فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سخنرانی #شهید_بهروز_مرادی برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه میباشد.
#مهم
🔊 لطفاً ۲دقیقه وقت بگذارید و ببینید
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت بیست و پنجم ▫️بیتفاوت نگاهش میکردم و این موضوع دل او را سوزانده بود که با
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت بیست و ششم
▫️نمیفهمیدم از جان ما چه میخواهند و انگار ابوزینب فاتحه را خوانده بود که نگران جان من بیصدا زمزمه کرد: «ای کاش همراه من نیومده بودی.»
▪️از غلغلۀ فریادهایشان ندیده میشد تصور کنم چه جمعیتی دور آمبولانس را گرفته و میتوانستم حدس بزنم همان دستانی که نارنجک را به داخل خانه پرتاب کردهاند، هنوز دنبال کشتن ابوزینب هستند و حالا به این آمبولانس حمله کردند.
▫️به شدت ماشین را تکان میدادند، آمبولانس به چپ و راست میرفت و با هر تکان احساس میکردم ماشین چپ میکند که بیاختیار جیغ میزدم.
▪️صورت غرق خون ابوزینب از درد در هم رفته و با همان چشمان نیمهبازش ناله میزد:«یا حسین!»
▫️مدام به شیشۀ ما بین اتاقک پشتی و فضای کابین میکوبیدم بلکه راننده به فریادمان برسد و ظاهراً راننده هم در ماشین نبود که هیچ صدایی شنیده نمیشد جز فریادهایی که به ایران و نیروهای حشدالشعبی ناسزا میگفتند و با وحشتناکترین کلمات، تهدیدمان میکردند.
▪️از ترس تکتک ذرات بدنم میلرزید، احساس میکردم قلبم دیگر توانی برای تپیدن ندارد و میترسیدم از لحظهای که درِ آمبولانس باز شود و نمیدانستم با ما چه میکنند.
▫️دستگیره مدام بالا و پایین میرفت، با هر نفس جان من به گلو میرسید و بنا نبود از دستشان نجات پیدا کنیم که سرانجام درِ آمبولانس با یک تکان باز شد و از آنچه دیدم،قلبم از تپش ایستاد.
▪️دهها مرد با چشمانی که در حدقهای از آتش میچرخید،مقابل در شعار میدادند و تهدید میکردند تا پیاده شویم. دیگر حتی فرصتی برای دفاع نمانده بود که یکی داخل آمبولانس پرید و من فقط جیغ میزدم و وحشتزده خودم را عقب میکشیدم.
▫️چند نفری وارد فضای کوچک آمبولانس شده و رحمی به دل سنگشان نبود و انگار نمیدیدند چند زخم به تن ابوزینب مانده که با چوب و چاقو به جانش افتادند.
▪️از وحشت فاصلهای بین من و مرگ نمانده و بیاختیار ضجه میزدم تا دست از سر ابوزینب بردارند و به قدری مردانگی در وجودش بود که با همین بدن زخمی و زیر ضربات آنها، با نفسهای آخرش فریاد میزد:«کاری به این دختر نداشته باشید! اون پرستاره!»
▫️طوری دورش را گرفته بودند و به شدتی میزدند که دیگر او را نمیدیدم و تنها نفسهای خیس و خونیاش را میشنیدم که با هر ضربه مظلومانه خِسخِس میکرد و ضربۀ آخر، کارش را تمام کرد که دیگر نغمۀ نفسهایش هم به گوشم نمیرسید و حالا نوبت من بود!
▪️جایی برای فرار نمانده بود؛ خودم را کنج آمبولانس به دیوارهها فشار میدادم بلکه آهن و شیشۀ این ماشین در این بیکسی پناهم دهند و از اینهمه وحشت بهخدا در حال جان دادن بودم.
▫️دو نفر بالای سرم ایستاده بودند و یکی با بیرحمی بازخواستم کرد:«اگه پرستاری، چرا لباس بیمارستان تنت نیست؟»و یکی دیگر از بیرون فریاد کشید:«بیاید بیرون میخوام آتیشش بزنم!»
▪️پیکر پارهپاره و خونین ابوزینب پیش چشمانم بود و حالا میخواستند من و او را در این آمبولانس به آتش بکشند که نفسم بند آمد.
▫️هنوز باورم نمیشد ابوزینب را کشتهاند و نوبت زنده سوختن خودم در آتش بود که وحشتزده جیغ میزدم تا امانم دهند اما آنها میخواستند جنایتکاری را به انتها برسانند که همه از آمبولانس پیاده شده و پیش از آنکه فرصت فرار پیدا کنم،در آمبولانس را بستند.
▪️با هر دو دست به شیشههای آمبولانس میکوبیدم و ضجه میزدم تا کسی به فریادم برسد و میشنیدم صدای داد و بیداد بالا گرفته است.
▫️انگار نیروهای امنیتی از راه رسیده بودند؛صدای تیراندازی شنیده میشد و بلافاصله کسی در آمبولانس را باز کرد.
▪️مردی درشت اندام با قد و قامتی بلند و صورتی سبزه و پیش از آنکه از ترس قاتل دیگری جان دهم،فریاد کشید:«بیا بیرون!»
▫️قدمهایم از ترس قفل شده و انگار او میخواست نجاتم دهد که دوباره داد زد: «بهت میگم بیا پایین!»
▪️همچنان صدای تیراندازی پرده گوشم را میلرزاند و فریادهای او شبیه فرصت فرار بود که به هر جان کندنی، خودم را از آمبولانس بیرون انداختم.
▫️هنوز قدمم به زمین نرسیده، گوشه چادرم را گرفت و به سمت اتومبیلی که چند قدم آن طرفتر متوقف شده بود، دوید و مرا هم دنبال خودش میکشید.
▪️ فکرم کار نمیکرد این مرد اینجا چه میکند و چرا من باید همراهش بروم و همین که در آتش نسوخته بودم، راضی بودم که بیاختیار دنبالش میدویدم.
▫️حالا میدیدم جمعیتی که لحظاتی پیش آمبولانس را دوره کرده و میخواستند ما را آتش بزنند، در طول خیابان و تاریکی شب متفرق میشدند و نیروهای امنیتی همه جا بودند.
▪️کنار ماشین که رسید، سراسیمه در عقب را باز کرد و اشاره کرد تا سوار شوم و من هر چه میگفت اطاعت میکردم که شاید سایۀ مهربان صورتش شبیه ابوزینب بود و از چشمانش نمیترسیدم...
📖 ادامه دارد...
.
تا ابد لعنت بر شورای کثیف سقیفه
و تا قیامت لعنت بر آن خلیفه دومی که باعث به شهادت رسیدن مادرمون حضرت زهرا س شد
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
❌عشق ۹۸ درصدی❌
تعبیر متفاوت استاد قرائتی از فساد خانمهای بی حجاب در خیابان
#واجب_فراموش_شده
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلام واقعی را از بازیگرهایی که تمامِ عمر در دنیای حقیقی و دنیای سینما بازیگر بوده اند یاد نگیرید 👇
🗣سیدجواد هاشمی
دخترم هم بیحجاب بود نمیگفتم حجاب داشته باشه من عروسم حجاب نداره
هرگز یادم نمیاد بچه هام رو به زور برای نماز بیدار کرده باشم.
⚡️قرآن:
🌷وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ(شعرا/۲۱۴)
نزديك ترين بستگانت را هشدار ده.
🌷وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا(طه/۱۳۲)وخانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش
🌷إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ (طور/۲۶)
مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بى تفاوت نيستند(تفسیرنور_قرائتی)
🌷يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ(تحریم/۶)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگ ها هستند، حفظ كنيد.
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
راحت ترین راه تربیت🌷
🎙 #آیة_الله_خوشوقت (ره)
راحتترین راه تربیت این است که پدر، دست خانواده را بگیرد و به مسجد بیاورد. در مســـــجد چیزهایی می بینند که آنها را #تربیت میکند. بچه میبیند مردم نماز میخوانند؛ لذا #نماز خواندن بر او چاپ میخورد.
میبیند در رمضان #روزه میگیرند، چاپ میخورد. میبیند عدهای منبــــــــر میروند و از ولایت امیرالمؤمنین میگویند، چاپ میخورد....
🔸خلاصه همهی اینها مربی است. بدون زحمت، خود به خود بچهها بار میآیند. انسان میبیند بعد از مدتی بچه نماز میخواند و حمد و سورهاش هم درست شده است. اما اگر بخواهی آنها را به مسجد نیاوری و خــــــودت آنها را درست کنی، حتی اگر ۲۴ ساعت هم بنشینی، درست نمیشود.
🔹در مسجد بدون زحمت هم یاد میگیرد، هم با آدمهای خوب معاشرت میکند و خستگی اش در میرود و اُنسش تأمین میشود، و هم ....
بنابراین باید پدر و مادر حواسشان جمع باشد و بچهها را به عنوان امانت بپذیرند و تربیت کنند.
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌نقش مردم در حکومت امام زمان عجلالله..!!
#امام_زمان ♥️
#انتشارباشما
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلام واقعی را از بازیگرهایی که تمامِ عمر در دنیای حقیقی و دنیای سینما بازیگر بوده اند یاد نگیرید 👇
🗣سیدجواد هاشمی
دخترم هم بیحجاب بود نمیگفتم حجاب داشته باشه من عروسم حجاب نداره
هرگز یادم نمیاد بچه هام رو به زور برای نماز بیدار کرده باشم.
⚡️قرآن:
🌷وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ(شعرا/۲۱۴)
نزديك ترين بستگانت را هشدار ده.
🌷وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا(طه/۱۳۲)وخانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش
🌷إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ (طور/۲۶)
مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بى تفاوت نيستند(تفسیرنور_قرائتی)
🌷يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ(تحریم/۶)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگ ها هستند، حفظ كنيد.
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری چهارشنبههای زیارتی
❤️❤️❤️❤️
نزدیکی این کویر آبادی هست
از عالم غیب دست امدادی هست
هر وقت طبیب ها جوابت کردند
دلگیرمشو پنجره فولادی هست
➕خوب نگاه کنید به نظرتون این خدام
امام رضا(ع) چه کسانی هستند⁉️
🔸️نفراول: پروفسور کریستین بونو از فرانسه
🔸️نفر دوم: پروفسور خوان فرانسیسکو از اسپانیا(جزء ده دانشمند برتر جهان در زمینه هوش مصنوعی)
🔸️نفرسوم: دکتر تاراس اقتصاددان از روسیه
🔸️نفر چهارم: دکتر روبرتو آرکادی فیلسوف و مسلط به چند زبان از ایتالیا
هر 4 نفر شیعه شدهاند🖤
👈پذیرایی از زائران
در لباس خادمی امام رضا (علیه السلام )
🚨برسد به دست کسانی که تا ۴ ترم
درس خواندن منکر خدا و دین میشوند
⏰ ساعت به وقت
شهدا و امام رضا
✍رضا خیلی عاشق امام رضا بود.
قبل از بارداری رفتم حرم امام رضا (ع).
از ایشان پسری خواستم که در راه خدا فدا شود.
مدتی بعد از این که برگشتم، آثار بارداری در من ظاهر شد.
وقتی به دنیا آمد اسمش را رضا گذاشتم.
از بس که عاشق #امامـرضا (ع) بودم و رضا را از ایشان گرفته بودم.
وقت هایی که دعوایش می کردم و ازش ناراحت بودم، چون نمی خواستم با اسم رضا دعوایش کنم، بابک صدایش می کردم.
البته خودش می گفت: مرا فقط با اسم رضا صدایم کن...
کتاب عارف ۱۲ساله؛ مادرانه های #شهید_رضا_پناهی...🌷🕊
#چهارشنبه_های_امام_رضایی...💛
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ سامرا در شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سوگ فرو رفت.
🏴 آجرکاللهیاصاحبالزمان
🥀حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
🥀حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
🏴 سالروز شهادت جانسوز حضرت أبا محمد امام حسن عسکری علیهالسلام را محضر فرزند گرامیشان حضرت خاتم الأوصیاء امام زمان (عجلالله فرجه الشریف) و همه شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت میگوییم.
#شهات_امام_حسن_عسکری
#هشتم_ربیع
D1737238T13567976(Web).mp3
14.54M
#سخنرانی
📝فرازهایی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
🎤حجت الاسلام #استاد_عالی
🔷سه نقطه عطف درتاریخ اسلام
▪️ویژۀ شهادت #امام_حسن_عسکری
YEKNET.IR - shoor - shabe 4 muharram 1402 -hasan ataei.mp3
3.62M
🔳 #شور
🌴کاش الان حرم بودیم
🌴یه گوشه با تو خلوت میکردیم
🎙 #حسن_عطایی
👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـســم الـلـه الــرحــمــن الـــرحــیـم
🌷 #زیارت_نامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم...
#شادی_روح_شهدا_صلوات...🌸
اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️🥺چرا شهید ابـــراهـــیـــم هـادی
حاجتمو نمیده ... ؟؟؟
#پیشنهاد_دانلود
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمون گرمه به حضرت زینب ..🌹
#سالروز_شهادت ،
#شهید_مرتضی_عطایی...🌷🕊
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#گمنامی به تو نمی آید
به تویی که مثل ستاره
در آسمان میدرخشی..💫
و بر دلها حکومت داری
#گمنام واقعی ماییم،
که در این وانفسای دنیا
خودمان را گم کردیم😔
#شهید_گمنام_ابراهیم_هادی
شادی روحش صلوات 🌷🌱
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
قلب سالم ۲۷_2.m4a
12.14M
#قلب_سالم٢٧
🌾 #قسمت_بیست_وهفتم
دوسپر مهم🍃🌸
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت بیست و ششم ▫️نمیفهمیدم از جان ما چه میخواهند و انگار ابوزینب فاتحه را خوا
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت بیست و هفتم
▫️در را پشت سرم بست و دوباره به سمت آمبولانس دوید و من هنوز میترسیدم کسی آمبولانس را آتش بزند و بدن بیجان ابوزینب غریبانه بسوزد که صورتم به شیشۀ ماشین چسبیده و با چشمانم مراقبش بودم.
▪️کسی پشت فرمان نشسته و او هم با نگرانی به آمبولانس زُل زده بود و همین که سوار شدم، با دلواپسی سوال کرد: «ابوزینب کجاس؟»
▫️همانطور که کنج ماشین در خودم مچاله شده بودم با صدایی که هنوز از ترس مقطّع به گوش میرسید، پرسیدم: «شما کی هستید؟»
▪️اما نگرانی برای ابوزینب دیوانهاش کرده بود که به جای جواب، فریاد کشید:«زنده اس؟» و من به چشم خودم دیدم با ابوزینب چه کردند و هنوز نالههای آخرش در گوشم بود که پس از ساعتی وحشت، سرانجام بغضم شکست و به هقهق گریه افتادم.
▫️از هجوم اشکهایم پاسخ سوالش را گرفت که سرش را روی فرمان قرار داد و انگار قلبش از غیرت آتش گرفته و از غصه میسوخت که دستۀ چرمی فرمان زیر خشم انگشتانش فشرده میشد و شانههایش از گریه میلرزید.
▪️دلم میخواست تمام امشب یک کابوس باشد و خبری از خواب نبود که همزمان صدای گریه دیگری سرم را چرخاند.
▫️همان کسی که مرا از آمبولانس نجات داده بود به سمت ماشین میآمد، با هر دو دست در سرش میکوبید و با صدای بلند گریه میکرد.
▪️آشوبگران فرصت نکرده بودند آمبولانس را به آتش بکشند و او فهمیده بود ابوزینب را چگونه زجرکش کردهاند که کف خیابان نشسته بود و مردانه گریه میکرد.
▪️چند دقیقهای کشید تا آمبولانس بعدی بیاید که چرخهای این آمبولانس را با چاقو پاره کرده بودند و در همین فاصله آنکه پشت فرمان بود با گریه برای من میگفت: «به محضی که خانمش تماس گرفت، خودمون رو رسوندیم ولی گفت با آمبولانس بردنش. اومدیم دنبالش که تو مسیر دیدیم دور آمبولانس شلوغه...»
▫️ظاهراً از نیروهای مقاومت مردمی و از همکاران ابوزینب بودند و شاید اگر چند دقیقه زودتر رسیده بودند، رفیقشان زنده میماند و حسرت همین دیر رسیدن، اجازه نداد حرفش را تمام کند که دوباره گلویش از گریه پُر شد.
▪️ابوزینب، مهندس شرکت نفت بود که هنگام حملۀ داعش به حشدالشعبی پیوست و حالا تنها دو سال بعد از سقوط داعش،فرماندۀ مبارزه با تروریستها به دست افرادی ناشناس به شهادت رسیده و این وضعیت، حال و روز هر ساعت خیابانهای عراق شده بود که مردم و نیروهای امنیتی بیهوا و به بهانۀ تظاهرات کشته میشدند.
▫️حالا من مانده بودم و خبری که باید به همسر باردار و دختران کوچکش میرساندم و نورالهدی او را در آخرین لحظات به من سپرده بود که از هول همین خبر تا رسیدن به خانه هزار بار جان کندم.
▪️پیکر ابوزینب را رفقایش به بیمارستان رسانده و من با دست خالی و قطرات خونی که روی لباسم مانده بود،به خانه برگشتم.
▫️نورالهدی بچهها را خوابانده و بیخبر از جنایت امشب،به امید بهبودی همسر مجروحش سر سجاده نشسته بود و تا چشمش به من افتاد، دلش لرزید:«پس چرا برگشتی خونه؟ ابوزینب چطوره؟»
▪️رنگ سرخ صورتش نشان میداد فشارش بالاتر رفته و میترسیدم بلایی سرش بیاید که فقط خط آخر قصۀ امشب را با آرامشی ساختگی تعریف کردم: «بیمارستانه. دوستاش پیشش هستن...»
▫️تا ساعتی پیش همآغوش مرگ بودم و هنوز ترس و وحشت از چشمانم میبارید که به زحمت از روی سجاده بلند شد و با دلهره سوال کرد:«چی شده؟»
▪️دریای اشک پشت چشمانم موج میزد و من مقاومت میکردم مبادا یک قطره بچکد و دل عاشق نورالهدی انگار باخبر شده بود که بیصدا پرسید:«شهید شده؟»
▫️ایکاش از همان ترکشهای نارنجک شهید شده بود! ایکاش اینهمه شکنجه نمیشد و از همین مظلومیت و غربتش بود که شیشۀ صبرم شکست و به هوای نورالهدی تنها یک قطره از چشمانم چکید.
▪️از همین یک قطره،انتهای قصه را فهمید؛ از چشمۀ چشمانش،اشک جوشید و به ابوزینب قول داده بود هرگاه خبر شهادتش را شنید،بیتابی نکند که تنها زیر لب ناله میزد:«یازینب!»
▫️میخواست به دل صبوری کند اما این حال بارداری دست خودش نبود و همین خبر کارش را ساخته بود که فشارش هرلحظه بالاتر میرفت و به سختی نفس میکشید.
▪️دیگر کاری از داروها هم ساخته نبود؛ باید سریعتر به بیمارستان میرسید و او با همین حال،فقط گریه میکرد و با هر نفسی که به سختی میکشید،عشقش را صدا میزد.
▫️زن همسایه را نمیشناختم اما تنها کسی بود که میشد بچهها را به او بسپارم و برای بار دوم در این شب تلخ و سخت، با آمبولانس راهی بیمارستان شدیم.
▪️دوباره در آمبولانس نشسته و اینبار کنار نورالهدی بودم که اضطراب حملهای دیگر دلم را میلرزاند و او از سردرد و نفستنگی حالش هر لحظه بدتر میشد تا سرانجام به بیمارستان رسیدیم و به تشخیص پزشک زنان بلافاصله به اتاق عمل رفت که جان مادر و جنین هر دو در خطر بود....
📖 ادامه دارد...
32.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 دلتنگم آه ای سامرا...
🎙با نوای: حاج میثم مطیعی
🔰 #امام_حسن_عسکری(علیهالسلام):
🔸اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛
🔸رسیدن به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
📚 مسند الامامالعسکری، ص۲۹۰
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
🦋💞🦋💞🦋💞🦋💞🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️کامنتها دیدنیه!
🔻خطاب به بعضی از مداحان بزرگوار !
به جای دیسکو کردن مراسمات مذهبی برگردید به این آرامش
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سامرا، از غم تو، جامهدران است هنوز
چشم نرگس به جمالت نگران است هنوز
مهدی رسولی🎙
#شهادت_امام_حسن_عسکری
آجرکاللهیاصاحبالزمان
اللهمعجللولیکالفرج
سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان عجلالله شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
✍ از معلمان هنرستان شهدای چهارمردان قم در رشته رایانه، طلبه حوزه علمیه و از خادمان افتخاری حرم مطهر حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) و مسجد مقدس جمكران، عضو بسیج آموزش و پرورش و عضو داوطلبان و امدادگران جمعیت هلال احمر بود.
و در جریان آزادسازی شهر بوكمال از آخرین پایگاه های داعش در سوریه به فیض عظیم #شهادت نائل آمد و 3 فرزند از این شهید به یادگار مانده است؛
شهید عسگری 8 سال سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم را داشت.
🌹 شهید عسگری جمكرانی در سالروز #شهادت_امام_حسن_عسكری علیه سلام به شهادت رسید
شادی روح پاک جمیع شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【خدا چقدر زیبا پازل و کنار هم می چیند و ظالم را رسوا میکند ❌】
وقتی در تمام کشورهای اروپائی برای #مــــــظلوم عزاداری میکنند 💔
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124