eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 🔸وقتی می‌خواست راهی شود حس عجیبی داشت و مطمئن بود که سالم برنمی‌گردد؛ من هم همان حس را داشته و حالم شبیه حال دفعات قبل نبود. یک‌شب گفت «بیا بشین باهم حرف بزنیم.» 💔دلم لرزید و گفتم «می‌خواهی مأموریت بروی؟ و حتماً می‌خواهی سوریه بروی؟» خندید و گفت «آفرین عزیزم.» گفتم «من هم که نمی‌توانم و نمی‌خواهم مانع رفتنت شوم.» که در جواب گفت «به تو افتخار می‌کنم.»  🍒زینب که بیشتر به پدرش وابسته بود بی‌قراری می‌کرد و محمدجواد دائم دختر کوچک‌مان را می‌بوسید. قبل از رفتن زینب از پدر قول گرفت که موقع برگشت عروسکی برایش بیاورد. 🔻قسمت نهم🔺 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 💔همه از بازگشت محمدجواد در دل غصه‌دار بودیم، اما هیچ‌کس چون من دل‌نگران این رفتن نبود. 😔خاطرات خوب زندگی مشترک‌مان و مهربانی‌های محمدجواد را که به یاد می‌آوردم اشک در چشمانش می‌نشست، اما می‌دانستم که همسرم عاشق شهادت است و نمی‌خواستم او را از رسیدن به آرزویش محروم کنم.... ⏱روزها به‌سرعت می‌گذشت و کم‌کم باید از عزیزترین‌مان دل می‌کندیم. محمدجواد خوشحال به نظر می‌رسید و به بقیه می‌گفت «از همین حالا مرا شهید محمدجواد قربانی صدا بزنید.» برای اعزام آماده بود و حس می‌کرد که بالاخره به آرزویش دارد می‌رسد. 🌹یک روز در قطعه شهدا اشاره به قبری کرد و گفت «اینجا قبر من است و من بیست و سومین شهید حاجی‌آباد می‌شوم.» اعزامش مرتب عقب می‌افتاد. بالاخره ۱۹ مهر ۹۴ اعزام شد. ✨لحظه وداع سخت بود. آشوبی در دل داشتم. زمان خداحافظی برایم لحظه جان کندن بود. محمدجواد، زینب، عزیز دردانه‌اش را بوسید و بعد حسین را در آغوش گرفت، حسینی که هنوز نمی‌توانست درک کند پدرش دارد برای چه می‌رود. 🔻قسمت دهم🔺 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ. «الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» 🌴تقدیم به ارواح پاک وطیّب شهدای آسمانی ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
💠رهبر معظم انقلاب: شهید حججی عزیز، حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد 💠استاد پناهیان: شهید محسن حججے، ابراهیم هادے دیگر است. 🌸شهید محسن حججی: سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه. اگه خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداری میکنه… 🌸شهید ابراهیم هادی: همیشه کاری بکن که اگر خدا تورو دید خوشش بیاد، نه مردم! 🌺یادشان با صلوات🌺 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
4_5859627206237488549.mp3
3.87M
🔲صوت بسیار زیبا بچه تهرون بچه‌ تهرونی مثل شهید ابراهیم هادی 🎤 استاد_علیرضا_پناهیان 👌👌👌👌👌 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بالاخره رسما وارد خودروسازی شد ورود رسمی متخصصان نیروی هوافضای سپاه به صنعت خودروسازی ♦️ منتظر شکوفایی هستیم‌. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم اعدام عامل افشای محل تردد "سردار سلیمانی" صادر شد سخنگوی قوه قضاییه:اخیرا سید «محمود موسوی مجد» عامل جمع‌آوری اطلاعات محل استقرار شهید سلیمانی که هم به سرویس موساد و هم سرویس سیا وصل شده بود و در قبال دلار در حوزه های امنیتی و نیروهای مسلح جاسوسی می کرد دستگیر شد. این فرد با حکم دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد که حکم در دیوان عالی کشور تایید شد و این حکم به زودی اجرا خواهد شد تا اربابان این افراد ببینند که نتیجه این خیانت ها چیست.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
مصاحبه با زهره هادی، خواهر شهید ابراهیم هادی شنیدنی است. #قسمت_اول ـ💢شما خواهر شهیدی هستید که فقط
گفتگوی اختصاصی ایکنا با خواهر ♻️در زمان انقلاب چه فعالیت‌هایی انجام می‌داد؟ 🌸ابراهیم ورزشکار بود و در بسیاری از تیم‌ها و بازی‌ها حضور داشت و در زمان انقلاب پیام حضرت امام(ره) را به هم‌تیمی‌ها و ورزشکارها منتقل می‌کرد، با وجود سن کم بسیار فعال بود و شب قبل از ورود حضرت امام(ره) به ایران تا صبح بیدار بود و به کار و هماهنگی می‌پرداخت. جالب است بدانید که در شرایط سخت زمستان سال ۵۷ به رساندن نفت و گاز به مردم مشغول بود تا مردم اذیت نشوند. ♻️ چطور راهی جنگ و جبهه شد؟ 🌸جنگ که در سال ۱۳۵۹ شروع شد ابراهیم جزء کسانی بود که عاشقانه به جبهه اعزام شد. انگار مسیر خدمت خود را یافته و خیلی حوشحال بود که به جبهه اعزام شده و می‌گفت زندگی در جبهه و جنگ برایم بسیار شیرین است. می‌گفت می‌خواهم آنقدر در جبهه بمانم تا اگر لایق شدم و خدا پذیرفت شهید شوم. به نظرم این روحیه باید در جوانان امروز ما تقویت شود. ابراهیم خیلی جوان بود، ولی دلش مالامال عشق خدا بود. می‌گفت الگوی من امام حسین(ع) و شهدا هستند و باید ایثار و شهادت مثال‌زدنی آنها را من هم بتوانم پیاده کنم. البته می‌دانند با همه روحیات این چنینی بسیار اهل خنده و خوش‌مشربی بود و همه از روحیه و حسن معاشرتش لذت می‌بردند. کشتی می‌گرفت و کشتی‌گیر توانایی بود، ورزش می‌کرد و در والیبال و به‌ویژه کشتی صاحب‌مقام و اهل ذوق و رفاقت بود. ♻️ـ حکایت دزد خوش‌شانس و برخورد شهید ابراهیم هادی با وی چیست؟ 🌸عصر یک روز وقتی خواهر و دامادمان به منزل‌ ما آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سر و صدایی شنیده شد. ابراهیم سریع از پنجره طبقه دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور دامادمان را برداشته و در حال فرار است. ♻️ سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه‌های محل‌ لگدی به موتور زد و دزد با موتور به زمین خورد. تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پر از ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کردند. 🌸کارهای خیلی عجیب بود. شب با آن فرد به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم مفصل با آن دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره‌ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده است. ♻️ با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و شغل مناسبی برای آن آقا فراهم شد. مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد و شب نیز با هم شام خورده و استراحت کردند. صبح فردا خیلی از بچه‌ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود: مطمئن باشید آن آقا این برخورد را فراموش نمی‌کند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کارساز است. ............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به اذن خداوند متعال و به دعای علیه السلام به رهبری ، با ذکر " حیدر کرار " آمریکا را فتح میکنیم... مجید بنی فاطمه 👆👆
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 📞آخرین باری که از سوریه با من تماس گرفت با لحن خاصی گفت «دلم خیلی برای بچه‌ها بخصوص زینب تنگ‌شده؛ دوست دارم آنها را ببینم.» 💔من آرامش کرده و گفتم «چند روز دیگر برمی‌گردی و ان‌شاءلله بچه‌ها را می‌بینی.» بعد از اینکه تلفن را قطع کردم توی حیاط رفتم؛ دستانم را رو به آسمان بلند کرده و گفتم : 😔«خدایا اگر قرار بر شهید شدن است، فقط یک‌بار دیگر بچه‌ها را ببیند و این آرزوبه‌دلش نماند!» 🔻قسمت یازدهم🔺 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 🌹محمدجواد بااینکه می‌دانست شاید هرگز برگشتی نداشته باشد، کاملاً آماده بود و همراه دوستش موسی جمشیدیان در عملیات شرکت کرد. قبل از عملیات نماز می‌خواند و دوباره محمدجواد از خدا شهادت می‌طلبد.  ⚔مواجهه با نیروهای تکفیری که از همه لحاظ مسلح بودند کار هولناکی است. در آن میان عده‌ای شهید می‌شوند و دیگران باید بی‌اعتنا به کار خود ادامه بدهند و عقب‌نشینی نکنند. ✨محمدجواد یا حسین گویان همراه هم‌زمانش پیش می‌رود و انگار دعای حضرت زینب بدرقه راهشان بوده است. در سوریه کربلایی دیگر برپا بوده و آنها که یزید زمانه‌شان را شناخته بودند تفنگ به دست می‌جنگند و در راه آزادی بارگاه حضرت زینب مخلصانه پیش می‌روند. در همین میان موسی جمشیدیان و محمدجواد ترکش خوردند. موسی، دوست و هم‌رزم محمدجواد، بلافاصله شهید می‌شود. 🔻قسمت دوازدهم🔺 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
21 Mihmani (1394-5-5) Mashhad.MP3
21M
🔈 * بررسی آفت های گفتاری و نقش آن در ادامه روابط * نهی از سوالات غیر ضروری و سخنان لغو و بیهوده * دو سوم پیمانه زیرکی؛ یک سوم پیمانه تغافل!!! * گاهی گره های زندگی حاصل دلشکستن هاست * پرهیز از بیان کردن مهارت های فرزند و خصوصیات شخصی همسر * پاسخ به سوال: آیا پرسش از مواردی که جزئی و شخصی نباشد جایز است؟ * پاسخ به سوال: چگونه به افرادی که سوال شخصی می پرسند پاسخ دهیم؟ * پاسخ به سوال: چگونه قشر جوان را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ * معرفی کتاب توسط استاد: "نقش زبان در سرنوشت انسان" ⏰ مدت زمان: ۳۹:۴۱ 👌 ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم )
🔴 💠 از علیه‌السلام روایت شده: برای رفع اختلافات در زندگی و ایجاد و مهربانی میان هزار و یک مرتبه این اسم ( ) را بر یا دیگر با نیّت خالص و توجّه بخواند و مرد و زن هر دو از آن بخورند. 📙 خواصّ آیات قرآن کریم ص۷۷
سلام دعای توسل امشب یادتون نره بخونید برا خودتون ما هم التماس دعا داریم یا حق
👈سلام به همه همراهان گرامی...، که در پیش رو دارید است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ به رشتۀ تحریر در آورده است. 👇👇👇
🔹 : 👈این داستان 🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹دهه شصت ... نسل سوخته ... هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن... بودیم ... 🔹آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند ... دل خانواده ها رو سوزوند ... جان عزیزان مون رو سوزوند ... اما انسان هایی توش نفس کشیدن ... که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت ... ریا ... ... ... ... ... ... ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون ... تمام لغات زیبا و عمیق این زبان ... کوچیکه و کم میاره ... 🔹و من یک دهه شصتی هستم ... یکی که توی اون هوا به دنیا اومد ... توی کوچه هایی که هنوز توش راه می رفتن و نفس می کشیدن ... کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ... 🔹من از نسل سوخته ام ... اما سوختن من ... از آتش نبود ... داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ... غرق خون ... با چهره ای آرام ... زیرش نوشته بودن ... "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... "💔🍃 ... 🔹چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ ... نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد ... محو تصویر شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ... 🔹مادرم فرزند ... همیشه می گفت ... روزهای بارداری من ... از خدا یه بچه می خواسته مثل ... دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ... 🔹اون روزها کی می دونست .. ... چقدر روی جنین تاثیرگذاره ... حسش ... فکرش ... آرزوهاش ... و جنین همه رو احساس می کنه ... 🔹ایستاده بودم و به اون تصویر نگاه می کردم ... 🌹🍃 ... اون روز ... فقط 9 سالم بود ... 🔘 ....✔️
🔹 👈 🔻 این داستان← 🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون روز ... پای اون تصویر ... احساس عجیبی داشتم ... که بعد از گذشت 19 سال ... هنوز برای من زنده است ... مدام به اون جمله فکر می کردم ... منم دلم می خواست مثل اون 💔 باشم ... اما بیشتر از هر چیزی ... قسمت دوم جمله اذیتم می کرد ... بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره ... مادرم می گفت... عزت داره ... یا عزت ... کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم ... - ببخشید ... عذرمی خوام ... شرمنده ام ... هر بچه ای شیطنت های خودش رو داره ... منم همین طور... اما هر کسی با دو تا برخورد ... می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه ...خصلتی که اون شب ... خواب رو از چشمم گرفت ... صبح، تصمیمم رو گرفته بودم ... - من هرگز ... کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ... دفتر برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن ... به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم ... - ؟ ... رو می شناختید؟ ... 🌹 چطور بودن؟ ... یه دفتر شد ... پر از خصلت های اخلاقی ... خاطرات کوچیک یا بزرگ ... رفتارها و منش شون ... بیشتر از همه مادرم کمکم کرد ... می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ برام بگه ... اخلاقش ... خصوصیاتش ... رفتارش ... برخوردش با بقیه ... و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد ... خیلی ها بهم می خندیدن ... مسخره ام می کردن ... ولی برام مهم نبود ... گاهی بدجور دلم می سوخت ... اما من برای خودم هدف داشتم ... هدفی که بهم یاد داد ... توی رفتارها دقت کنم ... ... خودم ... اطرافیانم ... بچه های مدرسه ... و ... پدرم ... ....
داستان نسل سوخته را به درخواست اعضا در کانال قرار دادیم.👆
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ. «الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» 🌴تقدیم به ارواح پاک وطیّب شهدای آسمانی ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
💌 سلام رفیقای مجازی من ☺️ احوالتون چطوره... امیدوارم حال دلاتون همیشہ روبراه باشہ . ✍ بچہ ها برای اینڪه ڪه راحت از دنیا و خواسته های دلتون دل بڪنید این جملہ من همیشہ توی ذهنتون باشہ ... « بعضی وقتا دل ڪندن از چیزای خوب ، باعث میشہ چیزای بهتری بدست بیاری .» این جملہ را همیشہ با خودت مرور ڪن و در موردش حتماً فڪر ڪن☝️ 🌷 🌹 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حُرمت پدر حُرمت خداست 🍃فرازی از سخنرانی 《حجت الاسلام عالی》 ✔تا پدر ازت راضی نشه حضرت علی علیه السلام بهت توجه نمیکنه.. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سلام به ساحت مقدس امام زمان عج و سلام به همه شهداواین دو شهید گمنام و هم چنین سلام به همه شما اعضای محترم اولین گلدونهای شهدایی خریداری شد و روی دو مزار شهید گمنام گذاشته شد هنوز سر مزار این دو شهید هستیم می خواهیم یک زیارت ال یاسین بخونیم اگر دوست دارید شما هم نیت کنید و با ما همراه باشید و این زیارت را بخونید باشد که شهدا و این دو شهید از ما شفاعت کنند التماس دعای شهادت خادم کانال 👆 🌹👆🌹👆🌹👆🌹👆🌹
کم کم باید آماده بشیم برای اذان و نماز........ کمی قبل از اذان آماده بشیم تا این دلهای زنگار گرفته ما کمی برای نیایش با خدا باز شود 👆 👆 👆 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
گفتگوی اختصاصی ایکنا با خواهر #شهید_ابراهیم_هادی #قسمت_دوم ♻️در زمان انقلاب چه فعالیت‌هایی انجام
گفتگوی اختصاصی با ♻️ـ چرا با این همه روابط و فعالیت‌های اجتماعی شهید هادی گمنام بوده و تا سال‌ها بعد از شهادتش هم گمنام باقی مانده بود⁉️ 💢 خودش گمنامی را دوست داشت و می‌گفت می‌خواهم گمنام بمانم؛ می‌گفت: از زیبایی خدا در گمنامی بیشتر لذت می‌برم. نمی‌خواهم حتی پیکرم برگردد، همواره کارهای سخت را خودش انجام می‌داد و می‌گفت باید با این کارها جسم و روحم را صیقل دهم. واقعاً صدای زیبای اذان ابراهیم از یادم نمی‌رود؛ لطافت روحی ابراهیم در اذان گفتنش پیدا بود؛ صدای اذانش همواره در گوشم زمزمه می‌شود و من همواره با صدای ابراهیم زندگی می‌کنم و او همیشه ما را کمک و راهنمایی می‌کند. ♻️در ایامی که شهدای گمنام در شهرها و مناطق مختلف کشورمان تشییع می‌شدند و ایام فاطمیه بود، خواب دیدم ابراهیم در می‌زند و می‌گوید «یا الله، یا الله، من اومدم» و ... 💢ـ این شهید با وجود سن کم چطور با علمای بزرگ ارتباط معنوی داشت؛ علما و بزرگانی مثل علامه محمدتقی جعفری و حاج‌اسماعیل دولابی⁉️ ♻️هر وقت از جبهه می‌آمد در محضر درس حاضر می‌شد و از بیانات ایشان استفاده می‌کرد. یادم می‌آید یک روز از جبهه آمده بود و با جسم زخمی در منزل در حال استراحت بود، به ملاقات ابراهیم آمد. ابراهیم از این اقدام استاد جعفری بسیار ناراحت و شرمنده شده بود و می‌گفت شما چرا به دیدن من آمدید، من باید به دیدن شما می‌آمدم. ♻️ همچنین شاگرد بود و خیلی چیزها را از این عارف فرا می‌گرفت و ملاقات‌های خوب و سازنده‌ای با ایشان و دیگر بزرگان داشت. 💢ـ چرا شهید هادی هیچ گاه ازدواج نکرد؛ با وجود اینکه بسیار خوش‌تیپ بود و ظاهراً دختران زیادی نیز آرزوی ازدواج با وی را داشتند⁉️ ♻️می‌گفت اولویت اول من موفقیت رزمندگان در جبهه و پیروزی انقلاب است و برای ازدواج سر فرصت زمان هست! 💢ـ افراد زیادی به این شهید متوسل می‌شوند و به وی ارادت دارند. دلیل این همه توسل و ارادت را در چه می‌دانید، به‌ویژه که جوانان برایش جشن تولد می‌گیرند و کارهایی از این قبیل انجام می‌دهند؟ ♻️ پاک و خالص بود و برای همین هم زمانی که شهید نشده بود و هم‌اینک که شهید زنده است، همه دوستش داشتند و دارند و این مقام شهیدان بزرگ ایران‌زمین است. سلام و صلوات بر دوست شهیدمان ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124