🦋 مردی خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت:«همسایگان و کنیزان من آواز می خوانند و با یکی از آلات موسیقی می نوازند و من هنگام قضای حاجت، نشستنم را طول می دهم تا صدای آنها را بیشتر بشنوم. »
🦋امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برار خدا هیچ عذری نداری. مگر تو سخن حق را نخوانده ای که می فرماید گوش و چشم و دل در برابر کارهای که کرده اند، مسئول هستند و از آن ها سؤال میشود.»
🦋مرد عرض کرد: « به خدا سوگند گویا این آیه را تا کنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر این کار را انجام نمی دهم و از این کار توبه و طلب آموزش می کنم. »
🦋امام فرمود: « برخیز، برو غسل توبه انجام ده و آنچه می توانی نماز بخوان. از حالا تا وقتی می میری نماز زیاد بخوان، زیرا تا کنون به گناه بزرگی مشغول بوده ای.
#من_زندگی_موسیقی
#موسیقی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
::::---------------:::::::::---------------------'
سلام رفیق🌱☺️
میدونی امروز چه روزیه🧐
در اهمیت این روز همین بس که یکی از مستكبران میگفت:
اگر میخواهید زنان ایرانی احمق ترین زنان باشند،کتاب📘را از آنان بگیرید و
تلویزیون📺را به آنان بدهید🌱
--------------------------------------------
اما...
من و تو ...
باید بایستیم در برابر این نقشه های هوشمندانه👌
اما...رفیق بعضی کتاب ها هیچ ثمری جز فرو بردن ذهن ما در باتلاق جهل و حیرت نداره...
پس هر کتابی ارزش خوندن نداره🌱
#کتاب_خوب_بخوانیم😉
#کتاب
#مطالعه
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
کتاب مثل اقیانوس بی کرانی است که ناشناخته های بسیاری دارد و هر کس به فراخور حالش دل به ژرفای آن می سپارد و با انبانی پر باز می گردد.
در این دریای عمیق معرفت، گوهرهای نابی وجود دارد که تنها تلاشگران چیره دست می توانند به آن دست یابند
وقتی یک کتاب را باز می کنیم از صفحه اول تا آخرین صفحه، فقط کتاب با ما حرف می زند و به ما چیز یاد می دهد؛ مثلاً شعرهای قشنگ، زندگی امامان علیهم السلام ، زندگی آدم های بزرگ و موفق، مسائل علمی؛ مثل جغرافیا، ستاره شناسی و خیلی چیزهای دیگر. خواندن این همه چیزهای جورواجور باعث می شود که ما از خیلی از چیزهایی که نمی دانیم با خبر شویم.
در نتیجه توی زندگی کمتر اشتباه می کنیم و زندگی بهتری خواهیم داشت.
#کتاب
#کتابخوانی
#مطالعه
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🚨 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد
⚠️ همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند
📝 رهبر انقلاب: من اين را مىخواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال #مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همينطورم. نه اينكه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىكنم؛ تا خوابم مىآيد، كتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند. توقّع من، اين است.
📚بايد پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچههاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند.
📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند.
📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶
📖 #هفته_کتابخوانی
#کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
📄روایتی از هدیه رهبر انقلاب به #علامه_طباطبایی
🌱متاسفانه امروز و پس از گذشت سال ها از تاریخ وفات ایشان،عده ای تلاش میکنند تا این شخصیت عظیم که هم در علمیت و هم در زهد و تقوا، شخصیتی بی نظیر بود، به نفع جناح های سیاسی خود مصادره کنند و او را در تقابل با امام و انقلاب اسلامی نشان دهند.
🌱درصورتیکه تامل در آثار، موضع گیری ها، مشی ایشان و شاگردانی که تحت منظومه فکری ایشان تربیت شده اند این شبهه را پاسخ می دهد. اکثریت حلقه اصلی شاگردان ایشان، افراد اصلی انقلاب اسلامی و همگی گوش به فرمان #حضرت_امام_خمینی(ره) بوده اند.
#حکایت_خوبان📜
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
کتاب خوانی را باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهای روزانه در زندگی خود وارد کنید.🌱
سیدعلی خامنه ای
من وکتاب، صفحه۴۶
#مطالعه
#کتاب
#هفته_کتابخوانی😍👌
✅ پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
|📙📘📗📕📒📔📓
|📙📘📗📕📒📔
|📙📘📗📕📒
|📙📘📗📕
|📙📘📗
|📙📘
|📙
🤩 خبر ویـــــــــژهـ🤩
به مناسبت هفته کتابخوانی
۳۰٪ تخفیف خرید کتاب
تا سقف ۱۰۰۰۰۰تومان
📲و البته خرید اپلیکیشن کتاب ها با قیمت استثنایی در سایت نمڪتاب😎👇👇😎
https://b2n.ir/732271
📮خرید اینترنتی کتاب
@sefaresh_namaktab
🗓زمان از شنبه۲۴ آبان تا جمعه ۳۰ آبان
ا📙
ا📙📘
ا📙📘📗
ا📙📘📗📕
ا📙📘📗📕📒
ا📙📘📗📕📒📔
ا📙📘📗📕📒📔📓
#کتاب
#کتابخوانی
#مطالعه
namaktab.ir
💐کتاب حاضر، در پنج فصل توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه ثارالله منتشر شده است.
💐در فصل پایانی کتاب اطلاعاتی از سخنان سردار سلیمانی در دیدار با هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان، وصیت نامه سردار شهید یوسف، دست نوشته های محمدحسین، نامه شهید به یکی از دوستانش، شمّه ای از ویژگی های امام، نامه پدر شهید از مدینه خطاب به فرزندانش، دل نوشته های محمدحسین بعد از شهادت دوستانش آمده است.
💐کتاب حسین پسر غلامحسین، زندگی ضمن معرفی شهید محمدحسین یوسف الهی به رابطه سردار حاج قاسم سلیمانی با وی می پردازد.
💐واژه "حسین پسر غلامحسین" برگرفته از سخن سردار حاج قاسم سلیمانی در مواقع حساس نبرد به این شهید بزرگوار بوده است.
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسرغلامحسین
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
برشی از صفحه ۸۳ کتاب:
💐حسین بعضی وقتا شوخی های جالبی داشت، اما همیشه سعی داشت کسی را ناراحت نکند یک بار داخل سنگر نشسته بودیم و محمد حسین مشغول شوخی بود، رو به من کرد و با خنده گفت: « علی آقا یک وقت از دست ما ناراحت نشوی. تقصیر خودم نیست که حرفی می پرانم. اینها همه اثرات آن خون هایی است که در زمان مجروح شدن، توی بیمارستان به من وصل کرده اند. هیچ معلوم نیست که خون چه کسانی به بدن من تزریق شده است.😊»
#حسین_پسرغلامحسین
#شهید_یوسف_اللهی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
درباره شهید:
💐شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
💐علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
💐آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
#حسین_پسر_غلامحسین
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
💐یک روز صبح تصمیم گرفتم به ملاقات محمد حسین بروم؛ ولی چون کار داشتم و وقت تنگ بود، دقایقی کنارش نشستم. کمی که باهم حرف زدیم، بلند شدم و خداحافظی کردم. بیرون که آمدم به خودم نهیب زدم این چه جور ملاقاتی بود. آتش که نمی بردی، یک کم از وقتت را به محمدحسین اختصاص می دادی.
💐 تصمیم گرفتم عصر برگردم و یک دل سیر کنارش بنشینم. بعد از ظهر وارد بیمارستان شدم و سراسیمه خودم را به اتاقش رساندم. با کمال تعجب دیدم تخت خالی است و از محمد حسین هم هیچ خبری نیست. اول گمان کردم او را برای کارهای درمانی، عکسی یا آزمایشی برده اند.
💐 از پرستار پرسیدم: ببخشید! این بیمار ما آقای یوسف الهی کجا هستند؟ مرخص شدند؟
💐 ایشان گفت: نه خیر. مرخص نشده اند. شما نسبتی با ایشان دارید؟
گفتم: بله هم رزم بنده است.
💐خندید و گفت: راستش ایشان فرار کرده اند.
فهمیدم که حال و هوای جبهه و عملیات کار خودش را کرده است. محمد حسین طاقت نیاورده و از بیمارستان رفته.
#شهید_محمدحسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسر_غلامحسین
@maghar98
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
برشی از صفحه ۱۱۱ کتاب:
💐در بین بچه های جبهه، حسین از افرادی بود که وضع مالی خانواده اش نسبتاً خوب بود. در واقع می توان گفت او تمام آرامش پشت جبهه را رها کرده بود و به جنگ آمده بود. در جبهه و در بین بچه ها خیلی ساده می گشت. یک دست پیراهن و شلوار کره ای داشت که همیشه همان لباس را به تن می کرد؛ اما پشت جبهه به سر و وضع خودش می رسید. شاید به این خاطر که می خواست وقتی به عنوان یک رزمنده به میان مردم می آید ظاهر مرتبی داشته باشد.
💐 زمانی که من در عملیات والفجر ۴ مجروح شدم به کرمان آمدم. مدتی را به عنوان مرخصی استعلاجی در شهر ماندم. یک روز توی خیابان مصطفی خمینی می رفتم که دیدم یک نفر صدایم می کند. نگاهی به اطراف انداختم؛ اما آشنایی ندیدم. خواستم راه بیفتم که دوباره شنیدم یک نفر صدا می زند: «مرتضی مرتضی»
برگشتم دیدم جوانی با سر و وضع خیلی مرتب و شیک از داخل یک پیکان سدری رنگ به من اشاره می کند. نگاهش کردم نشناختم. گفتم این بنده خدا با من چه کار دارد؟! جلوتر که رفتم که بگویم مثلا بگویم آقا اشتباه گرفته ای، دیدم ای بابا، محمد حسین است.
💐یک شلوار سفید و یک پیراهن طوسی رنگ به تن داشت و یک عینک آفتابی به چشم زده بود. گفتم محمدحسین خودتی؟! گفت پس توقع داشتی کی باشم؟
گفتم آخر مثل اینکه خیلی به خودت می رسی؟
گفت چه کار کنیم مگر اشکالی دارد؟
گفتم نه اما آنجا توی جبهه آنقدر خاکی و اینجا توی شهر این طوری؟
💐خندید: «بنده خدا آنجا هم همین طوری هستم ولی شماها متوجه نیستد.»
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
#حسین_پسر_غلامحسین
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98