eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام لحظه هاتون مهدوی ..(عج) داستان قسمت پنجاه و دوم_ و پنجاه و سوم امشب در کانال قرار خواهد گرفت_
شهید نیری راوی:دکتر محسن نوری ستون نفرات رزمندگان از کنار یک باتلاق و در مسیر یک دشت در حرکت بود.شب بود و هوا تاریک .در جلوی ستون ،احمدآقا قرار داشت‌. ✨همینطور که به آن ها نگاه می کردم،یک باره یک گلوله خمپاره در کنار ستون منفجر شد !! ✨ترکش خمپاره فقط به یک نفر اصابت کرد .قلب احمدآقا مورد هدف قرار گرفت!بعد ایشان به سمت راست چرخید و کلماتی از زبانش خارج شد که من نفهمیدم چه می گوید. ✨در آن لحظات احمدآقا جلوی چشمان من به شهادت رسید!! ✨و من همان موقع حیرت زده از خواب پریدم!تا چند دقیقه بدنم میلرزید. ✨روز بعد درمسجد احمدآقا را دیدم.خوابم را برای ایشان تعریف کردم .او هم لبخندی زد و گفت:به شما خبر میدهم که خوابت رؤیای صادقه بوده یا نه!...... ادامه دارد 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
شهید نیری پاییز ۱۳۶۴بود.تغییر در رفتار و اعمال احمدآقا بیشتر حس می شد .نماز های ایشان همگی معراج بود.یادم هست یک باربعد از نماز به ایشان گفتم:علت اینهمه لرزش شما در نماز چیست ؟ میخواهید برویم دکتر ؟گفت:نه چیزی نیست. ✨اما من می دانستم چرا اینگونه است.در روایات خواندیم که ائمه اطهار در موقع نماز خواندن اینگونه بر خود میلرزیدند‌. ✨این حالت برای کسی که درک کند وجود بی مقدارش ،اجازه یافته با خالق صحبت کند طبیعی است ،این ما هستیم که در نماز و عبادات معرفت لازم را نداریم. ✨خلاصه روال برنامه های ما ادامه داشت تا اینکه یک شب به مسجد آمد و بعد از نماز همه ی ما را جمع کرد. ✨بعد از بچه ها خداحافظی کرد و گفت:ان شاالله فردا راهی جبهه هستم.احمدآقا از ما حلالیت طلبید و از اهل مسجد خداحافظی کرد. ✨بعد هم به ما چند نفری که بیشتر از بقیه با ایشان بودیم گفت:این آخرین دیدار ماو شماست.من دیگر از جبهه برنمیگردم! دست آخر هم به من نگاهی کرد و گفت:خواب شما عین واقعیت بود. ✨نمی دانم چرا ،اما من وآن بچه ها خیلی عادی بودیم.فکر میکردیم حتما به مرخصی خواهد آمد.فکر می کردیم اگر احمدآقا هم برود یکی مثل ایشان پیدا میشود. ✨روز بعد احمدآقا با سپاه تسویه کرد و به صورت بسیجی راهی جبهه شد .همه ی کارهای مسجد را تحویل داد.دیگر هیچ کاری در تهران نداشت . 🌹 هدیه به روح والامقام شهید صلوات 🌹 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
شب و مهتابـــ و یاد تـو خیالم را چنان آرام مےدارد ڪہ در منزلگہ "عشــاق" مـرا جـز یادِ " تــو " نگاهے نیستـــــ .... #شهید_ابراهیم_هادی ... @shahid_hadi124
سلام هر شب یه نوحه در کانال قرار می دادیم امشب خیلی دلم گرفته براتون قسمتی از فیلم را می گذارم دلتون تا خدا پر خواهد کشید امام زمان (عج) را دعا کنید خادمین کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بهترین سکانس‌های فیلم خداحافظ رفیق... دلم گرفته... دلم آسمون می خواد😭 پیشنهاد دانلود👌 اللهم الرزقنا شهادت @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم.... ❤🌹❤🌹 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd ❤🌹❤🌹❤
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ‌☆ ♡دعای عهد♡ 💠اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ،💠 وَ رَب
با سلام روزتون بانگاه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)شروع شود ان شاء الله خواندن دعای عهد را هر روزفراموش نکنیم التماس دعای فرج
🍃🌸❤️🍃 💫روزمون رو با صلوات خاصه حضرت فاطمــه زهرا(س) آغاز میکنیـــم 🍃 حتما سعی کنید هر روز این صلوات ‌را بخوانید 🍃🌸❤️🍃 @shahid_hadi124
با سلام ان شاء الله به نیابت از و.... ابراهیم هادی تورجی زاده محسن حججی هدیه به زهرا(س) امروز صفحه 145 و. 146 را تلاوت می کنیم @shahid_hadi124
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سه شنبہ شده یڪ نگاه ڪن فڪرےبہ‌حال‌وروز من بی پناه ڪن یوسف‌ندیده‌هاهمہ‌جمع‌انددورهم... فڪرے براے آمدن از عمق چاه ڪن #صبحتون_مهدوی @shahid_hadi124
بنیت زیارتش در هر روز: صلی الله علیک یااباعبدالله صلی الله علیک یااباعبدالله صلی الله علیک یااباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین وابن سیدالوصیین السلام علیک یابن فاطمه سیده النساء العالمین السلام علیک یاثارالله وبن ثاره والوتر الموتور... @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام و حضرت باقر علیه السلام از جابر و جابر از پیامبر صلی  الله  علیه  و  آله نقل می کند : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام  نَزَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقُومَ بِتَفْضِیلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام خَطِیباً عَلَى أَصْحَابِکَ لِیُبَلِّغُوا مَنْ بَعْدَهُمْ ذَلِکَ عَنْکَ وَ یَأْمُرُ جَمِیعَ الْمَلَائِکَةِ أَنْ تَسْمَعَ مَا تَذْکُرُهُ وَ اللَّهُ یُوحِی إِلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ أَنَّ مَنْ خَالَفَکَ فِی أَمْرِهِ فَلَهُ النَّارُ وَ مَنْ أَطَاعَکَ فَلَهُ الْجَنَّه جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خداوند تو را مأمور می نماید که به بیان فضائل علی بن ابیطالب علیهم السلام در بین اصحاب بپردازی تا آنها نیز این فضائل را بعد از تو به آیندگان منتقل نمایند و به همه فرشتگان نیز فرمان داده است تا فضائلی را که شما بیان می کنید، گوش کنند و خداوند به تو وحی می نماید که ای محمد! هرکس درباره این امر با تو مخالفت ورزد، جایگاه او در آتش است و آن کس که از تو اطاعت نماید جایگاه او بهشت خواهد بود. پس بیان فضائل حضرت هم دستور  است و هم عبادت و هم تضیمین برای ما. 📚امالی شیخ مفید @shahid_hadi124
سلام به همه اعضای کانال می خواستم موضوعی را بیان کنم و اونم اینه که ما باید از الان برای ترویج تلاش کنیم عیدی به این بزرگی _هنوز خیلی زوده روز شمار محرم گذاشتیم _از اصل رد شدیم اصل دین علیه السلام هست ما باید به همه دنیا این را ثابت کنیم و این چند روز که تا مونده کاری انجام دهیم فرهنگ راه بندازیم چرا عاشورا اتفاق افتاد _چون کرو‌کور شدن و نفهمیدن پیغمبر صل الله علیه ... چه مطلب مهمی را بیان فرمودند دین کامل نیست اگر را قبول نداشته باشید پس بیایید از فضیلت های مولا علی علیه السلام بگوییم تمام کسانی که در فضای مجازی کار می کنند وظیفه دارند که را به مردم معرفی کنند این خیلی مهم هست علی شناسی راه بندازید هنوز برای محرم زود هست . مبادا از اصل رد بشیم لطفا این مطلب را در تمام گرو ها و برای مدیر کانالها بفرستید تا در فضای مجازی پخش شود و همه عمل کنند التماس دعای فرج یا علی مدد @shahid_hadi124
🌹💐🌱🌱🌱🌱💐🌹 #روز_شـــــمار_غـــدیـــــــر ✿↜تنها 23 روز… به #عيد_غدير_خم، برترين #عيد_الهي باقي است @shahid_hadi124 🌹💐🌱🌱🌱🌱💐🌹
😍 🌼مولا امیرالمومنین(ع): . یاران #مهدی (عج) همه جوان اند و پیر در میان آنها به چشم نمی خورد، مگر اندک مانند سرمه در چشم.🌷 . الغیبه للطوسی،ص476 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
با سلام امروز هم مهمان شهید عزیز دیگری هستیم بگیریدو کنید بعد ان شاء الله حاجت روا........ التماس دعا خادمین کانال
🍃🌹💐💐💐💐🌹🍃 سلام ای شهید که زنده ای و ما مرده ای بیش نیستیم ... مهمان شهیدعزیز: بسیار جالب هست حتما بخونید @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌹💐💐💐💐🌹🍃 سلام ای شهید که زنده ای و ما مرده ای بیش نیستیم ... مهمان شهیدعزیز: #مرتضی_زارع_هستیم بس
🌾☘🌾🌷🌷🌾☘🌾 🔺معرفی : شهید سروان پاسدار مرتضی زارع 1364 در اسلام آباد برخوار متولد شد و در آذر ماه ۱۳۹۴ و در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری و به دست ناپاک تکفیری ، جان خود را فدا نمود و به فیض شهادت نایل آمد.... 🔻مصاحبه با همسر شهید مرتضی زارع؛ 🔹آشنایی به وسیله خواهر آقا مرتضی که معلم حفظ قرآن من بود، با هم آشنا شدیم. عید غدیر سال ۹۲ آمدند خواستگاری. در مراسم خواستگاری آنقدر ساده و راحت صحبت می کرد و با صداقت تمام آمده بود که حرف هایش عجیب به دلم نشست. من سختگیر، یک هفته ای جواب بله را به او گفتم. به خاطر ماه محرم و صفر که در پیش بود، دو ماه صیغه ی محرمیت خوانده شد. هر دونفر دوست داشتیم که خطبه ی عقدمان همزمان با آغاز امامت امام زمان(عج) در جمکران خوانده شود، اما به خاطر برف جمکران، رفتنمان منتفی شد و ما ۱۷ ربیع الاول عقد کردیم. 🔹مراسم عقد و عروسی هردو در قید و بند تجملات نبودیم و این باعث شد که سفره ی خاصی نچینیم. هردو با توسل به ائمه(ع) و با کسب اجازه از امام زمان(عج) بله را گفتیم و در ۱۰ خرداد سال ۹۳ همزمان با شب ولادت امام حسین(ع) عروسی کردیم. دعوت نامه ی عروسی را هم خودمان نوشتیم. وقتی که کارت های عروسی را پخش می کردیم، دیدیم جای برخی از مهمان هایمان خالی است. شروع کردیم به نوشتن دعوت نامه. برای امام علی(ع)، امام حسین(ع)، حضرت اباالفضل العباس(ع)، حضرت امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) دعوت نامه نوشتیم. دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که عازم کربلا بود، دادیم تا با خود به کربلا ببرد و در حرم این بزرگوران، بیندازد. برای امام زمان(عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم. حتی برگه هایی  را برداشتیم  و روی آن احادیث و جملات بزرگان را نوشتیم و بین مردم پخش کردیم. آن جملات مسیر زندگی عده ای را عوض کرد. این را خود مهمان ها بعدا به ما گفتند. 🔹ارتباطش با اهل بیت(ع) و شهدا به حضرت علی(ع) ارادت ویژه ای داشت؛ با اسم آن حضرت، سرمست می شد. می گفت اگر خدا به من پسر داد، اسمش را حتما علی می گذارم. اگر مشکلی برایش پیش می آمد گوشه ای از خانه روبه قبله می نشست. بعد از چند دقیقه راز و نیاز با خدایش، حالش خوب می شد. فرصت می کرد حتما به گلستان شهدا می رفت. شهید تورجی زاده را خیلی دوست داشت. بعد از شهادت شهید خیزاب مرتب می گفت: باورم نمی شود که دیگر مسلم پیش ما نیست. 🔹حال و هوای روز اعزام سال گذشته که مسافر مشهد بودیم، چند نفر از دوستانش برای رفتن به سوریه ثبت نام کرده بود؛ اسامی تکمیل بود. مرتب می گفت: ببین از قافله عقب افتاده ام. از مشهد که برگشتیم، اسمشان توی لیست ذخیره ها بود. چند بار اعزامشان عقب افتاد. برای یکی از بچه ها مشکلی پیش آمد و قرار شد آقا مرتضی جای ایشان اعزام شود. به آقا مرتضی از طرف لشکر یک ساک نظامی داده بودند تا وسایلش را توی آن ساک بگذارد. یک روز تماس گرفتند و گفتند: آن ساک نظامی که بهش داده اند را با خود نبرد و در عوض یک ساک معمولی با خود بیاورد. آقا مرتضی گشتند و یک ساک پیدا کردند. آن ساک مال یکی از دوستانم بود که در خارج از کشور زندگی می کنند. من از طریق ایمیل بهشان گفتم: اجازه می دهید که ساکتان را آقا مرتضی با خودش ببرد؟ گفتند: آره، اتفاقا من با آن ساک مکه رفتم و چه سعادتی که سوریه هم آقا مرتضی باهاش بره! قرار شد آن ساک را تحویل دهد؛ نمی دانستیم آن روز، روز اعزامش است. یک کفش هم به آقا مرتضی داده بودند که یکی از کفش ها بند داشت و دیگری نداشت. خیلی گشتیم تا یک بند برایش پیدا کنیم، اما پیدا نشد که نشد. کفش ها را پوشیده بود و خیلی خوشحال بود و سر از پا نمی شناخت. تا به آن روز آن قدر خوشحال ندیده بودمش. حتی دوستانش به آقا مرتضی گفته بودند که چرا این قدر خوشحالی؟ انگار عروسی ات هست که آنقدر خوشحالی؟ آقا مرتضی گفتند: نمی دانم یک احساس شعف خاصی، توی درونم هست. با ذوق و شوق وسایل شان را توی ساک چید و رفت که ساک را تحویل بدهد اما رفت که رفت… بعد از ظهر آقا مرتضی با من تماس گرفتند و گفتند: مثل اینکه امروز، روز اعزام هم هست. من نمی دانستم، فکر کردم فقط باید ساک را تحویل دهیم. بعد از اینکه آقا مرتضی رفتند و شهید شدند و وسایل شان را آوردند، من از ساک آقا مرتضی عکس گرفتم و با تلگرام برای دوستم فرستادم و گفتم: این ساک آقا مرتضی همان ساک شماست. یک دفعه دوستم زد زیر گریه و گفت: این ساک ماجراهایی دارد. این ساک مال عمویم، شهید تقی صولت نیا هست که در جنگ دفاع مقدس شهید شدند. الان اسم دوتا شهید روی آن ساک هست. چقدر برخی از اجسام لیاقت شان از برخی آدم ها بالاتره که یک ساک، بعد از 30 سال بچرخد و از یک شهید دفاع مقدس به دست یک شهید مدافع حرم برسد! 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd 🌾☘🌾🌷🌷🌾☘🌾
🌾☘🌾🌷🌾☘🌾 ادامه ...... 🔹شرح حال 🌹 بابت رفتنش به سوریه ناراحت نشدم و نیستم. چون سخن زیبای حضرت علی(ع) که می فرماید: «شهادت نه اجل مقدم است و نه اجل موخر»، دلم را آرام می کند. از اینکه نشد و نتوانستم خداحافظی کنم، ناراحتم. به قول حضرت آقا، شهادت مرگ انسان های زیرک و هوشیار است که ارزش جانشان را می دانند. من و آقا مرتضی اسم هم را در گوشی مان همسفر ذخیره کرده بودیم. قرار بود همسفر هم باشیم تا رسیدن به خدا. همسفر قرار نیست دست و پای همسفرش را برای رفتن ببندد. بعد از اینکه با هم ازدواج کردیم اولین پیامی که از او دریافت کردم این بود که: «سرنوشتم چیز دیگری حکایت می کند/ بی تعارف این دلم خیلی هوایت می کند/ قلب من با هر صدا، با هرتپش با هر سکوت/ غرق در خون یک نفس دارد دعایت می کند…» بابت این پیام، آن موقع خیلی ناراحت شدم. اما وقتی شهید شد فهمیدم که آن پیام شرح حالی بوده است از لحظه ی شهادتش. 🔹خبر شهادت دو، سه روز یک بار تماس می گرفت؛ یک بار می گفت کیلومترها می آید تا بتواند به من زنگ بزند. یک بار که تماس گرفته بودم ازش پرسیده بودم که چند روزه برمی گردی؟ گفت: «ماموریتش ۲۵ روزه است و نهایتا چهل و پنج روزه برمی گردد» همان طور که گفته بود سر ۲۵ روز برگشت، اما نه خودش! دو، سه روزی می شد که از آقا مرتضی بی خبر بودم. شب شهادتش حالم حسابی منقلب بود. خواب دیدم آقا مرتضی با شهید سجاد مرادی، سر سفره ای نشسته اند و آقا مرتضی دو دستی غذا می خورد. گفتم کمی با من حرف بزن، اما حرفی نزد و فقط می خندید. فردای آن روز از طرف خانواده ی آقا مرتضی تماس گرفتند و گفتند برای سلامتی اش ختم صلوات گرفته اند. خودم را رساندم آنجا. گفتند آقا مرتضی تیر خورده است. تا شنیدم فرماندهان قرار است بیایند، حرفش در خاطرم زنده شد: اگر گفتند فرماندهان قرار است که به خانه بیایند، این یعنی شهادت نصیبم شده است. فهمیدم آقا مرتضی به آرزویش رسیده است. 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd 🌾☘🌾🌷🌷🌾☘🌾
با سلام لحظه هاتون مهدوی ..(عج) داستان قسمت پنجاه و چهارم_ و پنجاه و پنجم امشب در کانال قرار خواهد گرفت_
شهید نیری صبحانه فانوسی 🌹بعد از مدتی حضور در دو کوهه اعلام شد که گردان سلمان برای پدافندیبه منطقه مهران اعزام می شود. 🌹خوب به یاد دارم که هفتم دی ماه ۱۴۶۴به منطقه سنگ شکن در اطراف مهران رفتیم. 🌹شبانه جایگزین یک گردان دیگر شدیم.من و احمدآقا و علی طلایی و چند نفر دیگر در یک سنگر بودیم.یادم هست که احمدآقا از همان روز اول کار خودسازی خود را بیشتر کرد. 🌹اوبعد از نماز شب به سراغ بچه ها می آمد .خیلی آرام بچه ها را برای نماز صبح صدا می کرد. 🌹احمدآقا می رفت بالای سر بچه ها و با ماساژ دادن شانه های رفقا ،با ملایمت می گفت:فلانی ،بلند میشی؟موقع نماز صبح شده. 🌹بعضی بچه ها با اینکه بیدار بودند از قصد خودشان را به خواب می زدند تا احمدآقا شانه آن ها را ماساژ بدهد! 🌹بعد از اینکه همه بیدار می شدند آماده نماز می شدیم.سنگر ما بزرگ بود و پشت سر احمد آقا جماعت برقرار می شد . 🌹بعد از نماز و زیارت عاشورا بودکه احمدآقا سفره را پهن می کرد و می گفت :خوابیدن در بین الطلوعین مکروه است،بیایید صبحانه بخوریم. 🌹ما در آن ها «صبحانه فانوسی»می خوردیم.صبحانه ای در زیر نور فانوس! چون هواهنوز روشن نشده بود.وقتی هم که هوا روشن می شد آماده استراحت می شدیم.آن زمان دوران پدافندی بود و کار خاصی نداشتیم.فقط چند نفر کار دیده بانی را انجام می دادند. ادامه دارد..... 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd