شهید محمد علی رحیمی در کلام همسر ایشان
بارزترین ویژگی که شهید رحیمی داشتند تفاوت روزهایشان بود. هیچ وقت اجازه نمی دادند امروزشان مانند دیروزشان بگذرد. همیشه حتی شده بسیار ناچیز و کم سعی میکردند اعمال و کارهایشان با روز قبل تفاوت داشته باشد. و حتما بهتر و مفیدتر از روز قبل باشند. حتی شده یک آیه بیشتر تلاوت قرآن از روز قبل.
در امور مذهبی و اداری و در امور کاری و انجام وظایفشان چنین بودند. در ۱۶ سال زندگی مشترکی که کنار ایشان داشتم، ندیدم دو روز از عمرشان را مثل هم بگذرانند. این تغییرات جزیی کم کم بزرگتر می شد و پله های رشد اخلاقی و عبادی را میدیدم که ایشان شتابان طی می کردند. لوح وجودشان به مرور زمان از کاستیها و عیبها پاک شد و به درجه شهادت رسیدند.
در کنار ایشان حس کردم و دیدم که نیازی به رفتن دنبال کارهای بزرگ نیست. اگر انسان همان کارهای در ظاهر کوچک را درست انجام دهد خود به خود کارهای بزرگ در مسیرش قرار میگیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا میکند و پله پله رشد میکند. مثل شهید رحیمی. در بهمن ماه سال ۷۵ ایشان وظیفه داشتند مثل سایر رایزنها در خانه فرهنگ ملتان که تحت مدیرتشان بود مراسمی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بگیرند.
ایشان باید گزارش مراسم را به ایران ارسال می کردند و برای ترجمه بعضی مطالب روزنامههای اردو زبان به کمک من نیاز داشتند. من هم به خاطر بعضی جریانات اداری قبول نمیکردم. از ایشان اصرار و از من انکار. دست آخر دلم برایش سوخت. با مظلومیت خاصی گردنش را کمی خم کرد.
حالا به خاطر من انجام بده.
در مقابل این حالتش چارهای جز تسلیم نداشتم.........
@maghar98
#معرفی_کتاب_از_لیست_کتب_کانال
#برش_کتاب
#قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب
روزی بود و روزگاری بود . صیادی برای شکار به صحرا رفته بود . از دور روباه چاق و خوش رنگی را دید و دنبال او راه افتاد تا روباه به سوراخ خود رفت و صیاد خانه روباه را یاد گرفت . آن وقت صیاد در نزدیک خانه روباه چاله ای کند و لاشه یک مرغابی را که آورده بود در آن انداخت و سرچاله را با خس و خاشاک پوشانید و خودش پشت تپه ای به کمین نشست و فکر کرد که عاقبت روباه بیرون می آید و بوی گوشت او را به طرف چاله می کشد و گرفتارش می کنم و پوست نرم و لطیف او را به قیمت خوبی خواهم فروخت . هنوز ساعتی نگذشته بود که....
@maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب
امام_خامنه_ای: من خودم را از جهت رسيدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سلام دوستان خوبم. از اینکه مطالب کانال را پیگیری میکنید سپاس گذارم.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
پاتوق شهیده زینب کمایی:
همین که اسم این شهیده بزرگوارهم بیاد
مشخصه چه کانالیه😊
مطالب و نکات عالی و آموزنده
من خودم طرفدار پروپا قرص کتابم
و تواتاقم
چندین قفسه کتاب های زندگینامه شهدا . بصیرتی
سیاسی تحلیلی و...
دارم
شهید #مصطفی_چمران ، از جمله افرادی در زمانه ماست که به دلیل نوع حضورش در سالهای دفاع مقدس و نیز اطلاعاتی مختصر از حضورش در لبنان #ناشناخته شده است؛ اما #سید_مهدی_شجاعی در تازهترین اثر خود به سراغ #نیمه_پنهان زندگی چمران رفته است. «مرد رؤیاها» داستانی است از زندگی شهید چمران در #آمریکا و #لبنان و #مصر که تا پیش از این کمتر درباره آن صحبتی به میان آمده است.
#مرد_رویاها با روایت پرکشش و کمتر شنیده شده از آشنایی شهید چمران با همسرش در آمریکا آغاز میشود و روایت جذاب و در عین حال عفیف از ابراز علاقه همسر چمران به وی را به تصویر میکشد. داستان اما در ادامه به ماجرای اعتراض شهید چمران و برخی از همفکرانش در آمریکا به جنایات ساواک و زندانهای رژیم پهلوی در #سازمان_ملل باز میگردد. تحصن چمران در #معبد ......
بخش دوم داستان نیز به ماجرای حضور چمران در مصر و نیز آشنایی با امام موسی صدر و مهیا شدن حضور چمران در لبنان اختصاص دارد.
♨️ چمرانی که در این کتاب میبینید، با همه چمران های دیگر فرق میکند.
کانال شهیده زینب کمایی
@maghar98
کتاب از دوران دکتر چمران در خارج از ایران به قلم اورده انهم اندکی از خاطرات انجا که جمع اوری شده به صورت فیلمنامه که من خواننده ان را دنبال میکنم بدین جهت
خواننده گرامی اگر تا به حال .....کسی را که زاهدانه زندگی کرده طوری که شیطان را زمین گیر کند .
کسی را که در علم اندوزی و دانش افروزی اراده ای استوار و ذهنی فعال داشته باشد .
کسی که در معرفت و عشق و ارادت به اهل بیت انگونه عمل کند که انگار دلش چون گل افتاب گردان هر لحظه به روی خورشید مولا میگردد.
کسی که در ایثار و فداکاری .شمع به حال او غبطه میخورد و پروانه بر سجاده اش سجود میبرد
کسی که روح نیایش را به این زیبایی با حماسه پیوند زند و علم را در خدمت عزت و ازادگی به کار گیرد و زهد و پرهیز را با جنگ و ستیز بیامیزد و ابتکار و خلاقیت را در خدمت خلق دراورد ندیده ای
در یک جمله اگر لطیفترین شبنم های اشک را بر گونه استوارترین کوه های عالم ّندیده اید میتوانید در شخصیت چمران به عینه جلوه گر شوید