@Maddahionlin1_335673864.mp3
زمان:
حجم:
5.49M
#مناجات
#پیشنهاد_دانلود
🎙 حاج مهدی رسولی
🔰 اومدم تنهای تنها ، من همون تنها ترینم ....
😭مناسب شبهای قدر😭
@shahid_mohammad_belbasi
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر آنچه بود گذشت از فضیلت شب قدر
اُمید من به شب اوّل محرّم توست
@shahid_mohammad_belbasi
خانطومان کجاست؟
خان طومان یک روستا در سوریه است که در حلب واقع شدهاست. خان طومان در فاصله ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری جنوب حلب قرار دارد و به خاطر نزدیکی به اتوبان حلب-دمشق از اهمیت استراتژیک برخوردار است. این روستا در یک تپه واقع در شرق رودخانه قویق ساخته شدهاست. به گزارش دفتر مرکزی آمار سوریه در سال ۲۰۰۴، جمعیت خان طومان ۲۷۸۱ نفر بودهاست.
@shahid_mohammad_belbasi
داستان عملیات خان طومان1⃣
سال 1394 در عملیات نصر 2 بعد از آزاد سازی بخش های وسیعی از استان حلب به ویژه نبل و الزهرا، سناریوی معارضان و تروریست ها برای ایجاد پایتخت سوریه آزاد فروپاشید و طرح غرب برای نابودی سوریه و تقسیم این کشور به بخش های مختلف سیاسی همچون لیبی از بین رفت.
در آن دوران عملیاتی توسط تروریست های حاضر در منطقه العیس تحت عنوان جیش الفتح ( گروه های تکفیری زیر شاخه القاعده با همپیمانی ارتش به اصلاح ازاد) صورت پذیرفت که به اشغال این منطقه و ناکامی نیروهای مدافع شهرک برای بازپس گیری محور اشغال شد. دقیقا همین سناریو در خان طومان رخ داد.
نوع عملیات به این صورت بود: «ابتدا پهبادهای تروریست ها بر فراز منطقه پرواز نموده و به صورت آن لاین تصاویر خود را برای مدیریت اتاق نبرد ارسال میکنند. سپس حجم بالایی از تسلیحات توپخانه ای توسط گروه های تروریستی در خط اولیه نیروهای مدافع شهرک بکار گرفته می شود و پس از مشغول سازی نیروهای مدافع جبهه مقاومت، با ارسال خودروهای زرهی انتحاری سعی بر آن می شود از فرصت موجود استفاده نموده و خود را در خطوط اولیه مدافعان منفجر نماند. سپس یگان ویژه خود(2) را که به اسم «انغماسیون» نامگذاری شده به منطقه اعزام میکنند تا از شکاف ایجاد شده استفاده کرده و به خطوط داخلی جبهه مقاومت نفوذ نمایند.
در همین شرایط نیروهای آماده به رزم جریان تروریستی با گسیل گروه های فراوان سعی میکنند به عمق نیروهای مقاومت رفته و منطقه ار تصرف نمایند.
@shahid_mohammad_belbasi
داستان عملیات خانطومان2⃣
بر همین اساس است گاهی بعد از دفاع سخت نیروهای مقاومت شاهد برجای ماندن تعداد بالایی جنازه تروریست ها در درون خط پدافندی مقاومت هستیم. » آنچه در صحنه خان طومان رخ داد به صورت خلاصه این نوع رزم و درگیری میدانی با حجم بالایی از تسلیحات اهدایی و نیروهای رزمی دشمن بوده است.
@shahid_mohammad_belbasi
تفحص پیکر چند شهید عملیات خان طومان
بیستم مهرماه 1399 سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالقاسم شریفی گفت: پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم منطقه خان طومان سوریه در عملیات تفحص شناسایی و تایید هویت شدند.
پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، هویت پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم استانهای مازندران، البرز، قزوین و خوزستان شناسایی و تایید شد و پیکرهای مطهر شهدا به میهن اسلامی بازگشت.
شهیدان والامقام رضا حاجی زاده، علی عابدینی، محمد بلباسی و حسن رجایی فر از استان مازندران، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان از شهدای تفحص شده منطقه خان طومان هستند.
@shahid_mohammad_belbasi
ماجرای شهادت ۱۳ مدافع حرم استان مازندران در خانطومان
حسن بهاری، رزمنده مدافع حرم مازندرانی حماسه خان طومان را اینگونه توضیح میدهد: «منطقه خان طومان به لحاظ جاده کمربندیای که ۸ کیلومتر است موقعیت استراتژیکی برای تروریستها محسوب میشود. در واقع داعش از این راه به ترکیه نفت میفروشد و تجهیزات نظامیاش را تهیه میکند.
ما درحال پیشروی و گرفتن این جاده بودیم و درصورت پیروزی قوای ما، حلب به صورت کامل در محاصرهمان قرار میگرفت. ترکیه به تروریستها خبر داد که باید هر چه زودتر تکلیف این کمربندی و شاهراه روشن شود، چون در صورت بسته شدن آنجا توسط ایرانیها دیگر ارسال سلاح، مهمات و نیرو از این مسیر امکان پذیر نیست که در این صورت خیلی دوام بیاورید ده روز است.
روسیه شبانهروز در حال بمباران این منطقه بود تا اینکه آمریکا به روسیه اعلام کرد دو روزی دست نگه دارد، در واقع آتش بس شود و حملات توپخانهای و هوایی اش را متوقف کند تا کشتهها و زخمیها جمع آوری شوند.
آمریکا با این امر به نوعی دو روز روسیه را از بازی نظامی خارج کرد. گروههای مختلف تروریستی هم که بعضا با هم مشکل داشتند در این قضیه متحد شده و تصمیم گرفتند وضعیت خان طومان را مشخص کنند و بعد راجعبه مشکلاتشان بحث کنند.
در این ایام، عربستان تمام زندانیهای خاورمیانه را میخرید و به عنوان مجاهد به مرزها میفرستاد تا سه ماه برایشان بجنگند، بعد از سه ماه اگر زنده بودند، آزادند و در این مدت هم حقوق خود را به روز میگیرند. در این بین دو هزار نیرو هم برای هجوم تزریق شد و تمام سلاح هم از مرز آمد.
نیروهای جبهه مقاومت در این طرف درگیری قوایی متشکل از ۷۰ رزمنده مازندرانی از ایران، ۸۵۰ رزمنده از تیپ فاطمیون، ۴۰۰ رزمنده نجبا عراقی و ۲۸۰ رزمنده سوری بود.
من از روز چهارشنبه با دوربین ترمالی که داشتم، متوجه شدم دشمن کاملا در حال آماده شدن است و اطلاع هم دادم، اما گفتند، چون آتش بس اعلام شده و بچههای سازمان ملل اینجا هستند، دشمن حمله نمیکند. با این حال بچههای نیروی قدس به این اکتفا نکردند و گفتند شما آمادگی داشته باشید.
شهید رادمهر ۱۵ فروردین با نیروهایش رسید، چهار روز بعد این درگیری آغاز شد که رزمندههایی مثل سالخورده و بواس در این جریان شهید شدند و خط عمار شکست خورد، اما نیم ساعت بعد دوباره خط پس گرفته شد. واقعا باید به مازندرانی بودنمان افتخار کنیم، چون جانانه جنگیدند. شهید خلیلی که با آرپیچی نفربر میزد، خودش مجروح شد و تروریستها چند روز بعد اعلام کردند او را اسیر کردند و کشتند.
دشمن چهارشنبه نیرو آورد و پنجشنبه ساعت یک بعدازظهر آتش تهیه شروع شد. ما هنوز اطلاعات دقیق از منطقه نداشتیم. رزمندههایی که در دفاع مقدس بودند میگفتند: در کربلای ۴ هر یک متر یک متر خمپاره میآمد، اما در خانطومان آن روز هر یک وجب یک وجب، یک خمپاره میخورد، حتی بچههایی که در سنگر هم بودند، زخمی میشدند.
خانطومان را سال گذشته (۹۴) در برج ۹ گرفته بودیم، به خاطر همین دشمن تمام نقاط را از جمله ساختمان فرماندهی، مخابرات و آماد را ثبت شده داشت و نیاز نبود چهار تا خمپاره بزند، بعد تصحیح کند و گلوله پنجم درست بخورد به هدف. همان اولین گلوله مستقیم میخورد به هدف. حالا با توجه به دو هزار نیروی تکفیری که وجود داشت همه دست به دست هم دادند تا خانطومان را پس بگیرند.
جنگیدن در سوریه سخت است. آنجا دیگر جنگ با کلاش و تیربار نیست. دشمن برای زدن یک نفر، توپ ۲۳ که مختص هواپیما است میآورد و با کُرنت آدم میزنند در صورتی که این سلاح فقط تانک را منفجر میکند. عربستان آنقدر سلاح میدهد که برایش مهم نیست چه سلاحی کجا مصرف میشود.
ساعت یک تا یک و نیم آن روز آتش تهیه شروع شد. در ساعت سه یا سه و نیم بعد از ظهرتانک پی ام پی انتحاری و پر از مهمات منفجره را به طرف خانطومان فرستادند، اما قبل از اینکه تانک پی ام پی به وسط شهر برسد، یکی از رزمندههای زرهی فاطمیون با تانک، تانک بی ام پی را زد.
اگر تانک آنها وسط شهر میآمد و منفجر میشد آمار شهدا زیاد میشد. حتی رزمندهای که راننده تانک بود و تانک پی ام پی را هدف قرار داد، خودش شهید شد. وقتی پی ام پی منفجر شد، به قدری موجش زیاد بود که زمین از هم پاشید، هرکس نزدیک بود، شهید شد و آنکه دورتر بود، موج انفجار او را گرفت.
با این انفجار عظیم خیلی از رزمندههای فاطمیون و دیگر گروهها مجبور شدند به عقب برگردند و عدهای هم مجروح و زخمی بودند. ماندیم ۷۰ نفر مازندرانی و ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر هم سایر نیروها (جمعاً ۲۰۰ نفر) در مقابل دو هزار تروریست.
بعد از این انفجار، از طریق بهپاد و هلیشات خبر دادند که خط خالی شده و نیروهای آنها در حال عقب نشینی هستند، تانکها را حرکت بدهید. از هر خطی که ۱۵۰ متر هم نمیشد، ۵ یا ۶ تانک آمد. بدنه تانکها هم سُر بود و وقتی آرپیچی به آن میخورد، سُر میخورد و رد میشد.