هيچكس آيا توانسته است غم فاطمه را ـ سلام االله عليها ـ در سوگ پدر به تصوير
بكشد، جز ناله هاي بيت الاحزان فاطمه؟
در اندوه جگر سوز علي ـ سلام االله عليه ـ در مواجهه با فاطمة ميان در و ديوار و گاه
شستن صورت نيلي و بازوي كبود فاطمه، هيچ هنرمند عارفي توانسته است مرثيه بسرايد
آنچنانكه از عمق رنج آدمي در چروكهاي پيشاني علي خبر دهد و وسعت غمهاي خلقت
را در پهناي اشك علي بشناسد و بشناساند جز بار اشك پنهاني علي؟
هيچكس را ياراي آن بوده است كه آلام محض زينب را به هنگام ديدار سر برادر بر بام
نيزه ها بيان كند، جز خون جاري از سر مبارك زينب؟
اگر زينب ـ سلام االله عليها ـ با مشاهده سر برادر، حسين ـ روحي فداه ـ سلامت سر
خويش را تاب آورده بود و سر بر ستون كجاوه نكوبيده بود، چه كسي عشق را، درد را و
هجران را در آفرينش تفسير مي كرد؟
اينها دردهايي است كه نويسنده را، اگر احساس داشته باشد، خاكستر ميكند و قلم را، اگر
.به تعداد درختان عالم باشد، ميسوزاند و دفتري به پهناي گيتي را آتش ميزند
سوز اشكهاي فاطمه، هنوز پاي عارفان را در بيت الاحزان او سست ميكند و كمر ابرار را
.ميشكند و آتش به جان اولياءاالله مياندازد
معاذاالله كه رشحة هيچ قلمي بتواند با اشك سوزناك علي به هنگام شستن پيكر فاطمه
برابري كند. كجاست اسماء؟
از او بپرسيد، فرشتگاني كه در اشكهاي آن هنگام علي به تبرك غسل ميكردند، بال و
پرشان نسوخت؟
#کشتی_پهلو_گرفته
#فاطمیه
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کشتی پهلوگرفته، پرفروشترین اثر سید مهدی شجاعی و همچنین پرتیراژترین کتاب ادبیات داستانی ایران – طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیش از ششصدهزار – ، ضمن مروری بر نقاط عطف حیات حضرت فاطمه ی زهرا(س)، روایت مصائب زندگی ایشان از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است. در واقع می توان گفت این کتاب مرثیه ای است منثور از زبان و دل صاحبان عزای فاطمی. کتاب از ۱۴ فصل تشکیل یافته و راوی اول شخص در هر کدام از فصول، یکی از وابستگان حضرت فاطمه (س) هستند؛ فصل اول حضرت رسول، فصل دوم حضرت خدیجه (س)، فصل سوم خود حضرت زهرا (س)، فصل چهارم حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، فصل پنجم امام حسن (ع)، فصل ششم امام حسین (ع)، فصل هفتم مجدداً حضرت زهرا (س)، فصل هشتم حضرت زینب (س)، فصل نهم فضّه، فصل دهم حضرت ام کلثوم (س)، فصل یازدهم اسماء، فصل دوازدهم برای بار سوم حضرت فاطمه (س)، فصل سیزدهم مجدداً حضرت امیر (ع) و فصل چهارم از زبان آسمان روایت می شود.
#کشتی_پهلو_گرفته
#فاطمیه
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
چند سالی است كه برخی نویسندگان عاشق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در حوزه ادبیات داستانی سری هم به تاریخ اسلام زدهاند و وقایع صدر اسلام را به زبانی ساده و بیانی قابل فهم برای عموم خوانندگان به نثر در آوردهاند. در میان این آثار، کتاب ارزشمند «کشتی پهلو گرفته» سوگ نامه ایست از آلام اهل بیت علیهم السلام و به ویژه وجود مقدس دختر گرامی پیامبر خدا، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
كتاب «کشتی پهلو گرفته» از جمله شاخصترین آثاری است که در حوزه ادبیات داستانی، و با نگاه به تاریخ اسلام و شخصیت دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله نگاشته شده است. «کشتی پهلو گرفته» از آن کتاب هایی است که چنان متن صمیمانه و لطیفی دارد که به سختی می توانید ادامه مطالعه آن را به زمان دیگری واگذار کنید و از طرفی چنان بی پرده مصائب آن بانوی مظلوم را به تصویر کشیده که بی اختیار اشک خواهید ریخت. اگر شما هم می خواهید همراه با «کشتی پهلو گرفته» بر دریای پهناور رنج های بانوی دو عالم به أعماق تاریخ سفر کنید، این کتاب را مطالعه کنید، و آن را به سایر عاشقان حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز پیشنهاد کنید.
#کشتی_پهلو_گرفته
#فاطمیه
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
هادی العامری، فرمانده سپاه بدر عراق درباره سردار گفته است: اگر حاج قاسم و امثال او نبودند، هم اکنون نه اثری از حرم حضرت زینب(س) بود و نه حتی اثری از سامرا و حرم عسگریین(ع)، همه عملیات مهم با همکاری مجاهدان از جمله حاج قاسم صورت گرفته.
ص39 کتاب «سربازان سردار»
#سربازان_سردار
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کتاب «ذوالفقار» درقالب ۲۴۸ صفحه خاطراتی را برای اولین بار از دوران دفاع مقدس تا مجاهدتهایی که در جبهه مقاومت سوریه و عراق شکل گرفته را بیان میکند. همچنین برای نخستین بار حدود ۱۰۰ صفحه از این کتاب را به انتشار تصاویر ناب و دیده نشدهای از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص دادهام.
وی در مورد مضمون کتاب «ذوالفقار» و خاطرات سپهبد شهید قاسم سلیمانی خاطرنشان کرد: کتاب «ذوالفقار» به خاطرات شهیدان هم رزم سپهبد شهید قاسم سلیمانی از زبان این سردار امنیت پرداخته است. این خاطرات از زبان سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی بیان شده و متعلق به سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۳ است، خاطراتی جذاب و خواندنی که به بیان ابعاد جنگ تحمیلی، روابط و رویدادهایی که در خلال هشت سال دفاع مقدس برای رزمندگان اسلام رخ داده پرداخته است.
#کتاب_ذوالفقار
#حاج_قاسم_سلیمانی
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
یکی از خاطرات سردار با عنوان مرام شیعه را بخوانید :
ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم از تعداد زیادی از بچه های ما را شهید کرده بود را با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن ها به آن جا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم . خیلی خوشحال بودیم . او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود .
در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم ، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم . رهبری بلافاصله فرمودند : گ همین الان زنگ بزن آزادش کنند ! "
من بدون چون و چرازنگ زدم ، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم که : " آقا چرا ؟ من اصلا متوجه نمی شوم که چرا باید این کار را می کردم ؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم ؟ "
رهبری گفتند : " مگر نمی گویی دعوتش کردیم ؟ "
بعد از این جمله من خشکم زد .
البته ایشان فرمودند : " حتما دستگیرش کنید . " و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم .
مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی .
#کتاب_ذوالفقار
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
شهیدانه
برشی از کتاب ذوالفقار:
خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: «من باورم این بود که وقتی خبر شهادت حاج احمد گفته می شود، حداقل تیتر همه روزنامه های ما این جمله باشد که: «فاتح خرمشهر شهید شد.» همان طوری که بزرگی از ما در ادبیات، در هنر، در هر چیزی از بین می رود یا فوت می کند، ما بلافاصله برای او تیتری داریم. مثلاً پدر علم ریاضی ایران از دنیا رفت. فکر می کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران دارد، با حقی که دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل هستند و به حق هم مورد تجلیل بودند، کمتر نباشد و شاید در ابعادی بیشتر باشد.
خب، ما با احمد خیلی رفیق بودیم. هرچند من نمی دانم احمد بیشتر من را دوست داشت یا من بیشتر او را دوست داشتم. همیشه در ذهنم این بود که ای کاش می شد من یک طوری به احمد ثابت کنم که چقدر دوستش دارم. فکر می کردم بهترین چیزی که می تواند این را ثابت کند، این باشد که مثلاً من یک کلیه بدهم به احمد.
وقتی احمد در جمع ما بود، تداعی همه زندگی مان را می کرد؛ هر چیزی که در زندگی به آن خوش بودیم. چهره باکری را در احمد می دیدیم، خرازی را در احمد می دیدیم. زین الدین را در احمد می دیدیم. همت را در احمد می دیدیم. خیلی از شهدا را ما در احمد خلاصه می دیدیم. شما وقتی یک کسی یادگار همه یادگاری هایت است، یادگار همه دلبستگی هایت است، یادگار همه بهترین دوران عمرت است، این را از دست می دهی، این یک از دست دادن معمولی نیست. احمد با رفتن خودش، همه ما را آتش زد. خب. مدت ها از زمان جنگ گذشته بود، دلخوشی مان به هم بود، نه این که پشتوانه خاصی برای همدیگر باشیم، قوت قلب معنوی برای هم بودیم. در بیان کردن موضوعات، نصیحت کردن هم و سطوح مختلف دیگری با هم رودربایستی نداشتیم. من همیشه به احمد می گفتم: «الهی دردت بخوره توی سرم». اصطلاح من بود نسبت به احمد، می گفتم: «دورت بگردم» آن چه که مکنونات قلبی ام است، از خدا می خواهم، خدا هر چه سریع تر مرا به او ملحق بکند و خودم را مستحق این عنایت خدا می دانم و به او اگر بنویسم، این را خواهم نوشت: «مرا ببر. ما را تنها نگذار.» این را خواهم گفت.
خدا رحمت کند، شهیدی داشتیم همیشه ورد زبانش این بود: «یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم/ حسرتا این گل خارا همه جا رانده منم/ پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت/ آن که نارفته و جامانده منم» فکر می کنم مصداق این شعر، من هستم. باور کنید به احمد حسودی ام می شود. دلم می خواهد همه عمرم را بدهم، فقط یک بار دیگر صدای احمد را بشنوم. وقتی که جنگ تمام شد تا روزی که شهید شد، هیچ روزی، هیچ لحظه ای، هیچ ساعتی نبود که ما با هم باشیم و او با حسرت پشت دستش نزند و نگوید ما ضرر کردیم و شهدا برد کردند. نه تنها برای شهید شدن آن قدر بی تاب بود که از زنده ماندن خودش ناراحت بود و ضمن این که آرزویش شهادت بود، یک آرزوی دیگرش زودتر رفتن بود.»
#کتاب_ذوالفقار
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
در ابتدای کتاب با عنوان قاسم سلیمانی در یک نگاه به معرفی اجمالی ایشان می پردازد :
قاسم سلیمانی از عشایر طایفه ی سلیمانی است . به روایت تاریخ جد سلیمانی ها امیرمحبت فرزند امیرکمال از عشایر خمسه ی فارس و از سرداران سپاه نادرشاه بود . وی متولد 1337 ( تاریخ شناسنامه 1335 ) قنات ملک از توابع بافت است .
او قبل از انقلاب کارمند سازمان آب بود . پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اول خرداد سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد . سلیمانی در این باره می گوید : همه جوان بودیم و باید به شکلی برای انقلاب فعالیت می کردیم و این گونه بود که وارد سپاه شدم .
به دلیل آمادگی جسمانی که او بر اثر ورزش پرورش اندام به دست آورده بود عضو واحد آموزش و مربی پادگان آموزشی قدس شد .
با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاه های کشور وی مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان حافظت می کرد و دو ماه پس از شروع جنگ همراه سیصد نفر از اولین نیروهای اعزامی از کرمان عازم جبهه ی سوسنگرد گردید و فرمانده دسته شد . شوق و علاقه زیاد سلیمانی به حضور در جبهه و طرح ها و مسائل نظامی باعث شد او که در قالب یک ماموریت 15 روزه وارد جبهه شده بود تا آخر جنگ در جبهه بماند و بازنگردد .
#کتاب_ذوالفقار
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
معرفی_کتاب
ذوالفقار
به قلم علی_اکبر_مزدآبادی
انتشارات یازهرا
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
خوشحال بودم از اینکه، یک نفر قدر دانسته و قبل از اتفاقات هولناک به سراغ دومین محبوب_ایران رفته و خاطرات شفاهیاش را جمع آوری و منتشر کرده است.
مستنداتی که بخشهایی از آن را، جسته گریخته در خاطرات دیگر شهدا، خواندیم و کرور کرور غرّه شدیم از حضور این اسطوره ...
فرصت نکردم تمام کتاب را، قبل از عروجش بخوانم شما بخوانید... میگویند ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازهست... سردار همیشه زندهاست و زنده خواهد ماند...
حالا عجز کلمات را دریافتهام...
حالا که "دیگر صدایش را نمیشنویم" ...
حالا که به یکباره وجود و روحمان مملو از نفرت و خشم است... حالا که ......
کلمات برای وصف حماسه حضورت کم میآورند، پا پس میکشند، ناله میکنند، چهارستون بدنشان به لرزه میافتد ... ظرف کلمات برای شرح اُبهتتان کوچک است.
عکسهای ضمیمه شده انتهای کتاب ، جرقه میشوند برای ازدحام بغضها، سیلاب اشک راه میاندازند، دل میبَرند...
#ذوالفقار
#انتقام_سخت
#حاج_قاسم_سلیمانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است.
از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد.
ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است. و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»
قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛
مانند:
۱ـ «… و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حکایت می کند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتی وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگی این دنیا و قیامت است.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#معرفی_کتاب
#جهان_پس_از_مرگ
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
این کتاب روایتی از وقایعی است که در جریان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) برای راوی رخ میدهد. قلب راوی در اتاق عمل به مدت چند دقیقه از تپش میایستد و در این مدت راوی شاهد وقایعی میشود که آنها را با جزییات برای خواننده بیان کرده است.
به مسائلی از جمله رسیدگی به اعمال و مسائلی مانند حبط (از بین رفتن اثر) عمل، آثار اعمال نیک، اهمیت نیت، ضرورت پرهیز از عادات زشت، جایگاه افراد در عالم برزخ و... در این کتاب پرداخته شده است.
راوی پس از بازگشت به حیات دنیوی به تواناییهایی از جمله پیشگویی آینده دست مییابد و از این تواناییها برای اثبات تجربه خود بهره میگیرد.
با توجه به ناشناخته بودن عالم پس از مرگ، مطالب کتاب احتمالاً برای خواننده باورمند به حیات پس از مرگ جذاب خواهد بود.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#جهان_پس_از_مرگ
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98