واکنش به هنگام بدگویی.mp3
4.31M
🔹به نیکی یاد کردن از کسی که پشت سرم بدگویی کرده است
📆99/04/30
#رادیو_معارف
#سخنان_زیبای 👌👌👌
#استاد_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم )
♦️آیت الله کشمیری:
🍃سوره یس بخوانید و ثوابش را به امام جواد علیه السلام هدیه کنید ، حاجات شما را خواهد داد.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 اراده الهی
#سخنان_زیبا_و_آموزنده 👌👌👌
#استاد_عالی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_هفتاد_و_چهارم۷۴ 👈این داستان⇦《 دوکوهه 》 ــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 75 و 76
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_هفتاد_و_پنجم۷۵
👈این داستان⇦《 مرد 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بعد از نماز مغرب و عشا ... همون گوشه ... دم گرفتم ... توی جایی که ... هنوز می شد صدای نفس کشیدن شهدا رو توش شنید ...🌷
بی خیال همه عالم ... اولین باری بود که بی توجه به همه... لازم نبود نگران بلند شدن صدا و اشک هام باشم ... توی حس حال و خودم ... عاشورا می خوندم و اشک می ریختم...😭😭 عزیزترین و زنده ترین حس تمام عمرم ... توی اون تاریکی عمیق ...🌌
🔹به سفارش آقا مهدی زیاد اونجا نموندم ... توی راه برگشت... چشمم بهش افتاد ... دویدم دنبالش ...🏃
آقا مهدی ...
برگشت سمتم ...
آقا مهدی ... اتاق آقای متوسلیان کجا بوده؟ ...
با تعجب زل زد بهم ...😳
تو حاج احمد رو از کجا می شناسی❓ ...
📓- کتاب "مرد" رو خوندم ... درباره آقای متوسلیان بود ... اونجا بود که فهمیدم ایشون از فرمانده های بزرگ ... و علم داری بوده برای خودش ... برای شهید همت هم خیلی عزیز بوده...❤️
تأسف خاصی توی چشم ها و صورتش موج می زد ...😔
نمی دونم ... اولین بار که اومدم دو کوهه ... بعد از اسارتش بود ... بعدشم که دیگه ...
🔸راهش رو گرفت و رفت ... از حالتش مشخص بود ... حاج احمد برای آقا مهدی ... فراتر از این چند کلمه بود ... اما نمی دونستم چی بگم ... چطور بپرسم و چطور ادامه بدم ...🤔 هم دوست داشتم بیشتر از قبل متوسلیان رو بشناسم ... و اینکه واقعا چه بلایی سرش اومد؟ ... و اینکه بعد از این همه سال ... قطعا تمام اطلاعاتش سوخته است ... پس چرا هنوز نگهش داشتن❓ ... و ...
تمام سوال های بی جوابی که ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ... و هر بار که بهشون فکر می کردم ... غیر از درد و اندوه ... غرورم هم خدشه دار می شد ... و از این اهانت، عصبانی می شدم ...😖😔
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🌹🌹🌹
👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_هفتاد_و_ششم۷۶
👈این داستان⇦《 شب آخر 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎سفر فوق العاده ما ... تازه از دو کوهه شروع شد ... صبح، بعد از روشن شدن هوا🌄 حرکت کردیم ...
🌹شلمچه ... چزابه ... طلائیه ....کوشک و ... هر قدمش ... و هر منطقه با جای قبل فرق داشت ... فقط توفیق فکه نصیب مون نشد 😔... هر چی آقا مهدی اصرار کرد ... اجازه ندادن بریم جلو ... جاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده ... اجازه نداشتیم جلوتر بریم ...🚷
🌙شب آخر ... پادگان حمید ...
خوابم نمی برد ... بلند شدم و اومدم بیرون ... سکوت شب و صدای جیرجیرک ها ... دلم برای دو کوهه تنگ شده بود ... خاک دو کوهه از من دل برده بود ... توی حال و هوای خودم بودم ... غرق دلتنگی کردن برای خدا 💔... که آقا مهدی نشست کنارم ...
- تو هم خوابت نمی بره ؟ ... بقیه تخت خوابیدن ...💤💤
با دل شکسته💔 و خسته به اطراف نگاه کردم ...
این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه ... مگه میشه ازش دل کند؟ ... هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده ...😔💔
با محبت عمیقی بهم نگاه کرد ...😍
پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود ... در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم ...❤️
خندید 😁... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ...
🔻آقا مهدی؟ ... راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟...
چشم هاش گر گرفت و سرش چرخید ... به زحمت نیم رخش رو می دیدم ...😔
- دلم می خواست محل شهادت🌹 پدربزرگم رو ببینم ... سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم ... اما دله دیگه... چشم انتظار دیدن اون خاک بود ... حالا هم که فکر برگشت ...
دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید ...😶😞
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🌷 🌷 🌷
Roze Emam Javad.mp3
4.83M
🚩#روضه شهادت
🌷حضرت #امام_جواد علیه السلام
🎧با صداي شهيد حاج شيخ احمدضیافتی کافی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین - منم خاک پای امام جواد - مهدی رعنایی.mp3
6.05M
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
🌴منم خاک پای امام جواد
🌴گدایم گدای امام جواد
🎤 #مهدی_رعنایی
⏯ #واحد
👌فوق زیبا
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#ماجرای_مار و
#شهید_ابراهیم_هادی
آقا ابراهیم میگفت👇
در منطقه غرب با جواد افراسیابی رفته بودیم شناسائی.
نیمه های شب بود و ما نزدیک به سنگرهای عراقی مخفی شده بودیم.
بعد که هوا روشن شد ما مشغول تکمیل شناسائی مواضع دشمن شدیم.
یکدفعه دیدم مار بسیار بزرگی به سمت مخفیگاه ما میآید .
مار به این بزرگی تا حالا ندیده بودیم.
نفس در سینه ما حبس شده بود.
اگر به سمت مار شلیک میکردیم عراقیها می فهمیدند.
اگر هم فرار میکردیم عراقیها ما را میدیدند.
مار هم به سرعت سمت ما میآمد.
آب دهانم را فرو دادم.در حالی که ترسیده بودم.
نشستم و چشمانم را بستم. .
گفتم " بسم الله و بعد خدا را بحق زهرای مرضیه قسم دادم.
زمان به سختی میگذشت .
چند لحظه بعد جواد زد به دستم.
چشمانم را باز کردم.
با تعجب دیدم مار تا نزدیک ما آمده و بعد مسیرش را عوض کرده و از ما دور شده.
🌸💫🌸💫🌸
#شهید_ابراهیم_هادی اغلب در مواقع
گرفتاری به #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها متوسل میشدند.
و معتقد بود که متوسل شدن به حضرت زهرای مرضیه حلال مشکلات است.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاشیهای که از متن دیدنیتر شد
📌 توصیف این لحظهها در واژه نمیگنجند...
🌹 پشت صحنه گفتوگوی فضه سادات حسینی با همسر شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی با حضور دو فرزند شهید
خدا بحق آقا جوادالائمه همه فرزندان شهدا رو حفظ کنه و دلشون رو آرام🤲
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
#پیام_شهید
همیشه میگفت:
🌸🍃بعد از توکل به خداوند،
توسل به حضرات معصومین؛
خصوصا #حضرت_زهرا "س"
#حلال_مشکلات است...
#شهیدابراهیم_هادی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💝 وصال حیدر و یارش، مبارڪ
وصال یاس و دلدارش، مبارڪ 💝 از الطاف و عنایاٺ الھے
رسیده حق بہ حقدارش، مبارڪ ❣
💞 سالروز ازدواج فرخنده، حضرت علی علیه السلام با برترین بانوی عالم مبارڪ باد.✨💫🌺❣
#پیوند_آسمانی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شد سرود رو لبامون.mp3
5.81M
💞 #سرود👌
سالروز نورانی ترین پیوند هستی، ازدواج امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهما السلام مبارک باد.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🎥 #بهترین_ذکر_توسل_به_امام_جواد_ع #دانلود_ویژه 👌👌👌 ♥️ کانال #شهید_هادی و #شهید_تورجی_زاده👇👇 @sh
سلام.
امروز چهارشنبه است.
لطفا حاجت دارها این نمازی که در این کلیپ گفته شده را فراموش نکنند.
👆👆👆👆
لطفا مراقبه هم فراموش نشه.
بعضی از ماها مراقبه نداریم .
و خدایی نکرده ناخودآگاه مرتکب دل شکستن کسی یا بی احترامی به پدر و مادر یا غیبت و گناهان دیگه .... میشویم.
این گناهان همه موانع اجابت دعای ما میشود.
ان شاءالله که مراقبه در همه اعمالمان داشته باشیم.
ان شاءالله که همگی اعضا حاجت روا و عاقبت بخیر بشوند.
🙏🙏🙏
❖
بزن کف مرتضی داماد گشته
بزن کف قلب زهرا شاد گشته
👏👏👏
بزن کف در قدوم ماه داماد
بزن لبخند تا حق را کنی شاد
👏👏👏
چنین داماد را باشد عروسی
که هستی آیدش بر پای بوسی
👏👏👏
عروسی دختر ختم رسولان
عروسی مصطفی را راحت جان
👏👏👏
عروسی مریم و هاجر کنیزش
عروسی کو خدا دارد عزیزش
👏👏👏
عروسی هستی هستی فدایش
عروسی خلق داماد از برایش
👏👏👏
چه دامادی که فخر کائنات است
چه دامادی خداوند ثبات است
👏👏👏
چه دامادی سراپا فخر و عزت
چه دامادی خدای عشق و غیرت
👏👏👏
چه دامادی محمد ساق دوشش
ملائک هم غلام حلقه گوشش
👏👏👏
حلول ماه ذی الحجه
و سالروز ازدواج حضرت علی(ع)
و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد
مداحی آنلاین - شد سرود رو لبامون با یه قلب بیقرار - کریمی.mp3
1.5M
#سالروز_ازدواج_حضرت_علی_حضرت_فاطمه
شد سرود رو لبامون با یه قلب بیقرار
لافتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار
🎤 #محمودکریمی
🎤 #میرداماد
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_هفتاد_و_ششم۷۶ 👈این داستان⇦《 شب آخر 》 ــــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 77 و 78
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_هفتاد_و_هفتم۷۷
👈این داستان⇦《 خاک، خاک نیست 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎دستش رو گذاشت روی شونه ام ...
جایی که پدربزرگت شهیـــ🌹ــد شده ... جایی نیست که کسی بتونه بره ... هنوز اون مناطق تفحص نشده ... زمینش بکر و دست نخورده است ...✨
🍃تا همین جاشم ... شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمی دادن ... پارتیت کلفت بود ...
خندید ...😁
🔸پارتی شماها کلفته ... من بار اولم نیست اومدم ... بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد برم ... شهـــ🌹ـــدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن ... و مهمون داری کردن ... هر جا رفتیم راه باز شد ... بقیه اش هم عین همین جاست ... خاک خاکه ...✨
دلم سوخت💔 ... نمی دونم چرا؟ ... اما با شنیدن این جمله ... آه از نهادم در اومد ...😔
- فکه که راه مون ندادن ...
و از جا بلند شدم ... وقت نماز شب بود ... راه افتادم برم وضو بگیرم ... اما حقیقت اینجا بود که ... خاک، خاک نیست ... و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود ...🍃
شب شکست و خورشید طلوع کرد ... طلوع دردناک ...🌄
همگی نشستیم سر سفره ... اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت ... کوله ام🎒 رو برداشتم برم بیرون ... توی در رسیدم به آقا مهدی ... دست هاش رو شسته بود و برمی گشت داخل ... نرفت کنار ...😳
ایستاد توی در و زل زد بهم ... چند لحظه همین طوری نگام کرد ... بدون اینکه چیزی بگه ... رفت نشست سر سفره ... منم متعجب، خشکم زد 😳...
🔹تو این 10 روز ... اصلا چنین رفتاری رو ازش ندیده بودم ... با هر کی به در می رسید ... یا سریع راه رو باز می کرد ... یا به اون تعارف می کرد ...😊
رو کرد به جمع ...
بخوایم بریم محل شهـــ🌹ـــادت پدربزرگ مهران ... هستید⁉️ ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 🕊🌷🕊