#برای_زین_اب
#قسمت_دهم
(زندگینامه و سیره عملی شهید محمد بلباسی)
بیرون که رفتم ، آقای بلباسی❤️ را دیدم 😧؛ مشغول تمیز کردن🚿 اتاق فرماندهی💂♂بود ، با دست🖖 به من اشاره کرد که سریع تر صبحانه🍳🥚 بخور😋 و برگرد ، بعد صبحانه🥞، به اتاق پذیرش برگشتم😗 ؛ ولی تمیز تمیز🚿بود. شیشه ها برق🔌 می زد . چیدمان وسایل🔪💳 روی میز هم درست✅ بود . نمی دانستم خوشحال😁 باشم که کاری برای انجام دادن😱 ندارم ، یا تعجب😨 کنم که چه طور اتاقک🏠 خود به خود تمیز و رو به راه شده است.
باری افراشته😣 پیش فرمانده رفتم تا گزارش📝 بدهم . گفتم : «حاجی💐 ! بيا پذیرش رو ببين ؛ شده عین دسته گل🌷 ! بدون اینکه حرفی🗣 بزند ، آمد🙋♂
بازدید کرد و گفت : به به😘 ، چقدر تميزه احسنت👍 ، احسنت 👍، آفرین 🌸!»
این همه تعریف شرمنده😔 شدم . گفتم: «حاجی! راستش توی این خاک🤨 نمیشه دروغ😳🤫 گفت. من این کار رو نکردم 😥. شما میدونی کی اینجا رو تمیز کرده 🧐؟!»خندید😅 و گفت: «برو ، برو ! 🤚»گفتم: « یعنی چی که برو ؟»
گفت: «حالا هرکی تمیز کرده ، خدا خیرش بده 😸! مهم اینه که کار انجام شد 🤠.»اصرار کردم که بگوید ، اما فایده ای نداشت 😿. دیدم از او چیزی درنمی آید😩 ، رفتم و از خادم های داخل محوطه پرسیدم 😬. یکی گفت: « حاج محمد خودش تمیز کرده ! 😕😍❤️❤️❤️❤️
ادامه دارد ....
#میتونیم_بلباسی_باشیم
#علمدار_جهادی
#شهید_محمد_بلباسی
@shahid_mohammad_belbasi
#منبر_مجازی🦋
منتظر نباش یک شیرینی خاصی
در زندگی ات پیدا شود تا لذت ببری؛
کاری کن از همین زندگی عادی ات
خیلی نشاط پیدا کنی!
هر کار سادهای را هم به خاطر خُدا
انجام بده تا از آن لذت ببری!
#استاد_پناهیان✨
@shahid_mohammad_belbasi
#تلنگرانه💥
روزۍکه۱۴۴۰دقیقهاستوما..
نتونیمحداقلپنجدقیقهقرآنبخونیم
یعنےمحرومیت...💔
ازقرآنگوشہۍطاقچہکلیپیامسیننشده
داریم..!!
#تلنگراولبهخودمبعدشما:)
@shahid_mohammad_belbasi
#طنز_جبهه😂
یہ جا هسٺ:•°✨°•
شہید ابراهــیم هادے•°❤️°•
پُست نگہبانےرو •°🧐°•
زودتر ترڪ میڪنه•°👀°•
بعد فرمانده میگهـ •°🤨°•
۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°•
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°•
برادرا بلند صلوات•°🔊°•
همه صلوات میفرستن•°😁°•
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😁°•
@shahid_mohammad_belbasi
- گفت:
مگه امام زمان"عج" امامجمعه است؟!
+ نه ! امامِزمانه !(:
- پس چرا فقط جمعه ها به یادش
میاُفتید ..؟!
+ سکوت (:💔
مدافعـانِحریموحرم♡
@shahid_mohammad_belbasi
#حاج_حسین_یکتا
💬 از خدا بخواید که نیرو حوالهای بشید!
تو اون جبهه هم همینجور بود؛ یعنی وقتی روبرو رو میدیدیم، اون میدون مینها، اون سیمهای خاردار، اون نهر دویجی، اون کانالا، اون فضای آب گرفتگی زمین، [تازه] اگه فقط قطعه شلمچه رو بگیم و اروند رو نگیم، عبور از آب رو. یا اون ور نگیم؛ فکه و رملها و سیم خاردار و... . هر بخشش رو بخواید نگاه کنید، آمارهاش با آمارهای ما، دیتاهاش با دیتاهای ما، پهنای باندش به پهنای باند ما و خیلی چیزاش نمیخوند. ولی من اعتقاد دارم که خدا یه ده تا فرمانده لشکرِ حوالهای مثل خرازی و باکری و قاسم سلیمانی و حسین همدانی و... به امام خمینی داد، که همونها کار اون جنگ عظیم رو جلو بردن.
از خدا بخواید که توی این جنگ نرم از اون نیرو حوالهایها بشید! چون ما یه گزینش داریم، یه حواله. و اعتقاد دارم اون نیرو حوالهایها نیروهاشونو پیاده میکنن و هلیبُرن میکنن پشت نیروهای دشمن و اگه اونا اومدن تصرف عقول و قلوب دختر و پسر ما رو بکنن، ما در یک نقطهای ضربهای به اونها خواهیم زد که اصلاً فکر نکنن.
@shahid_mohammad_belbasi
کاش بودی تولدت را تبریک میگفتیم.
🎉🎉🎉🎉🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎁
#تولدت_مبارک_فرمانده ✨🎂
@shahid_mohammad_belbasi
...دلـــترا
اینْقــــدر
بندِاینوآننکُن!💔
#صاحبْدارد ...🌱!
@shahid_mohammad_belbasi
#برای_زین_اب
#قسمت_یازدهم
( زندگینامه و سیره عملی شهید محمد بلباسی)
آمد👋 دنبالم وگفت : علیرضا ! مادر شهید دوامی💙 توی اردوگاهه🏕 و امشب میخواد برگرده🚫 ساری🏝 ، دوست دارم❤️ برای خداحافظی🤗برم پیشش . با این که موقع آمدن 😎، در همان کاروانی👨👩👦👦 بودم که مادر شهید💚 حضور داشت ، قبول کردم👍 با او به دیدن😳خانم نیکدوز بروم . قبل از ما یکی1⃣ از مسئولین👮♀ به همراه خانمی👩 ، مهمان حاج خانم👵 بودند . مادر شهید💚 روی صندلی نشسته🗣 بود و صحبت🗣 می کرد . بعد از سلام و احوال پرسی🤝، محمد گوشه ای نشست👥 و سکوت کرد🗣❌ تا حاج خانم👵 صحبت کند ولی آن آقای مسئول👮♀ که داعيه خیلی چیزها را داشت، مشغول صحبت شد🤔
محمد یک خصوصیتی🔰⚪️ داشت ؛ وقتی خیلی خسته بود 🛌، هاله ای از خواب🎈 را می توانستی در صورتش🧔 ببینی . این مربوط به زمانی بود که دیگر به هیچ وجه نمی توانست خستگی اش🛏 را کنترل 🎮کند . وسط صحبت🗣 خانم نیکدوز و آن مسئول 👮♂، سنگینی خواب را روی صورت🧔 محمد دیدم . آماده ی چرت زدن⚠️ بود ، حق✅ هم داشت ! او به تنهایی به اندازه چند نفر کار 🤠👨🔧👨💼می کرد مطمئنم که در آن لحظه می خواست از شدت خستگی بیهوش😴 شود . حاج خانم که متوجه وضعیت محمد شد 🤖، بین صحبت هایش گاهی از او تأیید✅ می خواست و می گفت : « درست است آقای بلباسی🔆❤️💙؟ » محمد هم سری تکان می داد🙃
ادامه دارد .....
#شهید_محمد_بلباسی
#علمدار_جهادی
#میتونیم_بلباسی_باشیم
@shahid_mohammad_belbasi
🍃شهادت میخوای؟!
پس بدان ڪه . . . ❣
تنها ڪسانی #شهید می شوند ڪه شهید باشند… 🌙
🌼به این سادگی ها نیستـــــ
💥باید قتلگاهی رقم زد 🔥
باید ڪُشت!!
←منیت را→
←تڪبر را→
←دلبستگی را→
←غرور را→
←غفلت را→
←آرزوهای دراز را→
←حسد را→
←ترس را→
←هوس را→
←شهوت را←
←حب دنیا را←
باید از خود گذشت 👣
✌️🏻باید ڪشت «نَفس» را
شهادت #درد دارد! 🥀
💔دردش ڪُشتن " لذت " هاست...
باید #ڪشته شویم تا شهید شویم!
بايد اقتدا كرد به شهدا 💛
@shahid_mohammad_belbasi