6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴نوحهی جانانهی حاج محمود کریمی به مناسبت شهادت جانسوز امیرالمومنین (ع)
حیدر حیدر اول و آخر حیدر...
مداحی آنلاین - حیدر حیدر اول و آخر حیدر - محمود کریمی.mp3
5.02M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🍃حیدر حیدر اول و آخر حیدر
🍃حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر
🎤 #محمودکریمی
👌فوق زیبا
❤️خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
مرداد 1394 آخرین بار که #مجروح شد، و برای درمان به ایران اومد.
وقتی پدرش متوجه شد خدا را شکر کرد
و به نوعی خوشحال بود که به خیریت
گذشت . چند روز قبل از اینکه برای آخرین بار به سوریه برگردد، پدرش گفت: "برویم به #مصطفی سر بزنیم، ببینم
بخیه های پایش در چه وضعیتی است"؟! اگر خوب شده برایش بکشم. وقتی
رفتیم آنقدر به ما محبت کرد؛
شوخی می کرد، نگذاشت باباش پایش
را ببیند.
فقط می گفت: "دورت بگردم
خوب خوب شدم ببین حتی میتوانم بدوم"
بخیه هایش را نشان باباش نداد ولی در
عوض بابا را حسابی ماساژ داد.
همان شب متوجه نشدیم چرا آن قدر
قربون صدقه باباش رفت،
البته همیشه همینطور بود؛ به خاطر همین تعجبنکردیم، ولی #مصطفی نمی خواست آن
شب را، به این شکل از دست بدهد.
می خواست نهایت استفاده را ببرد که
چقدرخوب توانست چون می خواست
زود برود و ما نگران نشویم. وقتی رفت ،گفت: "خوب شدم خودم بخیه ها رو کشیدم". دورت بگردم الان دیگه نگران نیستیم 😔❤️ فقط در حسرت این هستم که یک بار
دیگر با آن پای شلت برایمان بدوی. 😔❤️
✅ کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
( با نام جهادی سید ابراهیم)
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمرمون شکست ولی نمی خوایم خم به اَبروی رهبرمان بیاد...
🔸صحبت های تکان دهنده خانواده شهید محمد ابراهیم کاظمی از شهدای ناوچه کنارک نیروی دریایی ارتش در دیدار با امیر دریادار خانزادی فرمانده نیروی دریایی
_
هدایت شده از ناصح
تفسیر سوره حجرات(۱۸).mp3
19.58M
جلسه ۲۰
⚫️ غیبت (۲)
▪️همه شیرازی ها این جورین ، شمالی ها فلان طورن ...
▪️پشت سر بچه کوچیک میشه حرف زد ؟
▪️مواردی که از غیبت استثناء شدن
▪️عکس العمل آدما وقتی خدا میگه ریش بزارین ،
و وقتی ریش گذاشتن مُد میشه !
▪️حال وخیم امیر المومنین علیه السلام در آخرین لحظات
پدر شهید مصطفی صدرزاده:
«مصطفی روز اولی که سر کلاس دانشگاه حاضر میشود، هر کسی بلند میشده و خود را معرفی میکرده. مثلا یکی کارمند بوده یکی دیگر معلم🙎♂ و... آن زمان مصطفی گاوداری داشت و وقتی بلند میشود میگوید: من مصطفی صدرزاده هستم گاودار و متاهل. استاد به او میگوید: بعید بدانم شغل تو گاوداری باشد❗️، حتما شغل دیگری داری که نمیخواهی رو کنی!
مادر شهید میگوید شاید به خاطر چهره خیلی مثبت مصطفی، استاد فکر کرده بوده یا اطلاعاتی است یا سپاهی👌
پدر میگوید: مصطفی خیلی خیلی شوخ طبع بود. یک بار در خانه ظرف میشست مادرش گفت: چرا ظرف میشویی؟ گفته بود خانه شهید ظرف شستن ثواب دارد😁
بعدها شنیدم که مادر شهید قاسمی دانا میگفت: مصطفی میآمد آشپزخانه شروع میکرد به شستن ظرفها میگفت: ثواب دارد.
آن موقعها همه این رفتارهای مصطفی را به شوخی میدیدیم، چون به قول همسرش اصلا معلوم نبود کی شوخی میکند کی جدی است🤷♂. اما در عین همه شوخی هایی که داشت خیلی جدی بود.»