کیا مثل من خیلی گناه کردند
کیا مثل من پرده دری کردند
امشب بیایم به خدا بگیم خدایا غلط کردم نفهمیدم
من سر جنگ با تو نداشتم
در دعای افتتاح میخوانیم فارحم عبدک الجاهل
خدایا رحم کن بر بنده نادانت
خدایا تو که میدونی من از سر نادانیم بود که گناه کردم
خدایا با همه وجود خودم حس میکنم که ظلمت نفسی
من به خودم بد کردم
تو منو خلق کردی تا بشم آیت الله بهجت اما نشدم
تو به خاطر من جلوی یکی از مقربان درگاهت یعنی شیطان با شش هزار سال عبادت ایستادی
تو حتی به خاطر من جلوی فرشته هات هم ایستادی
وقتی فرشته ها به خدا اعتراض کردند که داری موجودی خلق میکنی که همش میخواد فساد کنه خدا به فرشته ها فرمود
من چیزی درباره این می دانم که شما ها نمی دانید
آی مردم تا حالا فکر کرده بودید خدا به خاطر ما ها جلوی فرشته هاش هم ایستاده؟؟؟
می بینید چقدر ما برای خدا عزیزیم؟؟؟
الان باور میکنید خدا فقط داره به حرف ما گوش میکنه؟؟؟
چون خودش فرموده وقتی بندم با من حرف میزنه جوری به حرفاش گوش میکنم که انگار بنده ای دیگه به غیر از این ندارم
الان داره خدا پیش فرشته هاش به ما مباهات میکنه که آی ملائکه ببینید بندم اومده داره با من حرف میزنه
ببینید داره اشک میریزه و با من حرف میزنه
خدا خیلی دوست داره وقتی بندش باهاش حرف میزنه اشک بریزه و حرف بزنه
خدای متعال فرمود
من دو قشر رو محاله دست رد به سینش بزنم یکی پیرمردی که نیمه های شب محاسنش رو تو دست بگیره و با من حرف بزنه
دوم جوونی که سجده کنه و باهاش حرف بزنه
امشب اومدی بدون خدا منتظره
به خودش قسم اول خدا ما رو صدا میزنه که میتونیم صداش کنیم