|📙📘📗📕📒📔📓
|📙📘📗📕📒📔
|📙📘📗📕📒
|📙📘📗📕
|📙📘📗
|📙📘
|📙
🤩 خبر ویـــــــــژهـ🤩
به مناسبت هفته کتابخوانی
۳۰٪ تخفیف خرید کتاب
تا سقف ۱۰۰۰۰۰تومان
📲و البته خرید اپلیکیشن کتاب ها با قیمت استثنایی در سایت نمڪتاب😎👇👇😎
https://b2n.ir/732271
📮خرید اینترنتی کتاب
@sefaresh_namaktab
🗓زمان از شنبه۲۴ آبان تا جمعه ۳۰ آبان
ا📙
ا📙📘
ا📙📘📗
ا📙📘📗📕
ا📙📘📗📕📒
ا📙📘📗📕📒📔
ا📙📘📗📕📒📔📓
#کتاب
#کتابخوانی
#مطالعه
namaktab.ir
💐کتاب حاضر، در پنج فصل توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه ثارالله منتشر شده است.
💐در فصل پایانی کتاب اطلاعاتی از سخنان سردار سلیمانی در دیدار با هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان، وصیت نامه سردار شهید یوسف، دست نوشته های محمدحسین، نامه شهید به یکی از دوستانش، شمّه ای از ویژگی های امام، نامه پدر شهید از مدینه خطاب به فرزندانش، دل نوشته های محمدحسین بعد از شهادت دوستانش آمده است.
💐کتاب حسین پسر غلامحسین، زندگی ضمن معرفی شهید محمدحسین یوسف الهی به رابطه سردار حاج قاسم سلیمانی با وی می پردازد.
💐واژه "حسین پسر غلامحسین" برگرفته از سخن سردار حاج قاسم سلیمانی در مواقع حساس نبرد به این شهید بزرگوار بوده است.
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسرغلامحسین
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
برشی از صفحه ۸۳ کتاب:
💐حسین بعضی وقتا شوخی های جالبی داشت، اما همیشه سعی داشت کسی را ناراحت نکند یک بار داخل سنگر نشسته بودیم و محمد حسین مشغول شوخی بود، رو به من کرد و با خنده گفت: « علی آقا یک وقت از دست ما ناراحت نشوی. تقصیر خودم نیست که حرفی می پرانم. اینها همه اثرات آن خون هایی است که در زمان مجروح شدن، توی بیمارستان به من وصل کرده اند. هیچ معلوم نیست که خون چه کسانی به بدن من تزریق شده است.😊»
#حسین_پسرغلامحسین
#شهید_یوسف_اللهی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
درباره شهید:
💐شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
💐علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
💐آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
#حسین_پسر_غلامحسین
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
💐یک روز صبح تصمیم گرفتم به ملاقات محمد حسین بروم؛ ولی چون کار داشتم و وقت تنگ بود، دقایقی کنارش نشستم. کمی که باهم حرف زدیم، بلند شدم و خداحافظی کردم. بیرون که آمدم به خودم نهیب زدم این چه جور ملاقاتی بود. آتش که نمی بردی، یک کم از وقتت را به محمدحسین اختصاص می دادی.
💐 تصمیم گرفتم عصر برگردم و یک دل سیر کنارش بنشینم. بعد از ظهر وارد بیمارستان شدم و سراسیمه خودم را به اتاقش رساندم. با کمال تعجب دیدم تخت خالی است و از محمد حسین هم هیچ خبری نیست. اول گمان کردم او را برای کارهای درمانی، عکسی یا آزمایشی برده اند.
💐 از پرستار پرسیدم: ببخشید! این بیمار ما آقای یوسف الهی کجا هستند؟ مرخص شدند؟
💐 ایشان گفت: نه خیر. مرخص نشده اند. شما نسبتی با ایشان دارید؟
گفتم: بله هم رزم بنده است.
💐خندید و گفت: راستش ایشان فرار کرده اند.
فهمیدم که حال و هوای جبهه و عملیات کار خودش را کرده است. محمد حسین طاقت نیاورده و از بیمارستان رفته.
#شهید_محمدحسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسر_غلامحسین
@maghar98
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
برشی از صفحه ۱۱۱ کتاب:
💐در بین بچه های جبهه، حسین از افرادی بود که وضع مالی خانواده اش نسبتاً خوب بود. در واقع می توان گفت او تمام آرامش پشت جبهه را رها کرده بود و به جنگ آمده بود. در جبهه و در بین بچه ها خیلی ساده می گشت. یک دست پیراهن و شلوار کره ای داشت که همیشه همان لباس را به تن می کرد؛ اما پشت جبهه به سر و وضع خودش می رسید. شاید به این خاطر که می خواست وقتی به عنوان یک رزمنده به میان مردم می آید ظاهر مرتبی داشته باشد.
💐 زمانی که من در عملیات والفجر ۴ مجروح شدم به کرمان آمدم. مدتی را به عنوان مرخصی استعلاجی در شهر ماندم. یک روز توی خیابان مصطفی خمینی می رفتم که دیدم یک نفر صدایم می کند. نگاهی به اطراف انداختم؛ اما آشنایی ندیدم. خواستم راه بیفتم که دوباره شنیدم یک نفر صدا می زند: «مرتضی مرتضی»
برگشتم دیدم جوانی با سر و وضع خیلی مرتب و شیک از داخل یک پیکان سدری رنگ به من اشاره می کند. نگاهش کردم نشناختم. گفتم این بنده خدا با من چه کار دارد؟! جلوتر که رفتم که بگویم مثلا بگویم آقا اشتباه گرفته ای، دیدم ای بابا، محمد حسین است.
💐یک شلوار سفید و یک پیراهن طوسی رنگ به تن داشت و یک عینک آفتابی به چشم زده بود. گفتم محمدحسین خودتی؟! گفت پس توقع داشتی کی باشم؟
گفتم آخر مثل اینکه خیلی به خودت می رسی؟
گفت چه کار کنیم مگر اشکالی دارد؟
گفتم نه اما آنجا توی جبهه آنقدر خاکی و اینجا توی شهر این طوری؟
💐خندید: «بنده خدا آنجا هم همین طوری هستم ولی شماها متوجه نیستد.»
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسر_غلامحسین
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
📖 کتابخوانی | عادت به کتاب
🕊حضرت آیت الله خامنهای : «به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعه ای هست که تفریح میکنند، حتما بخشی از آن روزها را به کتاب خواندن اختصاص دهند»
#کتاب
#هفته_کتابخوانی
#مطالعه
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌺 آقای ابوالحسن، رئیس یکی از قبایل عراق و فرمانده نیروی مردمی میگوید:
_مطلع شدیم که ۳۷۰ نفر از نیروهای داعش آرایش نظامی گرفته اند. برنامه عملیاتشان گروگان گرفتن زائران ایرانی بود.
🌺 نزدیک اربعین و حفاظت از زوار را حاج قاسم سلیمانی فرماندهی می کرد.
موضوع را به حاج قاسم اطلاع دادیم.....
نگرانی در میان برادران عراقی موج می زد و منتظر دستور و تصمیم سردار بودیم.
🌺اما حاجی تنها با بیست نفر از نیروهایش راهی شد. مسیر نیروهای داعش مشخص بود.
لشکر اندک سردار کمین کرد. درگیری بین دو جبهه فقط ۳۰ دقیقه طول کشید و تمام!
فقط یک نفر از داعشی ها زنده مانده بود که اسیر شد.
🌺 حاج قاسم با همان کت و شلواری که تنش بود مقابل اسیر عراقی ایستاد، کت و شلوارش را نشان داد و گفت: می بینی، لباس من برای جنگ نیست!
وای بر شما.... اگر رهبرم سید علی دستور بدهد که لباس نظامی بپوشم!
#حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌺حاجی در یک کشور نمی جنگید، یک وطن نداشت. از مرز افغانستان تا نهایت عمق عراق، از کنار مرزهای سرزمین اشغالی تا سراسر سوریه، از یمن تا فلسطین...
🌺حاج قاسم هم بود تا دستشان را از ناموس و خاک مسلمانان و مظلومان بی پناه کوتاه کند.
نیروسازی از جوان مردان همان کشور ها و توانمند سازی برای جهاد.
🌺 آرزوی جمهوری اسلامی بود به سمت ظهور، که با یاران فرا مرزی از جمله سپاه قدس محقق می شد.
آمریکا و اذنابش با هزارها تریلیون دلار بودجه و به کار گرفتن نیروی زمینی و دریایی و هوایی با غارت و چپاول سرمایه کشور ها؛ و حاج قاسم بدون نیروی دریایی و هوایی و با چند ده میلیون دلار!
🌺 اما با کمک نیروهای مجاهد افغانی و ایرانی و لبنانی و عراقی و سوریه......
پیروز میدان را همه دیدند؛
فرمانده سرفراز ایران بود که همه جا بود و همیشه بود.
بشّاش بود و پر توان.
خستگی را خسته کرده بود!
استراحتش تنها گوشه حسینیه و دفتر کارش، برای ساعت کوتاهی!
#حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بسیج
بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌺مسیحیان، ارمنی ها و ایزدی ها فریاد کمک خواهیشان بلند شده بود از دست داعش،
هیچ کدام از دولت های مسیحی کمکشان نکردند،
زن هایشان زیر دست داعشی ها بودند و مردانشان اسیر.
🌺تنها مردی که با نیروهایش ایستاد کنارشان و محافظتشان کرد؛
کسی بود که با قرآن و زیر سایه اهل بیت تربیت شده بودند؛
حاج قاسم سلیمانی
نماینده کلیمیان ایران در پارلمان بروکسل گفت:
🌺_اروپایی ها باید خجالت بکشند؛ تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع می کند سردار سلیمانی است. یک مسلمان!
این کار سردار سلیمانی در حالی است که نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداختهاند و آب معدنیشان را می خورند.
#حاج_قاسم
#سردار_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌺 حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخصی همراهش می گفت که حاجی فقط ساعتی با سید حسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
سکوت شد......
🌺 یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید!
حاج قاسم با لبخند گفت می ترسید شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد:
_شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه ست.
_حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم!
🌺 حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده شمرده گفت:
_میوه وقتی می رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
🌺بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد؛ اینم رسیده است، اینم رسیده است......
ساعت دوازده شب هواپیما پرواز کرد.
ساعت دو صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم.
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته شده بود.......
#حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌺نرجس شکوریان فرد در کتاب حاج قاسم، خاطراتی کوتاه از ادوار زندگی و رشادتهای سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی گردآوری کرده است.
🌺این کتاب شامل چهل راه پندآموز است که با زبانی ادبی و داستانی از زندگی سردار حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است.
🌺نویسنده در این اثر بیانی شیرین و روان و زبانی ادبی و شاعرانه دارد که خواندن خاطرات را شیرینتر کرده است.
#حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98