سلام وعرض ادب.
امروزحال روحی مناسبی نداشتم برای یه کار خیری بایدمیرفتم سمت شهرری توراه برگشت بدون هیچ قصدی مسیرم رفت سمت حوزه ای که درس میخوندم باورتون نمیشه همینکه وارد حوزه شدم حالم خوب شد اون فضای معنوی وحضور برخی دوستان .خلاصه رفتم سمت مزار شهید گمنام ازشهدای غواص که داخل محوطه حوزمون هست.خیلی سبک شدم .
حوزه ی ما چندتاشهید روحانی و طلبه داشته یکیش حاج محمد پورهنگ هست .
عکساشون دور گنبد مزار شهید زده شده.
امیدوارم حال دلتون آباد باشه .
#ارسالی_اعضا✉️
#هم_حوزه_ای
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
----------------------
علیکم سلام
وقتتون بخیر
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه.
خوش به حالتون که زیارت قبور محترم شهدا نصیبتون شد. احتمالا شهدا گفتن حال دلت خوب نیست؟ بیا پیش ما و با ما حرف بزن.
دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم
بگوید خانه را ول کن بگو من کی کجا باشم.
شهدا از این جنسند. خونه رو ول کن برو پیششون. سبک تر میشیم.
ممنونم از دعای خوبتون، دعا کنید برای حاجت روایی بنده. خوش بر احوالتون🌹
دیروز بعد مدت ها اومدم قفسه کتاب شهدا و سنگ حرم امام حسین که دارم و مرتب کنم چنان غرق شدم یادم نبود قراره خواهرام بیان. از خود بی خود شدن. ☺️
ارتباط ناشناس با کانال🌹👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
سلام وعرض ادب. امروزحال روحی مناسبی نداشتم برای یه کار خیری بایدمیرفتم سمت شهرری توراه برگشت بدون هی
اخی...
این شهید گمنام از شهدایی هست که از شهدای غواص دست بسته بودن.... جزو ۱۷۵ شهید😔
که بدجور خرداد رو در اون سال برای هممون زیر و رو کردن...
سند ننگینی از ناجوانمردی رژیم بعث صدام لعنت الله علیه
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
سلام وعرض ادب. امروزحال روحی مناسبی نداشتم برای یه کار خیری بایدمیرفتم سمت شهرری توراه برگشت بدون هی
فرق دارد بین هر جمعیتی مقیاس ها
گاه برتر می شود از عقلها، احساس ها
"بهترین بانوی عالم مادر ما فاطمه است"
بهتر است در بین گلها عطر بوی یاس ها
هرکه گریان شد برای کربلا خندان شود
روز محشر دانه نه! می چیند او الماس ها
بعد کشتن هم یقین بر کشتن مولا نبود
اسبها و نعل تازه...وای از این وسواس ها
کل ارض کربلا و کل بحر علقمه...
باز هم برگشته اند از علقمه عباس ها
"دست" در تاریخ شیعه واژه ی تلخی است چون
شیعه دائم می کشد از "دست" این خناس ها
با کنایه مصرعی می گویم و رد می شوم
دست حیدر، دست زینب، دست این غواص ها...
حال و هوای محرم یه طوریه که یه کلمه میگی یه روضه باز میشه
آقای بیوکافی یه بار داشتن روضه خوانی میکردن یک دفعه ای چیزی گفتن که روضه به شکل دیگری شد.
گفت من نمیخواستم اینو بگم چرا اینجوری شد. حالا حکایت امشب
من قصد روضه نداشتم اما چی شد.
میدونید امشب رزقمون از شهید گمنام غواص رسید. یه کوچولو دلی شکست ما رو هم یاد کنه.
شهدا خودشون میان وارد مجلس میشن
اونم چه شب هایی
شب های اسارت اهل بیت...
تازگی واقعا سختمه بگم احساس میکنم بعد روایت قلبم فشرده میشه. اما میشه نگفت؟
امسال عجیب بود...
یادمه یه سالی بعد از اینکه در جایی روضه های شبانه میذاشتم، فردای دهه اول خواب تشییع ۷۲ شهید رو دیدم.
امسال برعکس خواب اسارت. دومین بار بود.
نمیتونم بازش کنم. عزیزی میگفت تعریف نکن.
برای همین وقتی روایت میکنم حس خاصی دارم.
کاش امسال کربلا نصیب آرزومندان بشه میدونید بدجور دلم بیابون کربلا رو میخواد
mesbahalhoda.blog.ir - پایگاه فرهنگی مصباح الهدیshohadaye-ghavvas-mahdi-rasouli-ghavas-94.3.28-mesbahalhoda.blog.ir.mp3
زمان:
حجم:
777.3K
تقدیم به شهدای غواص
یه گردان اومده با دست بسته
دوباره شهر غرق یاس میشه....😔
خیلی عجیبه
چطور میشه بعد اون همه خون راه انداختن در غزه، با پررویی و با لباس ورزشکاری پاشی بیای المپیک!
اصلا مگه تو چیزی از جوان مردی می دونی...
رژیم کودک کش صهیونیستی....
واقعا تاسف آوره
یه طوری آخرالزمان هست که تا مغز استخوان می سوزی!
جای جنایتکار دادگاهه
المپیک نیست
#مرگ_بر_رژیم_جعلی_صهیونیستی
#ارسالی_اعضا