هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
#قرار_شبانه
هر شب قبل از خوابمون
خوندن #سوره_ی_واقعه
شبيه #شهدا رفتار كنيم
🌷شهيد سجاد زبرجدي🌷
@shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#يازينب
دعای سلامتی آقا امام زمان(عج) به نیابت از شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی
@shahid_sajad_zebarjady
#عمار
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه ب روح شهدا خاصه شهید سجاد زبرجدی
@shahid_sajad_zebarjady
#مد_مرگ_تدریجی_ارزشها
‼️یه جوری از مد زخم خوردیم که نفهمیدم به در خوردیم یا به دیوار!!
نفهمیدیم از کم کاری مسئولین بود که بود یا از پرکاری غربی ها!
👌هنوز راه درمان هست اگر مسئولین مغزی برای پذیرش ایده ها داشته باشند...
⚡️مد یعنی... حمله ی غربی ها هنگامی که مسئولین در خواب بودند!
@shahid_sajad_zebarjady
#در_زمین_شیطان
بعضی در دلِ خود احساس ضعف میکنند،
یا چشمغرّههای آمریکا آنها را میترساند،
یا وعدههای آمریکا و امثال آمریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب میکند؛ لذا به سمت آمریکا میکشند.
آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم میکنند که اینها نمیتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم آمریکا شویم!»
مقام معظم رهبری ۱۳۸۱/۰۳/۰۱
@shahid_sajad_zebarjady
🌸شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد🌸
#شهید_محمد_معماریان
مادر شهید می گفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب می شود...
یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد می رفتم سبزی پاک می کردم، فرش ها را جارو می زدم و کارهای هیئت را انجام می دادم... اما الان خانه نشین شده ام....
شب به شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود...
گفتم: مادر کجا بودی؟
گفت: ما از کربلا می آییم...
گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام...
گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(ع) گرفتم...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است...
گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده..
صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که می توانم راه بروم... دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته....
گفتم: نه، پایم خوب شده...
خواهر شهید تعریف می کند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟..
ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمی کردیم... گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی...
شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن...
گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(ع) را می دهد...
گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم.. این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را می دهد... و بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاردید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما می دهم....
منبع: کتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و کرامات امام حسین (علیه السلام)
شادی روح شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
@shahid_sajad_zebarjady