eitaa logo
شهید سید عماد
74 دنبال‌کننده
574 عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نقش بستن تصویر حاج قاسم بر دیوار سفارت انگلیس و برپایی ایستگاه صلواتی جلوی سفارت @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
2.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 این فیلم از صبح دیروز در حال دست به دست شدن است تعارف که نداریم، من این ۲۸ ثانیه را دوست دارم. تصویر پایین، آمریکایی که یخ زده و حالا با مشکل قطعی برق هم در حد وسیعی رو به رو است و مردمش برای نجات خود باید فروشگاه غارت کنند، تصویر بالا هم جان ما ایران، سرزمینی که اگر حادثه ای برایش رخ دهد فرزندانی دارد که فورا به کمک مردمانش می شتابند. شهید روح الله عجمیان، آرمان علیوردی و دو مدافع امنیت مشهدی ( شهید دانیال زاده و شهید زینال زاده) از همینها بودند که در سیل و زلزله خادمی مردم را کردند. برای این مدافعان آرزوی موفقیت و برای شهدایشان فاتحه ای قرائت کنید. @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
2.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فکر کنم سفیر انگلیس کمی بیشتر لات بازی در بیاورد، تهرانی ها نماز جمعه را هم منتقل میکنند جلوی سفارت بریتانیای کثیف ... پس از شعارنویسی روی دیوارهای سفارت و نصب بنر های ضد انگلیس صغیر در برابر سفارت، حالا تصاویر حاج قاسم روی دیوار سفارت نقش بسته و جلوی در سفارت ایستگاه صلواتی به راه افتاده است. با همین دست فرمان پیش برویم ان شالله نماز جمعه هم به محل سفارت منتقل خواهد شد... @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
«سیدعماد» دفتر دوم محمد حسین علاقه وارادت زیادی به زیارت مرقد شیخ محمد بهاری داشت ودر هفته یکی دوبار به زیارت می رفت چندین نوبت هم با همدیگررفتیم زیارت در سفر آخری که عازم بودیم به من سفارش کرد که هر موقع آمدم زیارت مرقد به نیابت از او فاتحه بخوانم وتاکید کرد که از این مرقد شیخ بهاری خیلی حاجت گرفته، در سوریه اسم مستعارش سید عماد بود،ازش پرسیدم محمد حسین تو‌که سید نیستی،پس چرا ،اسم مستعارت را گذاشتی،«سیدعماد»نگاهی معنی دار به من کرد وگفت:«بعدا ،سرفرصت برایت داستانش را تعریف می کنم» در ایامی که در سوریه بودیم،محمد حسین پیشتاز چندین کار مهم شرعی و معنویی وتخصصی بود ازجمله:«در مواقع نماز که روحانی نداشتیم بنابه پیشنهاد دوستان امام جماعت می ایستاد، محمد حسین بین دونماز بعد ازذکر مستحبات بلند می شد وروبروی نماز گزاران قرار می گرفت وطبق وظیفه شرعی دوتا مطلب اخلاقی وشرعی مطرح می کرد،یک روز محمد حسین شروع کرد از فضائل ومناقب امام علی علیه السلام گفتن، تمام وجودمان سیخ شد وآنقدر مسلط توضیح می داد که انگار نه انگار فرمانده تخصصی تخریب است وآدم خیال می کردسالها در حوزه علمیه درس خوانده است،البته بعضی مواقع بچه ها هم بیکار نمی نشستند وسر به سرش می گذاشتند ولی محمد حسین جدی بود وتذکر می داد ومی گفت ساکت باشید وشوخی سر جای خودش، یک روز بین دونماز بلند شد وگفت بچه ها امروز می خواهم یک متن عربی را یادتان بدهم که هر موقع آنرا بخوانید ثواب ده هزار صلوات را دارد ،شروع کردبه خواندن ، متن طولانی بود وکمی طول کشید ،یکی از بچه ها که با محمد حسین خیلی دوست بود از ته صف نماز جماعت گفت ،این ذکر را خودت بگو،من همان ده هزار صلوات را می فرستم و راحت ترم تا متن عربی را حفظ کنم،زدیم زیر خنده ،محمد حسین،ابرو کج کرد وچیزی نگفت ،گرچه ریز خندید» جالب اینکه بعد از نماز جماعت سریع می آمد ودر پهن کردن سفره ناهار ویا شام کمک می کرد با وجود اینکه فرمانده ما بود خیلی احترام بزرگترهای جمع را می گرفت وقتی می گفتم چرا شما کار می کنی می گفت:«بخاطر اینکه یک مقدار وقت بچه ها رادر نماز بیشتر گرفتم می خواهم جبران آنرا کرده باشم که حق الناس به گردنم نیاید وکمک می کرد ودر پایان هم سفره راجمع واگر ظرف وظروفی بود با کمک بچه ها می شست دومین کاری را که در ماموریت باب کرد.......... ادامه دارد.... راوی:«همرزمان شهید مدافع حرم محمد حسین بشیری تدوین:جمشید طالبی @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیییییییییییییییلی قشنگه عااااااااااااااااااااااااااااالیه بسیار عاااااااااااااااااااالی @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درددل دختر شهید مدافع حرم با حاج‌قاسم در صحن مجلس 😭😭😭😭😭😭 @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
24.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / ماجرای عجیب دستگیری سردار سلیمانی توسط FBI آمریکا؛ در فرودگاه بغداد چه اتفاقی برای حاج قاسم رخ داد... تماشا کنید @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
556669.mp3
زمان: حجم: 5.07M
◥ رادیو مقاومت رو داشتم گوش میدادم دیدم یه خانمی داره از خاطراتش با همسرش میگه و هی همسرشو منوچهر خطاب میکرد، خاطراتش خیلی منقلب کننده بود و تمام جمعی که اونجا بودن داشتن گریه میکردن.😭 کنجکاو شدم این منوچهر کیه؟ اومدم توی نت سرچ کردم تا بالاخره پیداش کردم و دیدم شهید بوده و گشتم و گشتم همون چیزی که از رادیو پخش شد فایل صوتیش رو گیر آوردم و گفتم بزارم شمام استفاده کنین.😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 چقدر بی خبریم ....😭😭😭😭😭😭😭 بخدا ،شهدا شرمنده ایم . 😢اگر حالتون عوض شد که قطعا میشه منم دعا کنین..... این پست رو ذخیره کنیم ، تا هر وقت زیاد به دنیا و مال دنیا و.... سرگرم شدیم و غافل شدیم ،مجدد گوش بدیم که ما مدیون چه عزیزانی هستیم .....😭😭😭😭😭😭😭 @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 زیارت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه چند دقیقه وقت بگذاریم برای زیارت امام زمان عج الّلهُمَّ عجِّلْ لِوَلیکَ الْفرَج @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
. ☘﴾﷽﴿☘ روزی شخصی خدمت حضرت علی عليه السلام می رود و می‌گوید : یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم ، چه کنم ؟ حضرت علی عليه السلام فرمودند: خلاصه ی تمام ادعیه را به تو میگویم، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خوانده ای : 【 الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه】 خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است . 【وَ اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر】 و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را . 【 وَ اَستَغفِرُ اللهَ مِن کُلِّ ذَنب】 و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم 【 وَاَعوُذُ بِالله مِن کُلِّ شَر】 و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها. 📗 بحارالانوار، جلد ۹۱، صفحه ۲۴۲ « اَگریڪنفررابہ مَہــــــــدےرساندے براے سپاهش تو سردار یارے » @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
راننده جوان برزیلی گوشه روسری ام را بوسید و گفت : خوش به حال شوهرانتان ..... ..... طاهره اسماعیل‌نیا بانوی ایرانی است که به واسطه شغل همسرش ، چندین سال به همراه همسر و فرزندان خود در کشور برزیل ، زندگی کرده است می‌گوید : در یکی از تابستان‌هایی که در برزیل بودیم ، فاطمه دختر کوچکم بیمار شد . با توجه به‌ مشغله هایی که همسرم داشت ، با معصومه دختر سیزده ساله‌ام ، راهی مطب پزشک شدیم . در مسیر بازگشت ، تاکسی گرفتیم ، من و دخترم در حالی که مانتو و روسری بلند پوشیده بودیم ، سوار تاکسی شدیم . در مسیر حدس زدم که نوع پوشش ما ، توجه راننده را به خود جلب کرده است . راننده پس از دقایقی سکوت ، با لحنی دلسوزانه در حالی که متوجه شده بود ما برزیلی نیستیم و خارجی هستیم ، به ما گفت‌: الآن تابستان است و هوا بسیار گرم . شما با این لباس و پوشش خیلی اذیت می‌شوید . به نظر من اینجا که کشور خودتان نیست ، راحت باشید . در کشور ما آزادی هست و می‌توانید حجاب خود را بردارید . من در جواب گفتم : بله ما هم گرمیِ هوا اذیتمان می‌ کند ؛ ولی ما به این پوشش اعتقاد داریم . من به‌ خاطر کشورم حجاب ندارم ، حجاب من به خاطر دین و اعتقادم به خداوند جهانیان است . راننده‌ مسیحی که باورِ حرف‌هایم برایش سنگین بود ، تأملی کرد و گفت : بله متوجه شدم ؛ اما من شنیده بودم که همسرانتان شما را با کتک مجبور به داشتن حجاب می‌کنند ! من لبخندی زدم و به آرامی گفتم : خُب اگر این طور بود ، الآن که شوهر من اینجا و همراه ما نیست ، دیگر ترسی از همسرم نداشتم و می‌توانستم حجابم را بردارم ! راننده‌ تاکسی در حالی که با سَر حرف‌هایم را تأیید می‌کرد ، در فکر فرو رفت و گفت : خُب چرا دخترِ نوجوانت را مجبور کردی حجاب داشته‌ باشد ؟ گفتم : می‌توانی از خودش بپرسی تا جواب سؤالت را بگوید . سپس از دخترم پرسید : عزیزم ! مادرت مجبورت کرده تا این‌گونه لباس بپوشی؟ اینجا دخترم معصومه با لحنی قاطع و محکم به راننده گفت : نه ! نه ! من حجاب را دوست دارم و به حجاب معتقدم و به این نتیجه رسیدم که حجاب به من امنیت می‌دهد و از من محافظت می‌کند . من هم مثل مادرم حاضر نیستم بدون حجاب باشم و به دستورات دینم عمل می‌کنم . من مثل راننده که از نگاهش معلوم بود از جواب معصومه خوشحال و فطرتش تا اندازه‌ای بیدار شده است ، در درونم از پاسخ دقیقِ دخترم به وجد آمده بودم و سکوت کردم . دقایقی بعد راننده بالحنی پُر از حسرت ، آهی کشید و چند بار گفت : خوش به حال شوهرانتان ، سپس ماشین را کنار خیابان نگه‌ داشت . من و دخترم کمی ترسیدیم ، بعد دیدیم که راننده‌ جوان ، سَر بر روی فرمانِ ماشین گذاشت و با لحنی محزون گفت : من این‌ طور زندگی را بیشتر دوست دارم . زمانی که خانمِ من از خانه خارج می‌شود ، نمی‌دانم با دوستانش کجا می‌رود ، با چه کسانی سخن می‌گوید و حتی من اجازه ندارم از او این سؤالات را بپرسم . من در زندگی‌ام آرامش ندارم و خیلی ناراحتم . اوقاتی که دلم می‌گیرد و غصه‌دار هستم ، به خانه مادر بزرگم که مثل شما انسان معتقدی است می‌روم . مادر بزرگم اعتقاد دارد که نباید لباس کوتاه پوشید و پوشش نسل جدید و بسیاری از کارهای آنان را قبول ندارد . به نظر من افرادی مثل مادر بزرگ من ، زنان بسیار خوب ، پاک و خلاصه پایبند به همسر و زندگی خودشان هستند ؛ به همین خاطر من او را خیلی دوست دارم ، سر روی شانه‌اش می‌گذارم و ضمن آرامش یافتن ، از او می‌خواهم تا برایم دعا کند . راننده‌ تاکسی با تمام احساس ادامه داد : واقعا خوش به‌ حال همسرتان . شما برای من هم خیلی محترم هستید که حتی در نبودِ او هم ، پوشش‌تان را حفظ کردید و با این‌ که اینجا تنها بودید و هیچ‌ کس هم نبود ، با اصرار من ، حاضر نشدید حجابتان را بردارید . سپس راننده تاکسی از ماشین پیاده شد ، درب ماشین را باز کرد و گوشه‌ روسری من را گرفت و بوسید و ضمن معذرت‌خواهی گفت : دوست داشتم از زبان خودتان بشنوم که زن مسلمان به‌ زور حجاب نمی‌گذارد ، خدا شما را حفظ کند . لطفا برای من هم دعا کنید . 📚 منبع : سایت روزنامه همشهری ۲۴ تیر ۱۴۰۱ ✅ حجاب و پوشش ، مصونیت است نه محدودیت 🌺 جهاد تبیین ، جهاد این روزگار ما @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
41.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️انیمیشن تیم فوتبال مقاومت با مربی‌گری حاج قاسم @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─