#هادےدلـــــہا
#پارت_بیست_هفتم
حدودا بعد از یک هفته تعطیلی امتحانا رفتیم معراج الشهدا
و اسامی شهدای صابرینو لیست کردیم
سیزدهم شهریور ماه نود یگان صابرین در دشت جاسوسان شهیدمیشن🕊
🕊مصطفی صفری تبار
🕊محمد محرابی پناه
🕊سردار محمد جعفرخانی
🕊سید محمود موسوی
🕊محمد منتظر قائم
🕊علی بریهی
🕊یوسف فدایی نژاد
🕊امید صمد پور
🕊فرشاد رشیدپور
🕊مهدی حسین پور
🕊مسلم احمدی پناه
🕊محمدغفاری
🕊حسین رضایی
اسم شهید مصطفی صفری نژاد دل منو به سمتش کشوند..
🌷شهید تازه دامادی که به جای جشن شفاعت بهشت رو به تازه عروسش هدیه داد.
بهار باخانم صفری تبار آشنا بود قرارشدباهاشون صحبت کنن.
_عطیه میای خونه ما؟😊
عطیه: نه من قراره با بچه هابرم کهف الشهدا☺️
_باشه پس یاعلی التماس دعا😊✋
تابرسم خونه خیلی طول کشید
تا پامو گذاشتم داخل خونه دیدم مامان بیحال افتاده روی مبل باباهم چشماش قرمزه
_چیزی شده؟😧خبری از حسین اومده؟؟😨خبری از حسین اوووومده؟؟؟؟😰
با این حرفم مامان زد زیر گریه
_مامان پیکر حسین پیداشدهههه توووروخدا؟😰😵
مامان:واسه فاطمه خواستگار اومده قراره هفته بعد عقد کنن
به زحمت بغضم رو قورت دادم و گفتم :
_باید خوشحال باشی مادرم که یه نفر دیگه تو عذاب بیخبری ما نباشه😢
_پاشو عزیز دلم پاشو شام بریم بیرون بعدش میریم مزارشهدا
تا مامان رفت دستموگذاشتم روقلبم😣
بابا:زینبم خوبی؟😥
_خوبم😊
بعدشام رفتیم مزار شهدا..
مامان و بابا پیش شهید میردوستی موندن
ولی من راهی قطعه سرداران بی پلاک شدم
رفتم پیش رفیق شهیدم و هق هقم سکوت شب رو میشکست:
_حسیییین #خودت مامانو آروم کن😭
مداحی این گل به رسم هدیه رو گذاشتم تا آروم بشم
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام
#هادےدلـــــہا
#پارت_بیست_هشتم
قرار بود طوری بریم شمال که بعد از مراسم عقد فاطمه بشه..
اما گویا شهدا حال دل بی تابمونو میدونستن؛
پیکر شهید حسین مشتاقی از خانطومان برگشت🇮🇷🕊
مامان وبابا با شنیدن اسمش بیتاب شدن وراهیی شدن.. 😢😢
منم رفته بودم پیش بهار کنار بهار خوابیده بودم
بهار:
_زینب حال مامانت بهتره؟
_نمیدونم من که خونه نیستم مامانمم خیلی تنهاس یه چیزی تو فکرمه ولی از واکنش مامان میترسم😒
بهار:
_چی؟
_بریم سرپرستی یه بچه روقبول کنیم سرشم گرم میشه☺️
بهار:
_خیلی خوبه خودم میگم بهشون😊
بالاخره روز حرکت ما به پرورش کمیل رسید
🕊کمیل صفری تبار🕊
خودش متولد۶۹بوده خانمش ۷۲
🌺خانم مریم یونسی🌺 یه خانم کاملا #صبور وقتی دیدمش به آغوشش پناه بردم
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
★بسم رب الشهدا والصدیقین★
✏دلنوشتهـ
رفیقشهیـدمـ.....
نمےدانمـ چگونهـ از تو بخواهـم دعایم کنے....چگونهـ شهادت بطلبم با این همه گناه.....چگونه بخواهم مرا بپذیری؟؟
یعنی روزی اسمـ من هم در لیست شهدا خواهد بود؟؟؟.....
چشممان به انتظار دعای شماستـ....
دعایمان کنید🙏
#آسمانۍشو
#شهیدباقر؎
Ꮺʝołꪀ↷
@shahid_hadi99
°🦋|••
•
.
•.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم
.
••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم»
.
•.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨
.
•.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.•
.
•.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•`
.
⇅♥️🌙🌱°^
『 @shahid_hadi99.• 』
💠 حدیث روز 💠
💎قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم
🌸يَا عَلِيُّ شَرُّ اَلنَّاسِ مَنْ أَكْرَمَهُ اَلنَّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ وَ شَرِّهِ💚
🌸يا على!
بدترين مردم كسى است كه مردم از ترس دشنام و شرارتش احترامش كنند.💚
📚 تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، جلد 16، صفحه 34
@shahid_hadi99
#سخنبزرگـان
•
بـہ آیتــ الله بہجتــ گفتنـد:
چـہ کارکنیـم تا آدم بشویـم؟
فرمـودند:نگـویید چکار کنیـم!بلکہ بگـویید
چـہ کار نکنیـم تا آدم بشویـم
•
#عاشقانھمھدوۍッ
🦋..↷
⌈ @shahid_hadi99 ⌋