بعضی وقتا یه اتفاق هایی میوفته که
میشکنی...
میبری...
فقط میگی خدایا چرا؟!
بعد یه مدت که هضم میکنی، کنار میایی، تازه حکمت اون کار خدا رو میفهمی!!
اینجاست که صبر مفهوم پیدا میکنه...
خدایا ما آدمای صبوری نیستیم، حواست خیلی به ما باشه 💔
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح آمده و راهیِ بین الحرمینم
دلتنـــگ دیــار آن نور دو عینــــم
بر بال و پر ســلام از فاصلهٔ دور
مـن زائر کــوی زیبـــای حسینـــم
💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ
نشست جلوی پاهایم و آرام کفشهایم را بیرون آورد و آن کفش های نو را پایم کرد.
سرم را انداخته بودم پایین و فقط نگاهش میکردم،
نمیدانستم چه کار کنم،
دلم میخواست خوب نگاهش کنم، شاید دیگر از این فرصتها گیرم نیاید...
ناصر هنوز بلند نشده بود،
مشتریها میخندیدند و پچپچ میکردند. گفتم: ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون میکنن.
آرام گفت:
خب نگاه کنن، گناه که نکردیم، پای خانوممون کفش کردیم.
راوی:همسر شهید
#سردار_شهید_ناصر_کاظمی🕊🌹
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺آب آشامیدنی در غزة اینگونه تهیه میشود...