eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷آقاجانم یا صاحب الزمان ای عشق بیا که سینه‌هامان شد چاک «اَینَ النَبأ العظیم» گشتیم هلاک چشمی که تو را ندیده باشد کور است خون شد دل ما «مَتی ترانا و نَراک» #نوای_دلتنگی 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
💌 #پیامڪی_ازبهشت ❂ رفیق براے #شهیـــد شدن ... هنـــر لازم استــــ ! هنــرِ ← رد شـدن از سیـم خـاردارهای نفـس هنـرِ به ← خـــدا رسیدن هنـرِ ڪشتن ← نَــفس هنـرِ ← تَهذیبــــ تا هنــــرمند نشـی... شهیـــد نمےشـی.. 🌷 شهید ابراهیم هادی🌷 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃مدح زیباے حضرت علے(ع) +ببینین و ڪیف کنین🌸 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
🍃🎈 ماه میلاد سه پرچم دار عشق دلبر و دلداده و دلدار عشق ماه میلاد سه ماه عالمین سید سجاد و عباس و حسین حلول ماه شعبان و میلاد سرداران کربلا مبارک باد 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
1_2174371.mp3
3.69M
💠 دوباره دلهای ما رفته سمت کربلا 🎤🎤 حنیف طاهری 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سلام یکی از اعضای محترم کانال نماز و قران استیجاری می خونند اگر کسی می خواد برای امواتشون لطفا به ای دی زیر پیام دهید👇👇 @joon_kademol_mahdi313 تا هماهنگی لازم انجام شود
سلام دوستان عزیز💐 ماه شعبان،ماه صدقه،استغفار و صلواتِ اگر میتونید روزی هزار بار استغفار و روزی هزار بار صلوات بفرستید صدقه هم هر روز کنار بذارید خصوصا روز اول ماه شعبان این موارد خیلی مهمن خیلیییی زیاد غفلت نکنید لطفا🙏🙏 ( که ده دقیقه قبل اذان ظهر باید خونده شه خیلی مهمه) مناجات شعبانیه هم که همش عشق بازی با خداست شبا،یه گوشه خلوت انتخاب کنید نور رو کم کنید و این دعای کوتاه و زیبارو بخونید با معنی👌 اول برای فرج،بعد حاجات دیگران و در آخر برای حوائج خودتون دعا کنید🙏🌷🍃 پستهارو حتما با دقت بخونید👆 برای دیگران ارسال کنید 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
@Farsna.mp3
3.66M
💢🌟💢🌟💢 افضل اعمال در ماه شعبان حاج آقا حسینی قمی 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺 #همسرشهید حافظ کل قرآن بود و نماز اول وقتش درک نمی شد، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت. 🌷آرزویش شهادت بود وی با اشاره به این که اولین سفر همسرم به سوریه در دوران عقد بود گفت: این ماموریت 75 روز طول کشید و من هر شب گریه می کردم ولی هیچ وقت به او نمی گفتم که چرا رفتی و ای کاش که جلویش را گرفته بودم، او هم تماس می گرفت و دلداری ام می داد و از من می خواست که دعا کنم شهید شود، بعد از بازگشتش سری بعد به اتفاق هم برای زیارت به سوریه رفتیم.🌹 #شهیدابوالفضل_راه_چمنی #سالروزشهادت
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#گفتگوی_تسنیم_با_همسر_شهید_نجفی خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید #میثم_نجفی ) #قسمت_چهارم. 💞دخت
خاطرات شیرین (زهره نجفی همسر شهید ) 💢خبر شهادتش چطور به شما رسید⁉️ 🌺قرار بود برای حلما جشن سیسمونی بگیریم که کنسل شد. همان روز جمعه به اتفاق خواهرم به منزلمان آمدیم. آقا میثم گفته بود ماه برمی‌گردد. 💞من گفتم دو ماه خانه نبوده‌ام و باید برای استقبال از میثم همه جا را تمیز کنم تا وقتی برگشت، خانه مرتب و تمیز باشد. مادرشوهر و جاری‌ام هم همراهم بودند. یک دفعه برادرم آمد و گفت: «مامان گفته هوا سرد است. بیایم دنبالتان» گفتم: «ما که تازه آمده‌ایم.» 💖 ولی از آنجایی که مادرم نگران حالم بود چون آخرین ماه بارداری را پشت سر می‌گذاشتم، زیاد با خودم احتمال افتادن اتفاقی را ندادم.❗️ با برادرم دوباره به خانه پدری برگشتم و دیدم شوهر خواهرهایم در حیاط ایستاده‌اند. پرسیدم: «چرا اینجا ایستاده‌اید⁉️» گفتند: «تو برو داخل خانه»، رفتم دیدم برادرم آنجاست. دستم را کشید برد داخل، دیدم امام جماعت مسجد جامع قرچک هم آنجاست. 😳ایشان گفت هر کسی که به سوریه می‌رود به خانواده‌هایشان سر می‌زنند. 💞من پیش خودم گفتم آقا میثم دو ماه است که رفته سوریه. چرا حالا که می‌خواهد برگردد آمده‌اند سربزنند⁉️😳 باز هم شک نکردم که ممکن است اتفاقی افتاده باشد. به مادرم گفتم: «این‌ها برای چه آمده اند⁉️» گفت: «همینطوری» رفتم نشستم داخل اتاق. حتی به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد که ممکن است میثم شهید شده باشد. 😢حاج آقا خیلی آرام از من چند سوال پرسید و گفت: «آقا میثم کی و چگونه به سوریه رفت⁉️» و چند سوال دیگر در مورد سفر سوریه میثم پرسید. وقتی همه این‌ها را پاسخ دادم ،گفت: «آقا میثم مجروح شده است.» ولی باز هم نگران نشدم و شکی نکردم. 😳پیش خودم گفتم: فقط بیاید. اشکال ندارد مجروح شده باشد. 💖 اما بعد از این حاج آقا ناگهان گفت: «خدا داده و خدا هم گرفته» وقتی این را گفت دیگر هیچ چیز نفهمیدم.💔 💞می‌گفت دوست دارم دخترم کتابخوان شود/دوست ندارم تلویزیونی شود 💖قبل از رفتنش در مورد تربیت فرزندش توصیه خاصی به شما نکرده بود⁉️ 💜می‌گفت: «دوست دارم معلومات بچه من بالا باشد. ما مسلمان‌ها وقتی به دنیا می‌آییم، امام حسین(ع) را راحت و همینجوری قبول داریم ولی در دوره جدید بچه‌ها مفاهیم را اینطور قبول نمی‌کنند و باید با دلیل برایشان توضیح دهیم. دوست دارم با علت و دلیل به فرزندم بگویم خدا و امام حسین(ع) چگونه‌اند. دوست دارم کتابخوان شود و کتابخوانش می‌کنم و از این طریق به او یاد می‌دهم که خدا را بشناسد. دوست ندارم زیاد تلویزیون نگاه کند.»😇 گاهی هم به شوخی به من می‌گفت: «زهره اگر بچه ما تلویزیونی شود، من ازت راضی نیستم.»🙂 💖میثم دوست نداشت صدای خانم‌‌ها بالا برود/به مادرم گفتم دعا کن صدایم در معراج شهدا بالا نرود 💞 آخرین بار با ایشان در معراج شهدا دیدار و وداع کردید. آرامش شما بالای سر پیکر شهید برای سایر دوستان و بستگان جالب و ستودنی بود. آنجا با آقا میثم چه حرفی زدید⁉️ 💖حرف خاصی با او نداشتم. فقط از این که داشتم بعد از مدتی او را می‌دیدم، لذت می‌بردم. آقا میثم دوست نداشت صدای خانم‌ها بالا برود و نامحرمان آن را بشنوند به همین خاطر وقتی قرار شد برای وداع با میثم به معراج شهدا برویم، درخانه به مادرم گفتم: «مامان برایم دعا کن صدایم بالا نرود. دعایم کن بتوانم خودم را کنترل کنم.😢» 💞 وقتی خواهر میثم در معراج شهدا با دیدن میثم با صدای بلند بی‌قراری می‌کرد سختم شد. به او گفتم: «زهراجان کمی صدایت را پایین‌تر بیاور الان میثم ناراحت می‌شود.» دوست نداشتم ناراحتش کنم.🌷 💖الان هم که مدتی از شهادت همسرتان گذشته، کارهایی که ایشان دوست نداشت را انجام نمی‌دهید⁉️ 💞تا جایی که بتوانم دوست دارم رعایت کنم و کارهایی که دوست نداشت را انجام ندهم. نمی‌خواهم ناراحت شود. 💞بار آخر گفت: «زهره جان! (س)»😢 ❤️ از تولد حلما بگویید. آن روز در نبود آقا میثم چه حسی داشتید⁉️ 💞خیلی سخت بود. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره بارداری‌ام بود و روزهای سختی را می‌گذراندم. به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه» 💖 گفت: «زهره جان! سپردمتان به (س) و از خانم خواسته‌ام به شما سر بزند.»😭 ❤️وقتی حلما می‌خواست به دنیا بیاید فقط از (س) کمک خواستم. فقط ائمه و حضرت زهرا(س) را صدا می‌زدم. این‌ها بودند که به من آرامش دادند.🌹 ................................ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
1_49473568.mp3
4.24M
💢سخنان زیبا و شنیدنی #استاد_دانشمند.👌👌👌 پیشنهاد دانلود #مخصوصا_برای_جوانها 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124