🍃💙|
شهید مدافع حرم
#مرتضےمسیب_زاده
حاج مرتضی خیلی عاشق و در حسرت شهادت بود و همیشه میخواست که برایش دعا کنیم که لباس شهادت بر قامتش بنشیند.
در ایامی که برای شهدا #کارفرهنگی می کرد مدام در حین کار و با لبخند میگفت: کتاب بعدی شهید مرتضی مسیب زاده.
مرتضی با تمام وجود بدنبال شهادت میدوید و برایش این وصال شیرین ترین اتفاق بود.
و واقعا برای رسیدن به هدفش تلاش میکرد...
💛| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
🍃| #شهیدمرتضےمسیب_زاده
💙| #همسرشهید
بیست و سه ساله بودم که با مرتضی ازدواج کردم و ازدواج من و مرتضی یک ازدواج سنتی بود.
پیشنهاد مادر ایشان بود.
ما به همدیگر معرفی شدیم وبعد با خانواده آمدند و با هم صحبت کردیم و صحبت در جلسه اول کم بود و بعد در جلسات بعدی طولانی تر شد.
درهمان صحبتهای اولیه فکر کردیم نظراتمون به هم نزدیک هست و با اینکه کوتاه و مختصر بود وبه یک نتیجه رسیدیم .
خواسته هامون از زندگی به هم نزدیک بود.
رسم و رسومات به بزرگترها موکول شد و عقد کنون دوماه بعد برگزار شد.
در بله برون صیغه محرمیت خوانده شد و مراسم و خطبه عقدمان را در حرم امام رضا خواندند....
💛| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
🍁| #وصیت_نامه
💚| #شهیدمرتضےمسیب_زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
حسب دستور شرعی اقدام به تقریر وصیت نامه مینمایم در سی ام ماه رمضان.
من بنده ی عاصی و خطاکار درگاه الهی بوده ام، و ضمن امیدواری به عفو و رحمت الهی، از گناهانم، از تمام افرادی که حقی به گردن حقیر داشته و دارند، طلب حلالیت مینمایم.
از پدر و مادرم عاجزانه درخواست حلالیت دارم و انشاءالله از باب مهربانی و عطوفت پدرانه و مادرانه، این طفل خطاکارشان را ببخشند و بدی هایم را به حساب جهالت بگذارند.
پدرم و مادرم دعایم کنید.
عزیزان، نماز را حتی سبک نشمارید،
و لحظه ای از توفیق خدمتگزاری به مادرتان غافل مشوید که خیر دنیا و آخرت نصیبتان شده است.
خواهرانم برای دیگران در نماز و حجاب الگو باشید.
دعایم کنید و برایم نماز و روزه بگیرید.
برایم دعا کنید.
از همه ی عواطفتان نسبت به خودم، تشکر میکنم، شدیدا نیازمند، خیرات و مجالس روضه هستم، مرا فراموش نکنید.
دوستان و هم رزمان بزرگوارم، خدا را شاهد میگیرم که خود را لایق جمع معنوی و ولایی شما نمی دیدم این را لطف پروردگار می دانسته ام که توفیق همنشین بودن با شما را برایم رقم زده است.
انشاءالله، در آخرت، هم مرا هم نشین دوستان شهیدم، بگرداند،
حقا که از خواص هستید،قدر خود را بدانید، و حال خود را حفظ کنید.
اگر توفیق دستبوسی امام خامنه ای را داشتید،سلامم را به ایشان برسانید .
امیدوارم،مانند دوستان شهیدمان عمر من نیز به شهادت ختم شود.انشاءالله.
و این نه از روی لیاقت، که هرگز خود را لایق ندیدم و لکن من باب کرامت و تفضلات الهی، هر لحظه آرزوی شهادت را در سینه داشته ام.
دعایم کنید که شدیدا به توسلات شما به اهل بیت نیازمندم.
یا علی مدد
ملتمس دعای خیر
عبد الحقیر
مرتضی مسیب زاده
💛| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
🍃💙|
نامه ای از زبان #نازنین_زهرادخترشهیدمدافع_حرم،
برای بابای شهیدش #حاج آقا مرتضی مسیب زاده در شب تولدش
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام بابای قشنگم،
دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشه ای از آن را بخوانی.
پس برایت می نویسم ، از دل غریب خود برایت می نویسم ،
بابایی خیلی دلم می خواست امشب با تو بودم در میان ابرها ، پیش خدا بودم نمی دانی که چقدر برایت دلتنگم،😔 اشک هایم سرازیر است بابا جان.
می خواهم با تو صحبت کنم اما با چه زبانی ؟!...
با زبان کودکی ام برایت می نویسم چرا که به آسمان نزدیک تر است، مامان همیشه از خوبی های تو میگوید ، از صبرت، نماز شب هایت، از وفاداری هایت و بالاخره از گذشت و ایثارت ...
من از تو فقط همین ها را به یادگار دارم هر صبح تصویر تو را می نگرم تا شاید تو هم به من نظری کنی.
باور کن ، هر پنجشنبه عطر وجودت را حس می کنم اما چرا نمی بینمت ؟
چرا صورت پر نورت را برایم نما یان نمی کنی ؟
این تقصیر چشم های من است؟
بابای مهربانم؛ کاش دستم را می گرفتی تا این قدر احساس تنهایی نمی کردم .
بابای شهیدم، تو ااینک در آسمان ها ماه مجلس شده ای عین ستاره ها چه زیبا می درخشی خوش به حال آن شبی که تو به آن نور می دهی تو به آن آرامش می دهی ای کاش من هم شب ها به جای خفتن در زمین در آسمان ها بودم.
بابایی چقدر خوب کاری کردی که امسال تولدم را در حریم عاشقانه ی بین الحرمین گرفتی.
چه میهمانی عاشقانه و دل چسبی است.
میدانم که همیشه هواست به من هست،
بابا جان به رسم همیشگی مان میگویم که دنیا دنیا دوستت دارم...
💛| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
🍃🌸|
#شهیدمرتضےمسیب_زاده
چند نوبت به عنوان مدافع حرم و مستشار نظامی در سوریه مامور بود و حدود دو سال در این کشور حضور داشت.
او یک افسر ارشد متخصص و منحصر به فرد در زمینه خود در سطح کشور بود، یک افسر نظامی به تمام معنا بود که خود را فدای مام میهن کرد.
زمانی که در داخل کشور بود نیز به عنوان یک معلم و تحلیل گر امور سیاسی و سخنران حلقه های سیاسی در پایگاه های بسیج حضور داشت.
حاج مرتضی به لحاظ فعالیت هایی که در پایگاه های بسیج و کانون های فرهنگی انجام دادند جوان نمونه سال کشور انتخاب شد.
حاج آقا جزو هیات امنای مسجد جامعه حضرت ابوالفضل عباس (ع) شهرک وحدت بود، در پایگاه حضرت سید الشهدا (ع) از حوزه شهید دستواره شهرستان فردیس بسیجی فعال بود، حدود ۲۶ سال از بچه های فعال بسیج بود و هر زمان که ایران بود در پایگاه وقت می گذاشت.
سرانجام #شهیدمرتضےمسیب_زاده در مقری که در حومه یکی از مناطق جنوبی
حلب مستقر بود، شناسایی شد بدین صورت که گرای آن لو رفت و مقر مورد حمله خمپاره ای قرار گرفت و شهید و همرزمانش در کنار هم به دیدار معبود شتافتند....
💛| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
💠بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِدیقین💠
🍃| #شهیدجاسم_حمید
جاسم حمید متولد ۱۰ دی ۱۳۴۴ در شهر اهواز بود که ابتدای دوران نوجوانی اش با آغازین روزهای دفاع مقدس ۸ساله مصادف شد.
پدرش آقا حسن و مادرش زبیده خانم انسان های شریف و مومنی بودند.
در خانواده ای پرجمعیت رشد کرد، دوازده خواهر و برادر بودند که صمیمیت و گرمای دلنشینی بین شان برقرار بود.
دوران ابتدایی را در مدرسه شهید حلاج پور گذراند.
دوران راهنمایی اش مصادف با آغاز حمله دژخیمان بعثی شد.
شهید جاسم حمید قبل از انقلاب درمسجد امام محمد باقر(ع) واقع در حصیرآباد فعالیت داشت و با دوستانش مخفیانه اقدامات سیاسی و تبلیغاتی همچون توزیع اعلامیه و نوار پیام های امام خمینی(ره) در بین مردم بود.
همچنین برای گروهی از افراد، دوستان و فامیل روشنگری می کردند.
جاسم از همان سن ۱۲ سالگی شور انقلابی و جهادی در وجودش ریشه دواند.
با شروع جنگ که خانواده اش به هفتکل عزیمت کردند او و پدرش ماندند و در نهایت در سال ۶۰ بدون اطلاع مادر به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شد و اواخر سال ۶۱ بود که به استخدام سپاه پاسداران درآمد.
در تمام مدت هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور مستمر داشت و در بیشتر عملیات ها از غرب تا جنوب شرکت کرده بود.
عملیات هایی چون والفجر مقدماتی، والفجر ده، و الفجر هشت،َ بیت المقدس، کربلای ۵، خیبر، بدر،…..
جاسم حمید انسان مسئولیت پذیری بود و مسئولیت های مختلفی را تجربه کرد از جمله فرمانده گردان امیرالمومنین(ع)، معاون فرمانده ستاد و همین طور جزء نیروهای اطلاعاتی برون مرزی بود.
در عملیات کربلای ۵ شیمیایی شد آن قدری که گاهی پوستش تغییر رنگ می داد و احساس خفگی می کرد اما اینها باعث نشد که شهید حمید دست از جهاد و مبارزه بردارد.
بعد از قبول قطعنامه و پایان یافتن جنگ فعالیت هایش را با گردان امیرالمومنین ادامه داد و در کنار وارد کار اقتصادی شد.
ابتدا وارد بازار آهن شد و سپس بعنوان پیمانکار شرکت نفت فعالیت های اقتصادی اش را ادامه می داد.
همان سال با دختر یکی از اقوام ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر و یک دختر بود.
حضور در جبهه های نبرد علیه بعثیان و داعشیان در سوریه و نبرد با تروریست های جنایت کار از جمله فعالیت های اخیر او بود.
سرانجام حاج جاسم حمید با نام جهادی ابواحمد بعد از ۳ سال مجاهدت خستگی ناپذیر در جبهه های مبارزه با استکبار جهانی غرب در سوریه، در روز پنج شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ در جاده سعن واقع در منطقه شیخ هلال استان حماء سوریه در اثر یک تله انفجاری به یاران شهیدش پیوست.
🎈| روحش شاد و راهش پر رهرو باد...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady