eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴انا لله و انا الیه راجعون لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست. رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می‌کنیم.🏴
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ای دل مشو آرام که دلدار نیامد ▫️یار هست تو حرم هنوز علمدار هست علم حیدر کرار هست سپهدار هست 🌷 میریم پرچم صهیونو میندازیم.... یه حرم مدینه میسازیم.. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین وصیت 👇 شاید دیگر حیاتی نباشد که در این جمع حاضر شوم، اما همین را میگویم؛ ⚠️هرگز که 👇 عزت دنیا و آخرت ما در سایه و اسلامی است که عمودش 👈 در میان موجودین، آیت الله مصباح یزدی برجسته ترین شخصیتی است که همزمان شاگردی ، علامه و آیت الله بهجت را تجربه کرده است. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسم رب الزهرا سلام الله السلام علیک یا صدیقه الکبری یا حضرت زهرا سلام الله سلام بر قلب داغدار امام زمان عجل الله سلام بر قلب داغدار زینبت زهرا جان سلام بر قلب داغدار حسن و حسینت سلام بر روح شهدا و روح بلند حاج قاسم
آقا سلام، روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... این اتفاق از دم یک در، شروع شد
یوسف فاطمه... امام زمان... تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا وگرنه خونه رو آتیش میزنم بمیرم برات مادر. زهرای مرضیه اومد پشت در فرمود حیا نمیکنی نانجیب. میخواهی بدون اجازه وارد بشی یک نفر صدا زد ای نانجیب مگه نمیدونی این خونه خونه اهل بیت پیغمبر ص هست
این ها هم...بچه های پیغمبرند اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است نانجیب مگه نمیشنوی صدای دختر پیغمبره. هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره اما اون بی حیا اعتنا نکرد صدا زد وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم اگرچه دختر پیغمبر باشه. خونه رو با اهلش به آتیش میکشم
خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده مردم براش دسته گل می برند اما مدینه بجای دسته گل. نانجیب اشاره کرد. هیزم ها رو بیارید خونه رو آتیش بزنید ای وای ای وای مردم مدینه دارند نگاه میکنند یدفعه ببینند شعله های آتش بلند شد . تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا مادرتون زهرا پشت در ایستاده نميذاره این نامردها وارد بشن امانانجیب حیا نکرد آنچنان با لگد به این در زد. صدای ناله مادر بلند شد یا ابتاه یا رسول الله هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین با دخترت چه کردن پهلوم رو شکستند
فریادهای مادر پهلو شکسته ات تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید. همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود
اگر اینجا محسن شش ماهه رو بین در دیوار کشتند کربلا هم یک شش ماهه ای رو. روی دستهای باباش پرپر کردند آماده ای بگم یا نه ابی عبدالله نگاه کرد. دید علی اصغرش داره روی دستهاش جان میده «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند...
الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم حالا جواب مادرت رو چی بگم پاشو ببین مادرت منتظره چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم هر کجا نشستی ناله بزن ای غریب حسین ناله بزن یا زهرا