعقیبات نماز
✍یعنی صادقانه باخدا حرف بزنیم.
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
⚡️شهید مستجاب الدعوه علی اکبر نظری 🔸مقام والای شهید نظری و شفای یک مادر شهید پدر #شهید_علیاکبر_نظر
⚡️شهید مستجاب الدعوه
#شهید_علی_اکبر_نظری مشکلگشای حاجتمندان
#قسمتدوم
✍ مادر شهید نظری میگوید: سر مزارش نشسته
و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری
خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ
مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن!
پرسید شما که هستید؟ گفتم مادر شهید
هستم؛ کاری داشتید؟ گفت: من مشکلی
داشتم که این شهید برایم حل کرد. گفتم:
چطور مادر؟ گفت: هفته پیش به گلزار آمدم
دیدم آقایی با عکس شهید اینجا نشسته
است. من اصلاً علاقه و اعتقادی به شهدا،
گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم
اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم
است شهیدان حساب و کتابی دارند. همان
شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین
به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت:
«چون به شهداء توسل کردی آمدم تا مشکل
تو را حل کنم. برو خیالت راحت باشد که
مشکل تو کاملاً حل شده و دیگر هیچ
غصهای نخور.»فردای آن روز مشکلم حل
شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار
بیایم بر سر مزار پسر شما می آیم
✅ادامه دارد..
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش تهیه آب نورانی جهت بیماری،افسردگی،چشم زخم، دعوای بی علت، گرفتاریهای تمام نشدنی و پشت سرهم...
#حدیث ...حدیث را حتما بشنوید وانجام بدهید ..ودربین دیگران پخش کنید ...🌺
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
روش تهیه آب نورانی جهت بیماری،افسردگی،چشم زخم، دعوای بی علت، گرفتاریهای تمام نشدنی و پشت سرهم... #ح
.
.
سلام
این کلیپ رو ببینید و انجام بدید
و برای همه هم بفرستید
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ما خاندان کرمیم،
جلو بهشت وامیستیم همه رو شفاعت میکنیم...
#شهید_القدس_سید_مهدی_جلادتی ...🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🔹شهیدی که بعد از شهادت گریه کرد...
✍سید مهدی هیچگاه پاهایش رو جلوم دراز نکرد جلوی پام تمام قد می ایستاد وتا من نمی نشستم، او هم نمی نشست فقط یکجا پایش رو دراز کرد اونم وقتی بود که شهید شد... بهش گفتم سید تو هیچوقت جلوی من پاهات رو دراز نمیکردی؛ حالا چی شده مادر؟ یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برای چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشمانش اومد شاید میخواسته بگه مادر اگر مجبور نبودم جلوی پاهات تمام قد می ایستادم
#شهیدسیدمهدیاسلامیخواه...🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
se.mp3
6.91M
#صوتی | پادکستویژه
معجزه معنویت بر
ازدواج و همسرداری!!!
💥تاثیر نماز اول وقت روی ازدواج
💥و درگیری های خانوادگـــــــــی👌
توصیه عجیب
#میرزاجوادآقاملکیتبریزی
بهدخترشوقتی گفت میخوام
طلاق بگیرم!
#ازدواج_سریع
#آرامش_در_خانواده
🥀⃟🦋
ماموریت ویژه سردار #نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید #محسن_حججی:*
◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
◇ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
◇ به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟"
◇ می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"*
◇ حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
🔹️ توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند.
🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."*
◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"*
◇ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
◇ گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."*
🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!*😔
Part10_خدای خوب ابراهیم.mp3
13.41M
#کتاب_صوتی 🎧
📗 #خدای_خوب_ابراهیم
فصل ⓿❶ #پایان
#شهید_ابراهیم_هادی
اللهمعجللولیکالفرج
فصل 9👇🏼
https://eitaa.com/shahid_hadi124/66514
🔴 دلم میسوزه برای براندازی که با هزار ضرب و زور خودشو به #آمریکا رسونده و الآن توی دانشگاهشون جای #روز_قدس، ماه قدس دارن...
نماز هم که جای سه وعده، پنج وعده به راهه...
هم اتاقیشم با وجود این که واحد درسیش نیست داره وصیتنامه #امام_خمینی (ره) رو میخونه!...
#وعده_صادق | #نظم_جدید_جهانی
مداحی_آنلاین_یا_اباصالح_پس_کی_میایی؟_مجتبی_رمضانی.mp3
10.15M
آره نامردم، منکه برای فرجت کاری نکردم...😔
#امام_زمان
#دلتنگی 💔
رفیق مثل ابراهیم هادی 1.mp3
10.33M
🎧 پادکست| رفیق یعنی یکی مثل ابراهیم هادی...
🎤کربلایی سید رضا نریمانی
#شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
ســـلام بـر آنـان کـه اول
از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن...
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از #امام_زمان عجل الله
و همه شهدا ...🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی...☘
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
وقتی حاج حسین در میدان جنگ نماز را اقامه می کرد بچه ها می گفتند حاجی خطر داره ولی حاج حسین می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ...
حاج حسین بادپا غرق در وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّه ... و تمام کارهایش را به خدا سپرده بود. وقتی از او می پرسیدیم حاجی دوست داری شهید شوی؟ می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ، می گفتیم دوست نداری شهید شوی؟ می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ.
سید ابراهیم گفت: حاج حسین بادپا خود را کامل به خدا سپرده بود.
#شهید_حسین_بادپا...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من به حسین و به حافظان حرم
به لالههای شکفتــــه زِ بوستــــان حرم
تمام وسعت دنیا قفس برای شماست
فــــدای وسعت قلــــب مدافعان حرم
🗓 ۱۶ اردیبهشت سالروز حماسه شهدای مدافع حرم استان مازندران در کربلای خان طومان سوریه تا ابد گرامی باد.
#شهید_آوینی:
✍«آنگاه که چشم به روز گشودیم، خود را فرسنگ ها دور از شهر خانه مالوف، اما در پناه حق یافتیم! شهر و خانه تمثیل سکونند و دشواری هجرت، در دل کندن از خانه عادات و دیار تعلقاتی است که با آنها انس داریم و چگونه پای سلوک در طریق حق گذارد آنکه توان هجرت ندارد؟ آوارگی، شـرط انس گرفتن با حق است.»
📚 منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند!
به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند."
من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
#شهید_ابراهیم_هادی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
نماز ۱۹_1.mp3
19.87M
#نماز📿
▫️#قسمت_نوزدهم)
▫️ذکر های نماز
✍الله اکبر یعنی خدابزرگتر از آنست که به وصف بیاید.
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟨🔴 اگر هر کار میکنی حاجتت رو نمیگیری
حتما این کلیپ رو ببین
#دانلود_ویژه 👌👌👌
🔴 کانال حضرت زهرا و شهدا 👇
@hazraet_zahra_135
✍در کولهاش یک دفتر روزشمار دیدم
دفترچه را باز کردم
شهید با خودکار سبز، یاداشتی نوشته بود:
از خداوند میخواهم در این عملیات حضور پیدا بکنم....
با دشمن تکفیری بجنگم..
بعد زخمی بشوم..
و بعد اسیر بشوم..
و بعد با شکنجه شهید بشوم ..:))
تا عاشورای امام حسین را درک کنم....
#شهید_نوید_صفری...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹لبخندهایی از جنس #شهید_حججی
بین بسیجی های آمریکا😂😂😂
کربلا کربلا ما داریم می آییم
بچه ها عجله کنید از بسیجیهای اروپا و امریکایی عقب نمونیم
انقلاب خمینی
تو به ما جرات طوفان دادی
محمدعلی ،پدر ، برادران و خواهران خود را در یک سانحه ی رانندگی از دست داده بود و در دنیا فقط مرا داشت و مادرش را . آخرین باری که به جبهه می رفت، بسیار با نشاط بود. او درآن روز سه بار از مادرش حلالیت طلبید و از او میخواست زیر گلوی او را ببوسد. وقتی مادرش علت را پرسید به او جوابی نداد.
او در همان لحظه به من و مادرش گفت: من شما را خیلی دوست دارم ولی خدا را بیشتر از شما دوست دارم. وقتی از من حلالیت طلبید، همه چیز را دریافتم او در آخرین دیدار، مرا به صبر و نماز شب سفارش کرد.
بعد از چند روز که پیکر پاکش را به شهر آوردند ، دیدیم ترکشی درست به زیر گلویش اصابت کرده است یعنی همان محلی که از مادرش میخواست آن را ببوسد. همسر شهیدم واقعا عاشق شهادت بود.
#شهیدمحمدعلی_فتحی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🔴 تصویری از رهبر انقلاب و مختصری در مورد مادر مکرمه شان مرحومه خدیجه میردامادی
🔹 مادر رهبر معظم انقلاب بانو «خدیجه میردامادی» نسل نهم میرداماد و نسل سیودوم امام_صادق سلام الله علیه است که در سن ۲۰ سالگی با آقاسیدجوادخامنه ای ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد که یکی از آنها رهبر معظم انقلاب ایران است.
🔹 آیتالله سیدجواد خامنهای، پس از فوت همسر اولش که سه دختر به نامهای علویه، بتول و فاطمهسلطان از او به یادگار داشت، در سال ۱۳۱۳ شمسی با خدیجه میردامادی ازدواج کرد.
🔹 بانو خدیجه در ۲۰ سالگی به همسری آیتالله سیدجوادخامنهای درآمد و صاحب چهار پسر و یک دختر به نامهای سیدمحمد، سیدعلی، سیدهادی، سیدمحمدحسن و بدرالسادات معروف به بیبی رباب شد.
🔹 مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب در روز ۲۲ آذرماه سال ۱۳۶۸ در سن ۷۵ سالگی، بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت و پیکرش در رواق پشت سر مرقد مطهر امام رضا سلام الله علیه در کنار همسرش واقع در توحیدخانه به خاک سپرده شد.
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
⚡️شهید مستجاب الدعوه #شهید_علی_اکبر_نظری مشکلگشای حاجتمندان #قسمتدوم ✍ مادر شهید نظری میگوید: س
⚡️ تلنگر #شهید_نظری به دختر دانشجو
استفاده از امکانات خوابگاه و درس نخواندن! #حقالناس
پدر شهید نظری ثابت میگوید:
همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر
خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند
شهیدم و فاتحه میخواند. فاتحه خواند
وگریه کرد. انگار مثل خواهری بود که برای
برادرشگریه میکند.گریهاش که تمام شد
گفتم: دختر شما با این شهید آشنا هستید؟
گفت:
نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس
میخوانم چندین شب پیش خواب دیدم که
این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت:
آمدهام اینجا تا به شما بگویم این اموال و
امکاناتی که برای شما خرج و هزینه
میشود از اموال بیتالمال است. شما در
دو کار سستی و کاهلی میکنید #اول_نماز
و #دوم_درس!
همانجا از ایشان سؤال کردم مزارتان
کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار
خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر
عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم
میآمد و شروع میکرد به قرآن خواندن بر
سر مزار شهید نظری…
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124