هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
#روزشمار_غدیر
3️⃣ 2️⃣ بیست و سه روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است...
کلام بیست و هفتم:
امیرالمؤمنین عليه السلام:
حُسنُ التَّدبيرِ يُنمي قَليلَ المالِ، وسوءُ التَّدبيرِ يُفني كَثيرَهُ
برنامه ريزى درست، دارایی اندک را افزايش مى دهد؛ و برنامه ريزى نادرست، ثروت بسيار را نابود مى كند
📚غررالحكم حدیث 4833
دست خدا و «نفْس» پیمبر فقط علی است
شمشیر و شیر خالق اکبر فقط علی است
@shahidmohamadhoseinbashiri
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
به هر صورت که باشد
اذن دیدار از تو می گیریم
اجل گر پس زند شوق شهادت
می کشد ما را
#شهیدمحمدحسینبشیری
#هرکسدلشبهخاطرهیِ #یکسفرخوشاست
#شبزیارتیارباب
#دلتنگم
#کربلا
@shahidmohamadhoseinbashiri
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#منبرهای_دلنشین
پاسخ حجتالاسلام رفیعی به سوالی در رابطه با اجباری بودن حجاب
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
خالصانه آمدهایم تا زیارتت کنیم و با دلهای خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان آسمانی با بغضهای شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که ای شهید ما شما را فراموش نکردهایم... اصلاً مگر حماسه، شهادت، ایثارو گذشت فراموش شدنی هستند؟
نه، ما آمدیم تا بگوییم که شما در روح و باطن ما جای دارید. آمدهایم تا بگوییم ای شهید راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان ما جای دارد.
ای شهیدزهرایی ای غلطیدهشده در سربهای سرد و سنگین که به عشق میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتی سالروز زمینی شدنت مبارک دستگیرمان باش
🌺سالروز زمینی شدن شهید محمد حسین بشیری گرامی باد🌺
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
محمد حسین در سال ۱۳۸۳ در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد.💍 از شروط اصلی او برای ازواج یک خانم سیده بود . به سادات علاقه خاصی داشت❤️ و با آنها بسیار با احترام برخورد میکرد .میگفت میخوام داماد حضرت زهرا س باشم.
همسر شهید:مراسم عقد را در محضر امام رئوف امام #هشتم_ برگزار کردیم .مراسم عروسی ماهم بسیار ساده و دور از گناه برگزار شد.😇
از ویژگی های شهید این بود که به من همیشه میگفت غروب جمعه ها آرزو براورده میشود . و اکثرا دعای سمات را بر بلندی میرفتیم و میخواندیم.🤲
آشنا به طب سنتی بود و وقتی کوهنوردی میرفت برایمان گیاهان دارویی می آورد گاهی برایم گل های رنگارنگ میچید.💐
خیلی مهربان و خانواده دوست بود.
عشق و محبت بین ما هروز بیشتر میشد❤️. سال #۸۸_ صاحب یک پسر به نام علیرضا شدیم. محمد حسین خیلی خوشحال بود کام بچه را اول با تربت کربلا و خرما باز کرد و خودش درگوش بچه اذان گفت.👶
6⃣
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
جوانی:👱♂
در جوانی راحت میتونستیم گناه کنیم اما همان دعای کمیلی که در مسجد جامع برگزار میشد و من و محمد حسین و دوستان شرکت میکردیم مارا بیمه کرد.
تو مسیر برگشت از دعای کمیل بودیم که به محمد حسین گفتیم ماشاا.. هیکلت ورزشکاری شده؟💪او گفت بچه ها اگر میبینید بدن من عضلانی شده به خاطر اینکه کارگری میکنم.😳 فکرمون رو حسابی مشغول کردچون جوان های آنروز به فکر این بودند که تیپ بزنن و تو شهر گردش کنند ولی اون میرفت کارگری!
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
Arbaein 20:
شاهد خطبه عقد»
تابستان سال1383در یک گرمای شدید با همسرم خودمان را رساندیم به مشهد مقدس جهت زیارت.
یک روزداشتم از حرم به طرف منزل می رفتیم که گوشی ام زنگ خورد .اسم وشماره محمد حسین بشیری همکارم روی صفحه آن نمایان شد.
جواب دادم:« بله»
صدا آمد:«سلام رسول جان، محمدحسین هستم »
- بفرما عزیزم،-
-کجایی-
دقیقا الان داریم در صحن جامع رضوی می رویم با همسرم به طرف منزل، محمدحسین می دانست مشهد هستم
-کاری داشتی-
- بله التماس دعا دارم واگر مزاحمتی نیست می خواهم برادری کنی کاری برایم انجام بدهی.-
-در خدمتم وهر کاری دستور بدهی با جان ودل انجام می دهم.-
رسول جان! من مدتی است که عقد موقت انجام داده ام ومی خواهیم با همسرم بیایم مشهد .اگه ممکن هست ببین می توانی تحقیق کنی وببینی چطوری می شود داخل حرم برای ما یک عالمی ویا کسی ازروحانیون حرم خطبه دائم بخواند.
- ممنون می شوم اگر بپرسی وجواب بدهی-
- به روی چشم حتما می روم ومی پرسم تا فردا صبر کن جواب می دهم-
گوشی را قطع کردم به همسرم گفتم:« آقای بشیری همکارم بود باید بعداز استراحت برگردیم زود حرم .از من خواسته برایش کاری را انجام بدهم .»
استراحت کوتاهی کردم وعصر نشده آمدم حرم.از دوردستم را گذاشتم روی قلبم واز آقا درخواست کردم ضمن اجازه واذن ورود کمکم کند برای این جوان رشید ودرخواست آن کاری کند.
رفتم تا رسیدم به دفتر خدام .یک نفر خادم نورانی داخل اتاق نشسته بود وازش پرسیدم حاج آقا من برای دوستم می خواهم تحقیق کنم که چطوری می شود از همدان بیایند اینجا وکسی برایش خطبه عقد بخواند .خادم خیلی زرنگ بود تمام اطلاعات من ومحمد حسین را گرفت و بعد از اینکه مطمئن شد با مدارک کافی واجازه محضررسمی می خواهیم این کار را بکنیم گفت چند لحظه صبر کن تا من برگردم. رفت ودیدم با یک سید نورانی وخوش سیما برگشت وحاج آقا را معرفی کرد.
-حاج آقای سپهر هستند ودر خدمت شما-
چند لحظه ای حاج آقا با من صحبت کرد وآخرش شماره همراهش را داد وگفت به دوستت زنگ بزن بیایند وقتی رسیدند چند ساعت زود تر با من تماس بگیر تا یک ساعتی را برای این امر مهم هماهنگ کنیم ودر خدمت شما باشم.
از خادم وحاج آقای سپهر خدا حافظی کردم و رفتم داخل حرم مشغول نماز وزیارت وطبق ساعتی که با همسرم هماهنگ کرده بودم در آمدم بیرون واز جایی که گوشی ام خط می داد زنگ زدم به محمد حسین وداستان را برایش تعریف کردم او خوشحال شد ومن بیشتر .
یکی، دو روز بعد محمد حسین عین اجل معلق سر رسید وزنگ زدیم به حاج آقا سپهر و وقت دادبرای ساعت 5بعد از ظهر همان روز .
ساعت چهار ونیم رفتیم حرم اتاق خدام که دیدم سید نشسته ومنتظر هست با دیدن محمد حسین ومن خانواده هاخیلی خوشحال شد وهر دوی مارا بوسید ولی محمد حسین را بقل گرفت وحسابی به سینه اش چسباند انگار دوستانی هستند که چندین سال همدیگر را می شناسند .مدارک را چک کرد
گفت :«برویم ببینیم امام رضا (ع)کجای حرم رزق وروزی ما را قرار داده.»
حاج آقا سپهر افتاد جلو ما هم چهار نفری دنباش رفت ورفت از داخل چندین رواق رد شد وعاقبت در اتاقی که درست روبروی حرم بود وپشت به مسجد گوهر شاد که بیشتر برای امر مراجعات بود ما را دعوت کرد آنجا نشستیم وهمگی روبروی ضریح مقدس
.محمد حسین دل توی دلش نبود ومن بیشتر. دو زانوبا ادب پیش حاج آقا نشسته بود چهره اش برق می زد .یکباره حاج اقا رو کرد به خانم محمد حسین وگفت خانم که از نسل وجدخودمان هست ومن تازه متوجه شدم که خانم محمد حسین سیده هست.
حاج آقا یک حالی دیگر شد وبه فکر فرو رفت تبسم کردبا گشاده رویی نگاهی به محمدحسین کرد وپرسید چند روز از عقد موقت باقی مانده است محمد حسین جواب داد یک روز حاج آقا گفت آن یک روز را ببخش تا من خطبه را بخوانم
من غرق در صورت حاج آقا ومحمد حسین ونگاهم به حرم بود حاج آقا هم با تبسم خالصانه مشغول خواندن خطبه عقد وبا سخنان حاج آقا که گفت دست هایتان را به طرف حرم بگیرید ومن دعا می کنم وشماهم آمین بگوید هر چه از آقا می خواهید اینجا ودر این لحظات استجابت دعاست، بخواهید . دقایقی بعد حاج آقا اولین کسی بود که به محمد حسین وخانمش تبریک گفت برایشان دعا کرد که هر دو عاقبت بخیر شوند من هم محمد حسین را بوسیدم او مشغول نماز شد وبه یک سجده طولانی رفت که فقط محو تماشای او بودم. حاج آقا از ما خدا حافظی کرد ورفت
تا بعد از نماز باهم بودیم وموقع رفتن به منزل خداحافظی کردم ورفتم فردا ظهر محمدحسین را در مسیر باخانمش دیدم وگفت رسول برایت یک هدیه آورده ام خیلی خوشحال شدم وگفتم بده ببینم چیست دیدم یک ژتون غذا مال حرم است وگفت امروز با همسرم در حرم بودیم که یکی از خدام آمدودوتا ژتون به ما داد ما یکی را دونفری رفتیم خوردیم ویکی آنرا هم برای تو نگه داشته ام .ژتون را داد ورفتند ومن هم با خانم رفتم حرم ومشغول خوردن غذا که چلو مرغ بود شدم گرچه غذا یک دانه بود ولی ما دو نفری هرچه می خوردیم تمام نمی شد و آخرش
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
اشک هایم بخاطر
این میهمان نوازی آقا در آمد. از آنروز به بعد خیلی دلم می خواست حاج آقا ی سپهر را ببینم ولی موفق نشدم وبعد از چند روز با خواندن زیارت وداع به همدان برگشتم.
راوی: رسول نیازی. همراه وهمکار شهید محمد حسین بشیری
تدوین: جمشید طالبی
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
3.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
👤استاد #رائفی_پور
⭕ چرا نمیتونم برم حرم امام حسین(ع)
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#منبرهای_دلنشین
سخنرانی #حجت_الاسلام_حدائق
چگونه حال و هوای عرفه را حفظ کنیم؟
غروب عرفه بود. رسول خدا صلیالله علیه و آله از صحرای عرفات خارج میشدند و به سمت مشعر در حرکت بودند. مردها جلو و زنان عقب حرکت می کردند.
یک جوانی در جمع آقایان مدام به عقب برمیگشت و جمعیت خانمها را نگاه میکرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز میدانستند که محرمی با او همراه نیست.
حضرت چندین مرتبه این حرکت را از این جوان دیدند.
به این جوان رو کردند و فرمودند: جوان! اینکه ساعتی قبل گفتم «تمام الحج العرفة العرفة العرفة»
یعنی عرفه، تمام حج است برای کسی است که سه چیز را رعایت کند:
چشمش، زبانش و گوشش
خروجی این مجلس نیز باید کنترل این سه عضو باشد.
خواهر و برادری که دعای عرفه خواندی! دیگر با این زبانت غیبت نکن!
با این چشمت نگاه حرام نکن!
با این گوشت که صوت زیبای دعای عرفه را شنیدی و تغذیه معنوی شدی استماع حرام نکن!
میخواهید امروز ثمر ببخشد؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: سه عضوتان را کنترل کنید: چشم و گوش و زبان.
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@shahidmohamadhoseinbashiri
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─