eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
199 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم رب الشهدا🌹 خاطرات شهید 🌸 سال هشتادو دو حوزه علمیه بود، می خواست برای درس خواندن بره ، ولی جور نشد ،خیلی تلاش کرد که بره ...🌹 یه جورایی می کنم که سرنوشتش ازهمون سالها رقم خورده بود،🙏 وبارها برای می رفت که یه باری که رفته بود روز عاشورا نزدیک حرم بمب گذاشته بودن ، که من اون موقع گفتم مصطفي دیگه رفت.😔 ازاون موقعی که به دنیا اومد من همش در بودم ولی کاش هنوز توهمون استرس بودم،😔 ولی امید برگشتشو داشتم.😭 🌺🌺🌺🦋🌺🌺🌺🦋🌺🌺🌺 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹 (سید ابراهیم) از همان کودکی سر داشت.🌹 هروقت اراده می کرد ، کاری انجام بده ،قطعا انجام می داد،🙏 واین چیزی بود که مصطفي را ، از همسالانش می کرد. 🌹 مصطفي دوران پرجنب جوشی داشت وبسیار زرنگ وباهوش بود.💕 زمانی که می خواستم براش خرید کنم، باوجوداینکه می دونستم سلیقش چیه، ولی اجازه نمی داد براش انتخاب کنم،😊 حتی برای جزیی ترین لوازمش ، از همان کودکی مستقل بود.👏🌹 🌹🌹🌹🍃🍃🌸🍃🍃🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
❤️خاطرات شهیدمصطفی صدرزاده❤️ ❤️ مصطفی توی سال 85 توی ستاد امر به معروف بود، کاری کرد که یک شبکه ماهواره ای رو توی شهریار گرفتن. 💠خاطره ای از امر به معروفش رو برام نقل کرده که براتون میگم 🌀شهریار اون زمان یه لاتی داشت به نام محمودخالکوب، که نیروانسانی با تیر زد تو پاش. این آدم سه برابر مصطفی بود، مصظفی میگفت یه بار من دم ایستگاه دیدمش بهش گفتم بیا بریم ببینم... میگفت منو پرت کرد، جوری که افتادم. 💢میخوام بگم مصطفی انقدر جرات داشت. ⚜یه لاتی هم بود که گرفته بودنش، مصطفی گفته بود دستش رو دستبند بزنید به دست من. که انقدر دستش رو کشیده بود که مچ مصطفی داغون شده بود، ولی یک بار ندیدم که ناله کنه... 💠 دورانی که مجروح بود هم هیچ وقت ناله نمیکرد. 🔰 یادمه روزای آخر با مصطفی رفتیم برای خرید دستگاه میوه خشک ، وقتی داشتیم با مردی که اونجا بود صحبت میکردیم، مصطفی خیلی پاهاش رو میخاروند. بهش گفتم مصطفی تو آبرو وحیثیت مارو داری میبری، هرجا میریم خودتو میخارونی . گفت به خدا قسم پاهام پر از ترکشه، اگه نخارونم نمیتونم آروم بگیرم. که اونجا من واقعا بغض کردم.😔 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ 🌹همین بریدنِ از دنیا به صورت کّرار اين باعث می شود به خدا نزدیکتر بشوی ...🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
💠🍃💠🍃💠🍃💠🍃💠🍃 💠🍃💠🍃💠🍃💠 💠🍃💠🍃 💠🍃 💠 : 🍃من متنفــــرم از انسان‌های سازشکار و بی‌تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند....😒 .ای کاش به خود می آمدند!😔 ❣از طرف من به جوان ها بگویید : 🍃چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است ، به پا خیزید و اسلام را و خود را دریابید ، نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود.....نه شرقی نه غربی»💪 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌺🍃🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🌺 🌺بسم‌ رب الشهداء والصدیقین🌺 💠آقا مصطفی به هر دری میزد تا بتونه خودشو به سوریه برسونه تا از حرم آل الله در برابر تکفیری های تا دندان مسلح دفاع کنه از یک طرف دیگر محاصره دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا که بیشتر اونها از سید های جعفری هستن نمیذاشت خواب به چشم های آقا مصطفی بنشینه سخت درگیر بود تا به سوریه بره اون زمان هم دولت ایران جلوی اعزام به سوریه گرفته بود آقا مصطفی مجبور شدند برن عراق و از کشور دومی وارد خاک سوریه بشن بعد از اعزام در ایام محرم هیچ هییتی نرفتن تاشب هفت محرم که وارد یه حسینیه میشن که بیشتر اونها از رزمنده های فارسی زبان افغانی بودند به اسم تیپ فاطمیون که اون زمان تازه در زبان ها افتاده بود آقا مصطفی به هر دری میزد تا وارد این تیپ شهادت طلب بشه حتی خودشون با ابو حامد حرف زدن آخه شهید ابو حامد میگفتن که ما نمیتونیم برادرای ایرانی داخل تیپ راه بدیم شهید صدر زاده هم گفتن کهم بالاخره هر جور شد وارد فاطمیون شدند خودشون رو شبیه افغانی ها کردند شناسنامه افغانی گرفتن تا وارد لشگر فاطمیون بشن.... ادامه دارد...   🌺 🌺🍃🌺 🌺🍃🌺🍃🌺 ✅کانال ( با نام جهادی ) @shahid_mostafasadrzadeh
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای حصار همسر شهید مصطفی صدرزاده... و نحوه باخبر شدنشون از شهادت همسرشون @shahid_mostafasadrzadeh
🌹سردار بی سَر شهید حاج عبداللّه اسکندری🌹 💠با لباس نظامی خاکم کنید💠 می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید. " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن . حالا تو شهید شو .. ! شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. ! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت رو شنیدیم . محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود . شهید شد و پیکرش هم موند دست . سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودنتو اینترنت . بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ... حاج عبدالله به آرزوش رسید ... شهید @shahid_mostafasadrzadeh
44.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی بلند میشی آرپیجی بزنی... ادامشو از زبان سید ابراهیم بشنوید... @shahid_mostafasadrzadeh
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ بسم رب الشهدا خاطره مادرشهید مصطفی صدرزاده سال اول  بود ،یک روز نشسته بودیم گفتم :مصطفی الان بهترین هدیه چیه ؟ گفت: باهم  بریم خیلی جالب بود و سریع جور شد.🌹 باهم کربلا رفتیم ،خیلی خوش گذشت البته جدا از یک سری  که بین راه پیش اومد. مصطفی از بچگی خیلی بد ماشین بود. کاملا انرژی اش گرفته میشد ولی از اون جای که مصطفی خیلی خوش مسافرت بود هرازگاهی یه لطیفه ایی می گفت، 🌹 ولی خیلی  شده بود ، چون خیلی در مسیر توقف داشتیم. به مرز که رسیدیم پیاده شدیم که بازرسی کنن افرادی که بازرسی میکردن جزء گروهک  بودن تا مصطفی رو دیدن برای بازرسی بردنش،  همه نگران شدیم مشکوک شدن گفتن این یا پاسدار یا استرس تمام وجودمون گرفت ، مصطفی و چندتا از دوستاشو برای بازجویی بردن ،در اون لحظه آنقدر به ما  گذشت . که فقط  شدیم به چهارده معصوم وبعد از باز جویی بچه ها را آزاد کردن  با تمام سختیهاش سفر پر استرس وخاطر انگیزی برامون شد . وقتی چهره بی حالشو یادم میاد خیلی بیقرارش میشم  تمام اون استرس ها درمقابل این فراق قطره ایی ازدریاست....  مدافع حرم بی بی زینب  تاسوعا @shahid_mostafasadrzadeh