eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.4هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
. این چہ حرفیست...↓ کہ در عالَمِ بالاست #بهشت؛🌱 『هرڪجا نام #حسین است همان ‌جاست‌ بهشت』♥️.•° السلام علیڪ یااباعبدالله😍. #پروفایل‌ #پسرونہ @‌shahid_moezegholami
1_124581719763324638.mp3
6.28M
👆فایل صوتی👆 . 📁 موضوع: ⏯ #بهشت دنیا و #بهشت آخرت . 🎤 حجت الاسلام #دارستانی 👈🔻بسیار شنیدنی👆 ⏰ زمان: ۴ دقیقه @shahid_moezegholami
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
دلا یـاران عاشـــــق زود رفتند🕊 از این وادی🌠 همه خشنود رفتند مڹ و تو مثل یڪ مرداب ماندیم خـوشـا آنـا
رفتے ودلم راباخود بردے😢 نگفتےبدون توچه کنم؟😔😭💔 بیسیم میزنم جواب بده که 😭💔 زمین زمین 📞📣 اینجا گناه زیاده دستموبگیر😔 زمین زمین 📣 دعام کن بخدا محتاج دعاتم🙏🙏🙏😔💔 💔
💢عشق به وطن 🔹عباس در طول مدت خدمت بارها از #شهید 💔شدنش می گفت، وقتی به مرخصی آمد موقع خداحافظی گفت این بار #شهید می شوم😍😊. وقتی که عباس با مادرش تماس می گرفت و می پرسیدن که کجایی، حسابی تعریف می کردکه هوا عالی و همه جا سرسبز و خرم هستش و دارم تو #بهشت خدمت می کنم.🌹 🔹وقتی #مادرش برای دیدن #پیکرشهید به سومار رفته بود می گفت تا چشم کار می کند کوه و بیایان و بی آب وعلف است ولی این #عشق❤️ به وطن بود که با تمام وجود به سربازی امام زمان(عج) پرداخت. 🔹شهید عباس کنعانی از بهیاران مرزبانی ناجا دهم فروردین ماه 1394 در مرز کرمانشاه سومار بر اثر انفجار تله انفجاری تروریست های تکفیری به شهادت رسید. ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━🌼═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
روےزمین گام بر میدا‌شت؛ اما مسیرے ڪہ میرفت از آسمان مےگذشت وبہ مےرسید🌹 یک‌نگاهت به‌من آموخت که در حرف‌زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند! 🌹 💔 ╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
🔻روزاى آخر بود قرار بود چند روز بعد همه با هم از سوريه برگرديم ايران،🚶 اون روز ،با مسعود قرار گذاشتيم با بريم به سمت نيرب، روستايى كه تقريبا ٢٠ الى ٢٥ دقيقه تا اونجا راه بود🏍، بعد از كلى اتفاقات شيرين و شوخى و خنده دو تايى راهى نيرب شديم، اول؛ رفتيم به مغازه ساندويچى🌭 كه پاتوق هميشگيمون بود و يه دل سيرى از شاورماهاى معروف در اورديم و بعد به سمت بازار كه يك فروشگاه 💣 اونجا بود راهى شديم؛ داخل فروشگاه شديم ، فروشنده متوجه شد كه ما ايراني هستيم به پامون بلند شد و با احترام و زور و زحمت به زبون فارسى و عليك كرد✋، ما كه تو مغازه با هم يك كلمه هم صحبت نكرده بوديم برامون جالب بود كه از كجا متوجه شده‼️ در حال ديدن اجناس بوديم كه فروشنده 💍دست مسعود رو نشون داد و پرسيد ايراني؟؟؟ مسعود هم با خنده گفت نعم😁! فروشنده گفت؛ حلقة جميلة ( يعنى چه انگشتر زيبايي🌸) مسعود با يه نگاه معنى دارى انگشترش رو از دستش در اورد و به فروشنده داد،! و به فروشنده گفت؛ سيدى هديه! فروشنده با تعجب گفت ؟!!! مسعود گفت: نعم هديه🎁! زدم بهش و گفتم چكار ميكني ؟! و به بهش گفتم اينا صبحا با محور مقاومتنو شبا سر سفره النصره! گفتم : بگو براى رفيق شهيدمه كه به من داده و الان هم شهيد شده تا انگشتر رو برگردونه! مسعود گفت ؛ بيخيال چشمش گرفته بذار بدم بهش☺️! گفتم ؛ اين ديگه انگشتر و بر نميگردونه! فردا هم بياييم اينجا انگشتر رو گذاشته پشت براى فروش😒! مسعود با اصرار من ، با انگشترو نشون داد و بهش گفت؛ سيدى هذا صديقى الشهيد! فروشنده كه متوجه منظور مسعود نشده بود، با تعجب گفت ؛ انت شهيد😱 ؟! ( تو شهيدى )؟! مسعود خنديد و با اشاره و با خنده گفت؛ لا ، لا ؛ صديق قبلا شهيد! من بعداً شهيد!!!😂😂😂 دستشو دراز كرد و به فارسى گفت خودتو نزن به اون راه رد كن بياد! فروشنده هم كه نه راه پس داشت نه راه پيش انگشتر رو از دستش دراورد و داد😶! اون روز متوجه خنده هاش كه ميگفت ؛ (صديق قبلاً شهيد من بعداً شهيد ! ) نشدم تا لحظه اى كه با اين رو به رو شدم، حالا ميفهمم دنياى من چقدر كوچك تر از اونه و رو به بها ميدن نه به بهانه💔! و عدم به زرق و برق دنيا و همچنين رعايت مبانى اصولى و 👌، مسعود رو از من و امثال من متمايز كرد و چند روز بعد توى شهر به آرزوش كه بود رسوند🕊 توى روز مقرر همه با هم به ايران برگشتيم،! مسعود و ما.....!😔 . ☘ مسعود عسگری🌹 ╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯