eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🎥 #بهترین_ذکر_توسل_به_امام_جواد_ع #دانلود_ویژه 👌👌👌 ♥️ کانال #شهید_هادی و #شهید_تورجی_زاده👇👇 @sh
سلام. امروز چهارشنبه است. لطفا حاجت دارها این نمازی که در این کلیپ گفته شده را فراموش نکنند. 👆👆👆👆 لطفا مراقبه هم فراموش نشه. بعضی از ماها مراقبه نداریم . و خدایی نکرده ناخودآگاه مرتکب دل شکستن کسی یا بی احترامی به پدر و مادر یا غیبت و گناهان دیگه .... میشویم. این گناهان همه موانع اجابت دعای ما میشود. ان شاءالله که مراقبه در همه اعمالمان داشته باشیم. ان شاءالله که همگی اعضا حاجت روا و عاقبت بخیر بشوند. 🙏🙏🙏
❖ بزن کف مرتضی داماد گشته بزن کف قلب زهرا شاد گشته 👏👏👏 بزن کف در قدوم ماه داماد بزن لبخند تا حق را کنی شاد 👏👏👏 چنین داماد را باشد عروسی که هستی آیدش بر پای بوسی 👏👏👏 عروسی دختر ختم رسولان عروسی مصطفی را راحت جان 👏👏👏 عروسی مریم و هاجر کنیزش عروسی کو خدا دارد عزیزش 👏👏👏 عروسی هستی هستی فدایش عروسی خلق داماد از برایش 👏👏👏 چه دامادی که فخر کائنات است چه دامادی خداوند ثبات است 👏👏👏 چه دامادی سراپا فخر و عزت چه دامادی خدای عشق و غیرت 👏👏👏 چه دامادی محمد ساق دوشش ملائک هم غلام حلقه گوشش 👏👏👏 حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر سجاده های عشقتان در این لحظات ملکوتی اذان.‌‌‌. دعا برای رهبر عزیزمان و امام زمان ارواحنا فدا.... یادمان نرود... اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج نماز_اول وقت التماس دعا🙏
1.96M
❇️ مدیریت روابط خانواده 🔷 دکتر حبشی
436.2K
داستان لیلی و مجنون
1.06M
☢ ظرفیت انسان ها دکتر حبشی
🔻 ۷۷ 👈این داستان⇦《 خاک، خاک نیست 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎دستش رو گذاشت روی شونه ام ... جایی که پدربزرگت شهیـــ🌹ــد شده ... جایی نیست که کسی بتونه بره ... هنوز اون مناطق تفحص نشده ... زمینش بکر و دست نخورده است ...✨ 🍃تا همین جاشم ... شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمی دادن ... پارتیت کلفت بود ... خندید ...😁 🔸پارتی شماها کلفته ... من بار اولم نیست اومدم ... بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد برم ... شهـــ🌹ـــدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن ... و مهمون داری کردن ... هر جا رفتیم راه باز شد ... بقیه اش هم عین همین جاست ... خاک خاکه ...✨ دلم سوخت💔 ... نمی دونم چرا؟ ... اما با شنیدن این جمله ... آه از نهادم در اومد ...😔 - فکه که راه مون ندادن ... و از جا بلند شدم ... وقت نماز شب بود ... راه افتادم برم وضو بگیرم ... اما حقیقت اینجا بود که ... خاک، خاک نیست ... و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود ...🍃 شب شکست و خورشید طلوع کرد ... طلوع دردناک ...🌄 همگی نشستیم سر سفره ... اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت ... کوله ام🎒 رو برداشتم برم بیرون ... توی در رسیدم به آقا مهدی ... دست هاش رو شسته بود و برمی گشت داخل ... نرفت کنار ...😳 ایستاد توی در و زل زد بهم ... چند لحظه همین طوری نگام کرد ... بدون اینکه چیزی بگه ... رفت نشست سر سفره ... منم متعجب، خشکم زد 😳... 🔹تو این 10 روز ... اصلا چنین رفتاری رو ازش ندیده بودم ... با هر کی به در می رسید ... یا سریع راه رو باز می کرد ... یا به اون تعارف می کرد ...😊 رو کرد به جمع ... بخوایم بریم محل شهـــ🌹ـــادت پدربزرگ مهران ... هستید⁉️ ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🕊🌷🕊
🔻 ۷۸ 👈این داستان⇦《 الفاتحه 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎برق از سر جمع پرید ...⚡️ کجا هست؟ ... یه جای بکر ... - تو از کجا بلدی❓ ... خندید 😁... ❤️من یه زمانی همه اینجاها رو مثل کف دستم می شناختم... یه نقشه الکی می دادن دست مون ... برو و برگرد ... حالا هستید یا نه❓ ... هر کی یه چیزی می گفت ... دل ❤️ توی دلم نبود نتیجه چی میشه ... همون طوری ایستاده بودم اونجا و خدا خدا می کردم ... ✨خدایا ... یعنی میشه؟ ... خدایا پارتی من میشی؟ ... بساط غذا که جمع شد ... دو گروه شدیم ... صاحب خونه آقا مهدی رفت توی یکی دیگه از ماشین ها 🚌... اون دو تا ماشین برگشتن ... و ما زدیم به دل جاده ... از شادی توی پوست خودم جا نمی شدم ...😍 🔸تا چشم کار می کرد بیابان بود ... جاده آسفالت هم تموم شد و رفتیم توی خاکی ... حدود ظهر بود ... رسیدیم سر دو راهی ... پیچید سمت چپ... - باید مستقیم می رفتی ...😳 برای اینکه بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... باید از منطقه * بریم ... اونجا رو چند بار شیمیایی زدن😷... یکی دو باری هم بین ما و عراق ... دست به دست شد ... ممکنه دوبله آلوده باشه ...⛔️🚷 آقا رسول ... نگاه خاصی😳 بهش کرد ... مهدی گم نشیم؟ ... خیلی ساله از جنگ می گذره ... بارون زمین رو شسته ... باد، خاک رو جا به جا کرده ... این خاک و زمین هزار بار جا به جا شده ... نبری مون مستقیم اون دنیا ❗️... آقا مهدی خندید 😁... - مسافرین محترم ... نیازی به بستن کمربندهای ایمنی نمی باشد ... لطفا پس از قرائت شهادتین ... جهت شادی روح خودتان و سایر خدمه پرواز ... الفاتحه مع الصلوات ...📿 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🔸🔶🔸