آقــاسَـجّــادٌ
مزار #سردار_شهید_اسماعیل_حیدرے گلزار شهداے امامزاده ابراهیم(ع) آمل.... 💚🍁| #شهیدحاج_اسماعیل_حیدری
🍁| #شهیدحاج_اسماعیل_حیدری
با وجود اینکه دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته اطلاعات استراتژیک از دانشگاه امام حسین(ع) بود،
به دلیل علاقه بسیار زیاد به کسب مدارج بالا، کتابهای تست و کنکور رشته علوم سیاسی را تهیه کرده بود و با خود به سوریه برد؛
بهمن ۹۱ بود که برای شرکت در کنکور به تهران بازگشت و در آزمون سال ۹۲ شرکت کرد.
نتایج اولیه آزمون رتبه بالای ایشان را نشان می داد؛
رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه های مطرح تهران را در لیست انتخاب رشته خود قرار داد.
گفته بود وقتی نتایج نهایی کنکور اعلام شد، برای ثبت نام به تهران می آیم و ترم اول را مرخصی میگیرم و به سوریه برمیگردم، چون آنجا سرمان شلوغ است...
ولی نتایج کنکور زمانی اعلام شد که در دانشگاه عشق، تحت نظارت و راهنمایی استادش عباس(ع)، با پایان نامه "دفاع از حرم" رتبه برتر را کسب نموده بود....
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
💚| #شهیدحاج_اسماعیل_حیدری
دهه اول محرم هرجایی که بود خودش رو به آمل می رسوند؛
آخه مداح تکیه محل(سیکاپل) بود!
از دوره جوونی مداحی رو شروع کرده بود، به همون سبک سنتی آمل..
آخر مراسم بعد از سخنرانی، سینه زنی شروع می شد؛
با توجه به جمعیت چندتا حلقه تشکیل می شد و مداح وسط حلقه ها می ایستاد و نوحه خوانی می کرد..
وقتی #حاج_اسماعیل میکروفون رو می گرفت و نوحه های جوشی(اصطلاحا) خودش رو شروع می کرد، شور و هیجان سینه زن ها دوچندان می شد؛
خیلی ها خصوصا جوونای هیئت عاشق مداحی های #شهید_حیدری بودن..
یه دهه سینه زنی تو تکیه، بعد هم دسته زنجیر زنی روز تاسوعا تو شهر آمل؛ ترجیع بندهای بلند رو بدون وقفه می خوند و شور و حرارت رو به زنجیر زن ها انتقال می داد؛
چه دسته عزاداری منظم و پرشوری..
شبهای دهه اول محرم سه چهار مسجد و تکیه مداحی می کرد و آخر شب به تکیه قمربنی هاشم تو محله سیکاپل آمل می اومد..
تقریبا هرجایی برای اولین بار مداحی می کرد، ازش می خواستن شب های بعد هم مداحی مراسم شون رو به عهده بگیره!
آخه از دل می خوند، با خلوص کامل.. وقتی روضه می خوند قطرات اشک از گوشه چشمهای خودش هم جاری بود، می سوخت و می خوند...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
🔴چه کسی نگذاشت سرنوشت گروگانها معلوم شود؟!
🌷سال 1370 در جلسهای محرمانه در مرکز مطالعات وزارت امور خارجه، نشستی با حضور نمایندة ایران، نماینده ای از لبنان و نمایندهای از سفارت آلمان درخصوص پرونده 4 گروگان ایرانی حاج احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان برگزار شد.
نماینده لبنانی فردی به نام عمار بود که به محض ورود، با مشاهده فردی ایرانی که در آن زمان مسئولیت پرونده گروگان ها را برعهده داشته، اقدام به خروج از جلسه می کند و می گوید:
- چه کسی این را به جلسه آورده است؟ او نمی گذارد کار به نتیجه برسد. با بودن او، من در این جا نمی مانم.
و قصد رفتن داشت که مقامات وزارت خارجه از او خواهش کردند بماند و ماند.
عمار ماوقع آن جلسه را این گونه تعریف کرد:
🌷نماینده سفارت آلمان در حاشیه بحث به نماینده ایران گفت:
- طرف اسرائیلی حاضر است درقبال اطلاعاتی از ران آراد خلبان اسرائیلی، فیلمی را بدون مشخص بودن زمان و مکان، به ایران ارائه بدهد که نشان میدهد 3 تن از این افراد زنده هستند و در فیلم صحبت میکنند.
با اینحرف، فرد حاضر در جلسه که همواره بر زنده بودن گروگان ها تاکید داشته و نقش کلیدی در به نتیجه رسیدن یا نرسیدن این پرونده دارد، جلسه را به هم میزند و در چرخشی 180 درجه، میگوید:
- اینها همه شایعه است. شما دروغگو هستید و می خواهید ما را فریب بدهید. ما می دانیم گروگان هایمان شهید شدهاند.
نماینده سفارت آلمان هم سریع جمع می کند و می رود.
و همه می مانند او که تا دیروز اگر کسی می گفت آنها شهید شده اند، محکم جلویش می ایستاد، چرا با عنوان کردن شهادت آنها، جلسه را به هم زد و نگذاشت به نتیجه برسد؟
📚مراسم بیستوپنجمین سالگرد ربایش 4 دیپلمات ایرانی، در سالن اجتماعات وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات 14/4/1386
@shahid_sajad_zebarjady
#عمار