eitaa logo
شهید سید عماد
74 دنبال‌کننده
575 عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی چگونه حال و هوای عرفه را حفظ کنیم؟ غروب عرفه بود. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از صحرای عرفات خارج می‌شدند و به سمت مشعر در حرکت بودند. مردها جلو و زنان عقب حرکت می کردند. یک جوانی در جمع آقایان مدام به عقب برمی‌گشت و جمعیت خانم‌ها را نگاه می‌کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز می‌دانستند که محرمی با او همراه نیست. حضرت چندین مرتبه این حرکت را از این جوان دیدند. به این جوان رو کردند و فرمودند: جوان! این‌که ساعتی قبل گفتم «تمام الحج العرفة العرفة العرفة» یعنی عرفه، تمام حج است برای کسی است که سه چیز را رعایت کند: چشمش، زبانش و گوشش خروجی این مجلس نیز باید کنترل این سه عضو باشد. خواهر و برادری که دعای عرفه خواندی! دیگر با این زبانت غیبت نکن! با این چشمت نگاه حرام نکن! با این گوشت که صوت زیبای دعای عرفه را شنیدی و تغذیه معنوی شدی استماع حرام نکن! می‌خواهید امروز ثمر ببخشد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: سه عضوتان را کنترل کنید: چشم و گوش و زبان. @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
Arbaein 20: بامدافعان شهید حرم قسمت دوم «بنویس، یازینب کبری(س)» آموزش خطاطی دیدم ،وقتی که دست خطم یک مقداری خوب شد ،به نوشتن رو آوردم داخل پادگان محل خدمت برای بچه های آموزشی وکادر که من را می شناختند دست به کار می شدم وبرروی اتیکت آنها اسم شان را می نوشتم با محمد حسین بشیری،همکار بودم ،محمد حسین در تخریب کار می کرد ومن در تاکتیک،موقع استراحت سربه سرهم می گذاشتیم وتخریب چی ها برای تاکتیکی ها وبر عکس، مدت زیادی کری می خواندیم واین کری خواندن به اس ام اس ورد وبدل کردن پیام در بیرون ازپادگان وشب های بلند زمستان هم کشیده می شد، یک روز محمد حسین آمد پیش من وگفت :«قاسم،اسمم را روی ،اتیکت بنویس» اولش کری خواندم وگفتم چه عجب کارواحتیاج ونیاز تخریب به تاکتیک رسید وچند دقیقه ای من گفتم واو‌گفت،محمد حسین بدنی قوی وورزشی داشت وخسته نمی شد وکم‌هم‌نمی آورد قبول کردم که برایش بنویسم گفت:« دوتا بنویس» گفتم:« یکی را با زور قبول کردم وحالا تو می گویی ،دوتا بنویسم» اول اسمش را نوشتم وآنرا زد به روی جیب لباس دیجیتالی که دو جیب داشت وبعد گفت :«قاسم یکی هم برای اینطرف لباس بنویس» با کری خواندن قبول کردم ولی از ته دلم راضی بودم که برایش جان هم بدهم تا برسدبه نوشتن اسمش روی اتیکت گفتم :«چی بنویسم»،فکری کرد وگفت:«،بنویس یا زهرا» بعد گفت:« نه ننویس،»بنویس :«یا ابالفضل» بعد از یکی دودقیقه گفت:« دست نگهدار» و فکری کرد و گفت:« بنویس یا زینب کبری» دلم هول کردوبه فکر فرو رفتم وبه خودم گفتم عجب این پسر نکند داره می ره و....زبانم را گاز گرفتم ومشغول کری خواندن با محمد حسین شدم.محمد حسین علاقمند به همه کاری بود من مربی بودم ودر کنار دروس آموزشی با تست های هوش هم سر وکاری داشتم که محمد حسین موقع بیکاری آمد پیشم وخیلی زود نحوه کار با تست هوش را فراگرفت سالهای قبل توی پادگان یک دوره مربی گری تاکتیک گذاشتند وگرچه محمد حسین مربی قابل تخریب بود ،آمد پیش من ودر مدت یک ماه آموزش مربی گری تاکتیک را با نمره عالی فراگرفت واز فردای آموزش ،دیگر من ندیدم محمد حسین با اسم من را بخواند وهمیشه با لقب استاد از من یاد می کرد، مدت کوتاهی از این دوران ،خاطره انگیز پادگان نگذشته بود که یک روز محمد حسین آمد پیشم وبا احترام گفت استاد می خواهم بروم سوریه،تا این حرف از دهانش درآمد به چهره اش نگاه کردم ویاد نوشتن ،اتیکت یا زینب کبری(س)افتادم وغرق در بوسه اش کردم و....... ودر نهایت در مورخه ۲۲\۸\۹۵در ایامی که کاروان کربلاییان وزینبیون عازم پیاده روی بزرگ اربعین بودند محمد حسین در شهر حلب سوریه به شهادت رسید راوی:قاسم زرین ،همدان تابستان۹۶ تدوین:جمشید طالبی https://eitaa.com/shahidmohamadhoseinbashiri
3.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ساداتی نژاد رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس : افشای توطئه آمریکا برای جلوگیری از قطع وابستگی ایران در تولید مرغ @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
Arbaein 20: شهدای مدافع حرم قسمت چهارم «نذر ام البنین»۲ نوحه خوان دم گرفته بود وماهم جواب می دادیم،دو سته بودیم عده ای که رفتنشان قطعی شده بود وما که جا مانده بودیم ذکر ها به روح‌وروان روندگان صفا می داد وبه گروه جامانده سرخوردگی ذکر این بود:« مدافعان همه آیند از راه باپرچم سرخ یاثارالله ماباهمین پرچم روز محشر گردتومی گردیم ان شاءالله ای سالار همه شهیدان آقا حسین جان» مراسم تمام شد واتوبوس ها آمدند وسوار شدند کار ما هم درست نشده بود دوراه پیش رو داشتیم یا برگشت به همدان،یا رفتن به فرودگاه،فرمانده ما محمد حسین که حالا از چهره اش می شد فهمید که تسلیم این دوراه شده ،باید تصمیم می گرفت وآخرش گفت«همگی می رویم فرودگاه شاید فرجی شود» راهی فرودگاه شدیم آنها که کارشان درست شده بود از شوق رفتن عکس می گرفتند وماهم نیم نگاهی به آنها داشتیم اما محمد حسین آرام نشسته بود روی صندلی وزیر لب ذکر می گفت،این آرامش فرمانده من را برد به چند روز پیش که در پادگان یک جلسه گذاشت برای توجیه سفر وگفت:«بچه هاببینید این وسائل را که می گویم همراه بیاوریدشمرد کفش،لباس گرم،پول کم،و........ ولی قبل از اینکه به فکر این وسائل باشید ،بدانید این سفر،سفر سختی هاست،جایی می روید که حضرت زینب(س)در این راه سختی کشیده،شهید داده،تازبانه خورده،این سفرتشنگی دارد بی خوابی وگرسنگی دارد امکانات کم است وکار زیادو.......باید مثل حضرت زینب صبر داشته باشید وبسازید با مشکلات وسختی ها» بامرور این سخنان محمد حسین به خودآمدم که اتوبوس داشت به مکان اعزام می رسید ،غم بزرگی در روح وروانمان بود، رسیدیم وبعد از توجیه مقدماتی گروه اعزامی،ما هم دنبال آنها رفتیم وبعضی از مسئولین هم آنجا با صحبت برای گروه ما می گفتند. شما دیگر باید بمانید تا مجوزتان برای نوبت بعد صادر شود ،آخر مگر می شود برگشت نوبت بعدی سه روز دیگر بود ولی تجربه نشان داده بود که شاید دو،سه ماهی طول بکشد وشاید دیگر هیچ محمدحسین داشت بشدت رایزنی می کرد واین راببین وبه آن تلفن بزن وجنب جوش بیشتری داشت،باز موفق نشدیم وگروه اعزامی به طرف باند پرواز وسوار شدن رفتند وماهم در مسیر که با التماس وقاطی شدن به بچه ها خودمان را رسانیدم به باند پرواز، محمد حسین که چاره اش از طرف فرماندهان ومسئولین اعزام بریده شد ،ما راجمع کرد وگفت :« بچه ها دیگر نمی شود وباید برگردیم» ماتم گرفته بودیم نمی دانستیم چکار کنیم محمد حسین دوباره گفت :«من یک نذری دارم وبیایید آنرا انجام بدهیم دسته جمعی» -بگو نذرچیست ؟باید چکار کنیم،زود باش هواپیما الان که بلند شود- -همه باهم هفت تا صلوات وهفت بارسوره توحید را ،نذر ام البنین، مادر قمر بنی هاشم کنیم ودرخواست کنیم که کارمان درست شود- منتهی بدین صورت که می گویم انجام بدهیم چهار تا صلوات وچهار بار سوره توحید را بخوانیم وسه تای باقی مانده را گرو بگذاربم وقتی که کارمان درست شد انجام بدهیم نذر ام البنین را با سوز وآه مثل آدم های یتیم شده ورانده شده از همه جا انجام دادیم وداشتیم به طرف درب خروجی می رفتیم که..... بی سیم یک از فرماندهان میدان اعلام کرد که به آن گروه که دارند می روند اعلام کنید که نروند وبیایند سوار شوند غوغا شد همدیگر را بغل کردیم وفرمانده مان را غرقه در بوسه داشتیم به طرف پله سوارشدن هواپیما می رفتیم که یکی از بچه ها گفت ،محمد حسین بقیه نذر را بخوانیم ؟ محمد حسین گفت :«نه،نخوانید ،بگذارید وقتی پایمان به زمین فرودگان دمشق رسید بخوانیم، با صلوات گروه اعزامی قبلی وارد هواپیماه شدیم ودر صندلی های خودنشستیم وبا پرواز هواپیماواوج گرفتن،محمد حسین که در کنارم نشسته بود آرام سرش راروی شانه ام گذاشت وبه خواب رفت تا رسیدیم فرودگاه دمشق واز موقعی که پایمان به زمین فرودگاه رسید تا سوار شدن به اتوبوس های منتظر،بقیه نذر ام البنین را انجام دادیم. یکی از بچه ها خوش ذوقی کرد وگوشی همراهش را روشن کرد نوحه ومداحی معروف با زیان ترکی که توسط موذن زاده خوانده شده رابرای گروه اعزامی گذاشت:« زینب زینب زینب،کنز حیا زینب زینب زینب زینب کان وفا زینب زهرا نشانی هم قهرمانی ای روح باایمان،جانم سنه قربان و..... راوی:همرزمان ومدافعان اعزامی فرمانده تخریب شهید محمد حسین بشیری تدوین:جمشید طالبی @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ‌ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه شهید گمنام سلام... خوش اومدی...😔 به احترام شهدای گمنام این روایت رو برای دوستانتان ارسال کنید و برای شادی روی تمامی شهدای گمنام صلوات🌷 همه شهیدان بر گردن ما حق دارند ،آیا حق آنها را ادا کرده ایم،یا اینکه هنوز باید بگوییم ،شهدا شرمنده ایم @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺پشت پرده دعوت‌های دشمن به مذاکره از زبان آیت الله خامنه‌ای 🔹عده‌ای یا نمی‌شنوند یا نمی‌خواهند بشنوند 🔹حرف آمریکا این است که صنعت هسته‌ای را به کلی کنار بگذاریم، امکانات دفاعی را به یک‌دهم تقلیل دهیم و اقتدار منطقه‌ای خود را رها کنیم. 🔹اینی که بنده مخالفت میکنم با مذاکره دلیلش این است. : @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لزوم انرژی هسته ای در کلام مقام معظم رهبری. سعید جلیلی : یک نفر از من در خیابان سوال کرد که انرژی هسته ای به چه دردی میخورد؟! : @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 "جمشیدشارمهد" سرکرده گروهک تروریستی تندر چگونه در دام ماموران وزارت اطلاعات افتاد؟! در این کلیپ صفر تا صد اقدامات تروریستی شارمهد و نحوه دستگیری‌اش را ببینید. @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
. ☘﴾﷽﴿☘ 🎁 هدیه ای ویژه به والدین : نمازی که والدین فوت شده چنان شاد میشوند که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خوبشان را ببوسند. -هر کس این نماز را بخواند چنان چه پدر, مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار میگیرند. -چنان چه والدین فوت کرده باشند مورد آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند. - خواندن آن موجب گشایش درهای رحمت الهی می شود. - این نماز انسان را در افسرگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد . - بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود. طریقه خواندن نماز هدیه به والدین : 💠 مانند نماز صبح دو رکعت است 💠 با نيت نماز هدیه به پدر و مادر 👈رکعت اول : بعد از حمد، به جای خواندن سوره قل هوالله احد ، ۱۰ مرتبه میخوانیم : « ربَّنَا اغْفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِساب » یعنی پروردگارا ، مرا و پدر و مادرم و همه مومنان را ببخشاى در روزى كه حساب برپا میشود. 👈رکعت دوم : بعد از خواندن حمد ، به جای توحید ، ۱۰ مرتبه میخوانیم : « رَبِّ اغْفِرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ» یعنی : پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى كه در سرایم درآید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشاى . 👈پس از سلام نماز : بدون تغییر حالت نماز ، ۱۰ مرتبه میگوییم : " رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً " پروردگارا: همچنان که پدر و مادر مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند. تو نیز در حق آنها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالشان بفرما . منبع: مفاتیح الجنان نشرپیام صدقه جاریه است. 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران مبلغ معارف اسلامی ودرثواب نشرآن سهیم باشید. @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 تکراری و اما زیبا شنیدنی شهدا حاضر و ناظر به یاد شهدا مدافع حرم به خصوص سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و برای تمام شهدا فاتحه و صلوات و نثار کنیم @shahidmohamadhoseinbashiri ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─