eitaa logo
🚩 یادگاه شهید قاسم سلیمانی
722 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
29 فایل
🚩 بِسْـمِ اللهِ قاٰصِـمِ الجَبّٰـاریٖݩ یادگاه شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 این‌ کانال‌ هیچگونه‌ ارتباطی‌ با خانواده‌ معظم‌ شهید و یا نیروی‌ قدس‌ سپاه‌ ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 یادگاه شهید قاسم سلیمانی
#نفس #علی_عباسی 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
مي شود آرام بگويم " " و تو بلند بلند مرا در آغوش بكشی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دعای‌روز 🎙 بــــــــاصـــــدای:حاج حسن 🔸 بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین. 🔹 خدایا بپوشان در آن با مهر ورحمت وروزى کن مرا در آن توفیق وخوددارى وپاک کن دلم را از تیرگیها وگرفتگى هاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود. 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
386.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا حافظ اے ماه راز و نیاز خداحافظ اے گریه ها در نماز خدا حافظ اے یا علے و عظیم خدا حافظ اے ماه رب ڪریم خداحافظ اے جوشن و هم مجیر شب قدر و صد ناله، عبد حقیر خداحافظ اے نیمه شب تا سحر ابو حمزه، قرآن به سر، چشم تر خدا حافظ اے ماه برهان حق ڪه یک آیه ختمے ز قرآن حق خداحافظ اے ماه مهمان شدن همه مورد لطف یزدان شدن 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
🌷🌷 😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم . تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢 بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم." میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭 به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای . گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌 دنبالش میرفتم و برای خودم میکردم و زار میزدم. برگشت. بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭 گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با چیکار کنم؟"😩 رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام باشم." فهمیدم میخواهد اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به . سرخ بود و پف کرده بود. معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭 ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍 افتاد و پای و ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه میکردند.😭 همه بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ." ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ رفتیم برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود. تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد. پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌 نگاهمان کرد و گفت: "جوانان ، داره می ره! " همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭 . 🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃 هر روز محسن با می رفت به آن شش سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻 چون توی ، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻‍♂️ به چشم یک نگاهش میکردند.😲 بچه های و به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙 یک میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت. خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄 او را پیش خودشان نگه می داشتند. می‌گفتند: "جابر هم ماست و هم توی این بیابان ، ماست."😍😇 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱ یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم بشیم، بعدش بشیم."😖 نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای مثل بوییدن یک خوشبو است."😌👌🏻 خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام." بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. و !"😉 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿ شهدای نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗 بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌 بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. می‌گفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳 ♥ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
🌹🍃 امام_صـــ🌷ــادق(ع): 🔰| همانا گردنبندے است، نیڪ بنگر کہ چہ گردنبندے را بہ گردنٺـــ آویزان مے کنے.|🔰 📚 وسائل الشیعہ، ج20، ص33. 💞 @dokhtaranezahraei
ساعات آخر است گدا را حلال کن ... این هم بساطِ بنده بی دست و پای تو 💔 🙏 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه شب پایانی فرازی از دعای وداع امام سجاد (ع) با ماه خدا باصدای: سیدمصطفی وَ قَدْ أَقَامَ فِينَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ ماه رمضان در ميان ما بس ستوده زيست و ما را مصاحب و يارى نيكو بود وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِينَ ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ‏ و گرانبهاترين سودهاى مردم جهان را به ما ارزانى داشت. اما چون زمانش به سر رسيد و مدتش و شمار روزهايش پايان گرفت، آهنگ رحيل كرد. فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا اينك با او وداع مى ‏كنيم، همانند وداع با عزيزى كه فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگين و گرفتار وحشت تنهايى كند 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
•﷽• السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَـــا عِيــدَ أَوْلِيَــائہِِ؛ خداحافظ ای بزرگترین ماه خدا و ای عیــد دوستـــان خـــدا ... 🍃 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت خداحافظ ای ماه عشق و عبادت خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه خداحافظ ای بهترین ماه الله 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 بر شما مبارک 😍 💙🌺🍃 @dokhtaranezahraei 🍃🌺