📸❤️
محمد حسنین هیکل سردبیر کهنهکار و معروف روزنامه مصری الاهرام :
ايرانیها دو بار به مديترانه آمدند بار اول در دوره هخامنشيان و با زور اسلحه و قوای نظامی. آن بار دوام زيادی نياوردند، چرا كه فقط سرزمين ها را تسخير كرده بودند.
بار دوم در دوران انقلاب اسلامی، اين دفعه اما، ماندگارند زيرا، بر دل ها حكومت می كنند. 🇮🇷🍃
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🏴🏴 هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم کنار حضرت معصومه در کنار توای
🏴
حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در سوگ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🌼🍂
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🍃🕊🌹 مدافع حرم 🌹 #شهید_اکبر_شهریاری 🌹 #تولد: ۶۳/۰۱/۰۱ تهران #شهادت: ۹۲/۱۱/۰۱ دمشق، سوریه #تاهل: متا
🍃🌹
#شهید_اکبر_شهریاری؛
#حافظ کل قرآن ، عامل به قرآن، بسیار خوش رو و شوخ طبع، اهل تفریح و گردش، ورزشکار، دل رحم، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان، بخشنده، آمر به معروف و ناهی از منکر، سر به زیر و باحیا، باغیرت، هیاتی و مطیع رهبر بود.
علاقمند به مطالعه، ورزش(فوتبال، تکواندو، کوهنوردی)، چتربازی، خوشنویسی، سفر، زیارت اهل بیت (ع) و شهداء، خدمت به شهداء، شرکت در مجالس اهل بیت (ع)، مداحی در هیئت و مجالس مذهبی بود. به حلال و حرام و لقمه حلال اهمیت می داد. همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید محمودرضا بیضایی بود و دوروز بعد از شهادت ایشان در سوریه (ریف دمشق) به شهادت رسید و سنگ سبز رنگ بالای سر مزار شهید اهدایی آستان مقدس حضرت امام حسین (ع) است.
یک روز پیش از شهادت یکی از دوستانش مجروح می شود و هنگامی که اکبر به بالای سرش می رود به اکبر می گوید: محمود بیضایی شهید شده و چند شب قبل از شهادت در خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است. فردای آن روز اکبر هم در حرم مطهر حضرت زینب (ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
#یادش_گرامی_و_راهش_پررهرو_باد❣
@shahid_sajad_zebarjady
🍃🕊
•| #شهید_سیدمرتضی_آوینی:
شـهـدا، شـاهـد
بر باطن وحقیقت عالمند؛
و هـم آنـاننـد کـه
به دیگران حیات میبخشند... •| .
#شهید_محسن_حججی❣
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_پنجاهم
#صفحه_۱۰۷
...تهران رییس جان مولم نشد!... گریهاش گرفت و در آمد که «او پول دار بوده است و ثروتمند و من فقیر بودهام» و از این حرفها که دیدم آدمها در تمام دنیا به یک اندازه کوچک اند. آنوقت همین آدم، تازگی کتابی نوشته به اسم «ایران مدرن» و در آن، اینجوری با ما طرف شده: «اخیراً کتابی در آمده دربارهی بیماری غربزدگی که دست بر قضا توقیفش کردند. آدمهایی که مثل نویسندهی این کتاب فکر میکنند، شاید در میان ایرانیان تحصیل کرده اقلیّتی باشند؛ امّا تاریخ نشان داده است که هیچ نهضت روشنفکری را در ایران – گرچه هم که در آغاز کوچک باشد – نمیتوان کاملاً ندیده گرفت.»[۳] بله حضرات اینجوری مواظب امورند. یا کمپانیهای فورد و راکفلر، بنیادهایی دارند فرهنگی و کمکهایی به یان و آن میکنند برای نشر فرهنگ.
بسیار خوب. با تکیه به همین پولها «بنیاد ایران» راه میافتد و بیمارستان و دانشگاه در شیراز میسازد؛ امّا بروید و ببینید چه تکیهگاهی برای اشرافیّت ساختهاند و چگونه بغل گوش حافظ و سعدی، زبان رسمی دانشکدهی ادبیّاتشان انگریزی است و چه رصدخانهای برای مطالعه در حرکت قمرهای مصنوعی امریکا و چگونه از پیچ و مهره، تا دیگ و دیگبر و در و پیکر را یک قلم از امریکا وارد کردهاند! یا همین «فورد» و «راکفلر» پول میدهند به «فرانکلین» در تهران. تا کتابهای مدرسه ای را سر و سامانی
#صفحه_۱۰۸
...بدهد. بروید ببینید.[۴] چه کمپانی عظیمی ساختهاند و چه انحصاری در کار کتاب درسی درست کردهاند و چهطور گردن هر چه ناشر محلّی است شکستهاند! یا رفته بودیم فیروزآباد (در نوروز ۱۳۴۱ با مهندس سیحون و فرّح غفّاری و مهندس مقتدر) و کازرون و شیراز به بیابانگردی. شنیدیم در شاپور کازرون حضرت «گیرشمن» دارد حفریّاتش را دنبال میکند. گفتیم برویم و سلامی و پرس و جویی. که نبود. یا اگر بود، خواب بود و راهمان نداد؛ ولی بر سر همان خرابههای شاپور کازرون، خیمه و خرگاهش برپا بود و همه جا انگ کنسرسیوم نفت و علاماتش بر چادرها و اجناس و ماشینها بود و این یعنی چه؟ یعنی حفریّات باستانشناسی شاپور کازرون، زایدهی صنعت نفت! و اینجوری میشود که حضرت گیرشمن میخواهد به ضرب دگنک، ثابت کند که خارک، پایگاه مسیحیّت بوده است و دیگر قضایا[۵]... بگذرم.
به همین ترتیب است که نفت میرود و در مقابلش ماشین میآید با همهی متفرّعاتش. از مستشرق و متخصّص گرفته، تا فیلم و ادب و کتاب و نفع این بده بستان، عاید کیست؟ نخست، عاید کمپانی ها (که درآمد هر سرمایهای...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_پنجاهم
@shahid_sajad_zebarjady