eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
514 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
لاتـدع‌ قطار‌ حياتڪ يتـوقف ڪثيرًا في "مـحـطـة" اليأس!! واحتـفظ دومًا بـ" تـذڪـرة " الأمل. مگذار ڪه قطار زندگی‌ات در ایستگاه ناامیدۍ زیاد بماند!! بلڪه همیشه بلیت امید را براۍخود رزرو ڪن... 〖🚂•^ @shahid_hadi99
ان شاءالله کمک حالتون باشن ☺️
🇮🇷زیارت مجازی مزار مطهر شهید _سلیمانی 🎥از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید👇 soleimany.ir/tour/ 👌بسیار عالی
Jomeh_farahmand.mp3
944.3K
✏زیــارت امـ♥ـام زمان عج ❉الهـم عجل لولیک الفرج❉ ↳🌈[ @shahid_hadi99 ]
★متــن زیارتـ امـ♥ـام زمان ♥ ↳🌈[ @shahid_hadi99 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
‌‌‌: #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌پنجاه‌و‌نهم‌ به من گفتند: _هنوز منطقه‌ۍ ن
‌‌‌ .• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° چشم‌هاۍ محدثه از خوشحالے برق مےزد.بےمعطلے گفت: _آقاجوم ڪه ما را خیلے دوس داشت.همیشه وقتے با من و مریم بازۍ مےڪرد به ما مےگفت: _من شما را از این‌جا تا پیش خدا دوس دارم..پس خدا به آقاجام اجازه مےدهد برگردد پیش ما؟ _آره دخترم..آقاجون فردا صبح برمےگردد هندز حرفم تمام نشده بود ڪه محدثه از خوشحالے جیغ ڪشید و جستے زد و گفت: _آخ جان آقاجان!آخ‌ جان آقا‌جان ! _هیس !خواهرهات خوابند.فقط یڪ چیز را باید بدانے.باباهایے ڪه براۍ خداحافظے مےآیند خدا به آن‌ها اجازه‌ۍ حرف‌زدن نداده است.مثل آدم‌هایے ڪه خوابند و نمےتوانند حرف بزننو.فقط ما مےتوانیم هرچے دلمان مےخواهد به آن‌ها بگوییم.تو هم مےتوانے فردا هرچه مےخواهے به بابا بگویے و باهاش خداحافظے ڪنے. محدثه از خوشحالے توۍ پوستش نمےگنجید.در حالے ڪه دستم را گرفته بود و مےڪشید گفت: _مامان!بیا باهم زودتر بخوابیم تا فردا سرحال و قبراق باشیم.آخر اگر شلخته و خواب‌آلود باشیم بابا خوشش نمےآید. _اۍ به چشم !! چراغ ها را خاموش ڪردم..درحالے ڪه بےصبرانه منتظر و نگران فردا بودم،ڪنار محدثه دراز ڪشیدم. صبح خیلے زود از خواب بیدار شدم.پوشاڪ صاحبه را عوض ڪردم و بهش شیر دادم.محدثه از سر شوق،در پهن ڪردن سفره‌ۍ صبحانه با علاقه ڪمڪ‌ام ڪرد و با خواهرش ڪنار سفره نشست.توۍ گوش مریم پچ‌پچ ڪرد و خبر دیدن بابا را به اوهم داد.صداۍ زنگ در آمد.خانواده شوهرم بودند.خبر دیشب به گوش آن‌ها هم رسیده بود.بچه‌ها بلند شدند و لباس‌ تن‌شان ڪردم.مادرشوهرم گفت: _دخترم!بچه‌ها را پیش زن‌عمو یا عمه‌شان بگذار. اما با حرف‌هایے ڪه دیشب به محدثه گفته بودم،دلم نیامد آن‌ها را با خودم نبرم.گفتم: _نه !دوست دارم بچه‌ها باباشان را ببینند. با اینڪه خودم با ۱۹ سال سن تا آن موقع هیچ جنازه‌اۍ را از نزدیڪ ندیده بودم و از دیدن جنازه مےترسیدم،اما از خدا خواستم به من و بچه‌ها تحملے بدهد تا با دیدم شدهرم بتوانیم سرپا باستیم.حرف‌هاۍ نورعلے را توۍ ذهنم مرور ڪردم ڪه از من خواسته بود اگر شهید شد گریه و زارۍ نڪنم و قوۍ و صبور باشم. بالاخره انتظار به سر رسید و به سردخانه‌ۍ بیمارستان رازۍ قائم‌شهر رسیدیم.اول جنازه‌ۍ شهید داوودۍ را از سردخانه بیرون آوردند.داوودۍ بیسیم‌چے نورعلے بود ڪه قبل از او به شهادت رسید. وقتے جنازه‌ۍ بعدۍ را مےآوردند عرق سردۍ روۍ تن‌ام نشست و احساس ڪردم نمےتوانم صاحبه را توۍ بغلم نگه دارم.نمےدانم چه ڪسے اما دستے صاحبه را از من گرفت...مریم و محدثه گوشه‌ۍ چادرم را چسبیده بودند و با اضطرابے آمیخته به ترس نگاه مےڪردند.نمےدانستم توان دیدن جنازه‌ۍ شوهرم را دارم یا نه!ذڪرۍ را ڪه از نورعلے یاد گرفته بودم زیر لب زمزمه ڪردم..: _اللهم آنس وحشتے،و من آمن روعتے و اعتے علے وحدتے وقتے ملافه را ڪنار زدم باورم نشد این جنازه‌ۍ نورعلے است. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
‌‌‌ #یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌شصت چشم‌هاۍ محدثه از خوشحالے برق مےزد.بےمعط
‌‌‌ .• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° دندان‌هایش ریخته بود.پوست تنش سوخته بود و همه‌ۍ جاے بدنش سیاه شده بود.قسمت‌هایے از بدنش ڪه بیرون از لباس بود آب شده بود و فقط استخوان‌هایش باقے مانده بود.. نمےتوانستم باور ڪنم ڪه این جسم نورعلے است ڪه روبه‌روۍ من خوابیده است.چشم‌هاۍ مریم و محدثه را با دست‌هام پوشاندم تا بیشتر از این به جنازه‌ زل نزنند.تا مدت‌ها بعد از آن روز تصویر جنازه‌ۍ نورعلے جلوۍ چشمانم ظاهر مےشد. از حیرت دهانم باز مانده بود و از شوڪ دیدن این منظره حتے گریه‌ام نمےگرفت.. دست مریم و محدثه را گرفتم و با هم از جنازه‌ۍ نورعلے فاصله گرفتیم.قفل گلوم باز شده بود.بین مریم و محدثه روۍ زمین نشستم.بغض آلود به آم‌ها گفتم: _حالا مےتوانید با آقاجان حرف بزنید و با او خداحافظے ڪنیو محدثه ڪنارم روۍ زمین نشست و به من تڪیه داد.به مریم نگاه ڪردم.ایستاده بود.بهت‌زده به جنازه‌ۍ پدرش چشم دوخته بود و پلڪ نمےزد.لب‌هاش تڪان مےخورد.انگار داشت با پدرش خداحافظے مےڪرد. با دیدن این صحنه نتوانستم جلوۍ گریه‌ام را بگیرم.سرم را به صورت محدثه چسباندم و آرام و بےصدا گریه ڪردم. پیڪر نورعلے از بیمارستان رازۍ،به بیمارستان ولےعصر(عج) انتقال داده شد و دو روز بعد،همه براۍ تشییع پیڪر او جلوۍ بیمارستان ولے‌عصر(عج) جمع شدیم.خیابان‌هاۍ اطراف بیمارستان پر از جمعیت بود. قبل از تشییع جنازه،پدرشوهرم از بیمارستان خارج شد و به طرفم آمد.پاڪتے را به من داد بازش ڪردم.چند دفترچه‌ۍ یادداشت،قرآن جیبے و ساعت نورعلے بود. قرآن را بوسیدم و باز ڪردم و آیه‌اۍ از آن را خواندم _و لا تقولو لمن یقتل فے سبیل الله اموات بل احیاء ولڪن لا تشعرون (و ڪسانے ڪه در راه خدا ڪشته مےشوند،مرده نخوانید.بلڪه زنده‌اند ولے شما نمےدانید) پس از ساعتے انتظار ،تابوت پرچم پوش شده‌ۍ نورعلے روۍ دست مردم جا گرفا و مثل ڪشتے در دریاۍ پر تلاطم و مواج جمعیت مشتاق و دوستدار نورعلے به این سو و آم سو مےرفت..بوم بزرگے از چهره‌ۍ نورعلے جلوۍ جمعیت روۍ دست ها بلند شده بود.از بلند گو صداۍ نوحه‌ۍ آهنگران شنیده مےشد: لاله‌ۍ خونین من اۍ تازه جوانم شهید تازه جوانم غرق به خون بےڪفنم روح و روانم شهید روح روانم آه اگر نشنوم آن زمزمه‌هایت شهید زمزمه‌هایت خواندن قرآن تو و سوز دعایت شهید سوز دعایت نوگل پرپر شده‌ام جان به فداۍ شهید جان به فدایت ڪرده فراق تو عزیز سیر ز جانم شهید سیر ز جانم لاله‌ۍ خونین من‌اۍ تازه جوانم شهید تازه جوانم آرام و با گام‌هایے محڪم،پیڪر شوهرم را بدرقه مےڪردم.نگاهم به تابوت گره خورده بود و از آن جدا نمےشد.از اینڪه گریه و زارۍ نمےڪردم به خودم مےبالیدم.مطمئ بودم نورعلے هم حاضر و ناظر است و از این ڪه به وصیت او عمل ڪردم خوشحال است. جمیعیت فریاد مےزدند: این گل پر پر از ڪجا آمده از سفر ڪرب و بلا آمده پ.ن+این‌قسمت‌رو‌بخونیدواشڪ‌بریزید !(:💔 ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
➖⃟♥️• Nothing can replace you هیچ چیز نمیتونه جایگزین تو باشه... 〖🌿•^@shahid_hadi99
ختم‌صلۅاٺ‌به‌نــیټ‌شهدا مخصوصاداداش‌ابراهیم♥.• . وهدیہ‌به‌تمام‌معصومین‌وحضرات..🕊 . (ویابه‌هرڪسےڪہ‌خواستید،هدیہ کنید)🦋 . به‌نیټ‌آقای‌غایبون‌ان‌شاالله زودترفرجشون‌برسہ وحاجت‌روایی‌همگی‌واعضاي‌ڪانال . ختم این هفته به نیٺ↵شهید حاج حسین خرازی تعداد صلواٺ ازشروع ختم↵ .6200 لینڪ‌گروه💌↯•• https://eitaa.com/joinchat/2329083937C85b355a8ca
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️پیش بینی دوسال پیش رهبرمعظم انقلاب درباره ۳ کشور اروپایی برجام 🔻امروز مسئولین کشور در معرض آزمون بزرگ هستند 🔺بازخوانی به بهانه تصویب قطعنامه ضدایرانی فرانسه، انگلیس و آلمان @shahid_hadi99