🍃
پادشاهان همه مبهوت مقامَت گویند
این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد؟
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊🌺🍃
#ماه_رمضان
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
✨فراز سوم✨
🌹الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِى دُعائِى،
🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى،
🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَكَلَنِى إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِى وَلَمْ يَكِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِى،
🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّي،
🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ كَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى، فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَأَحَقُّ بِحَمْدِى
💫سپاس خدای را که غیر او را نمیخوانم که اگر غیر او را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد
💫و سپاس خدای را که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید میبستم ناامیدم مینمود
💫و سپاس خدای را که مرا بخویش واگذاشت، ازاینرو اکرامم نمود و به مردم وانگذاشت تا مرا خوار کنند
💫و سپاس خدای را که با من دوستی ورزید، درحالیکه از من بینیاز است
💫و سپاس خدای را که بر من بردباری میکند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست!
😍پروردگارم ستودهترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است...
🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor
🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🕊#پرواز روایت شهادت روحانی فدائی حرم، #شهید_حاج_محمد_پورهنگ قسمت بیستم 🍃فردای آن شب، خانمی آمد و خو
🕊#پرواز
روایت شهادت روحانی فدائی حرم، #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
قسمت بیست و یکم
🍃مناظر زیبا و طبیعت بکر منطقه برای ما که در دل دود و ترافیک و سروصدا زندگی می کردیم، بسیار دلنشین و جذاب بود. نادیا خانم برایمان گفت که در سال های قبل از جنگ این منطقه، یک منطقه توریستی به حساب می آمد که افراد زیادی از کشورهای مختلف برای بازدید یا تفریح به آنجا سفر می کردند و گاهی آن قدر شلوغ می شد که تمام خانه ها و اتاق های موجود اجاره داده می شد. اما پس از جنگ دیگر خبری از آن شلوغی نبود و به جز ساکنان منطقه، افراد زیادی به آنجا رفت و آمد نداشتند.
منطقه تقریبا ساکت و امن بود و با منطقه نظامی هم فاصله داشت اما صدای تحرکات و تیراندازی ها به وضوح به گوش می رسید.
🍃دوقلوهای نادیا خانم برای دیدن دوستشان به منزلش رفته بودند و مادرشان از ما خواست که آن ها را هم سر راه سوار کنیم. مسیرمان را تغییر دادیم و به طرف بازار رفتیم. چون دخترهایم دوقلو بودند، دوست داشتم دوقلوها را ببینم. از بازار رد شدیم و به سمت منطقه مسکونی رفتیم.
🍃توی مسیر هر کس محمدآقا را می دید، او را می شناخت و اظهار لطفی می کرد. برخی ها با اصرار می خواستند برای صرف قهوه او را به منزلشان ببرند. او هم تشکر می کرد و می گفت در فرصت مناسبی به دیدارتان می آیم. دیدن این صحنه ها بیشتر از اینکه برای من جالب باشد، نادیا خانم را متعجب کرده بود. رو کرد به محمد آقا و گفت: انگار مردم شما را بیشتر و بهتر از مایی که اینجا ساکن هستیم، می شناسند. شما خیلی شعبی (مردمی) هستید!
🍃ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
عالم جليل القدر آقا سید مهدی قوام تعبير زيبا و لطيفی دارند؛ میفرمايند: «خدایا اگر ما تو را معصیت کردیم، بنای جنگیدن با تو را نداشتیم، #نفهميديم!»
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
Mohammad Hossein Haddadian - Haram Roghayeh (128).mp3
3.84M
روزه سوم #ماه_رمضان رو تقدیم می کنیم به بی بی سه ساله حضرت رقیه(س)
التماس دعا🤲🌹
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #گذر_ایام #فصل_اول #قسمت_سوم در آن ایام تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#مجروح_عملیات
#فصل_دوم
#قسمت_اول
عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار ارتفاعات و کل منطقه مرزی از وجود عناصرگروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در عملیات حضور داشتم. از این که پس از سال ها یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه میکردم حس خیلی خوبی داشتم. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم اما باخودم میگفتم : ماکجا و شهادت!؟
دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت در وجود ما کمرنگ شده.
در آن عملیات به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود. این سوزش حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تایک ساعت دیگه خوب می شوی.
ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم مرا اذیت می کرد. چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر چشم چپ من اذیت میکرد.
حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده!
درست بود. در مقابل آینه قرار گرفتم دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده حالت عحیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم. همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس میکردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست...
ادامه دارد...🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
📸 سه رفیق شفیق ساکن بهشت
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از گرهگشایی شهدای #کهف_الشهدا تهران که در برنامه زندگی پس از زندگی روایت شد
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
enc_17102805243427167732734.mp3
3.76M
#مناجات| این تشنگی کجا؟
اون تشنگی کجا؟
صلی علی الحسین
عطشان کربلا....
سحرگاه #ماه_رمضان🌙
التماس دعا🤲🌹
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊