eitaa logo
شهیدانه
2.2هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
11هزار ویدیو
18 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
سیر داستان  داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو زندگی می‌کند. او کتاب‌ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می‌ورزد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می‌رسد، علاقه‌مند می‌شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک کشته می‌شود و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری می‌گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی (ع) منتهی می‌شود. کشیش به خاطر حفظ جان خود مجبور به ترک مسکو می‌شود و به بیروت می‌رود. او کودکی‌ها و بخشی از عمرش را در این شهر گذرانده و پسر، عروس و نوه‌اش در آنجا زندگی می‌کنند. علاوه بر این، او در پایتخت لبنان، دوستان و محققان فراوانی از جمله «جرج جرداق» نویسنده کتاب «الامام علی صوت‌العداله‌الانسانیه» را دارد که می‌توانند در کشف شخصیت امام علی (ع) به او کمک شایانی کنند. این کشیش روسی با مطالعه آثار فراوانی از نویسندگان مسیحی و اهل تسنن، امیر مؤمنان را به نیکی می‌شناسد و از موعظه‌ها و پندهای آن امام در سخنرانی‌های خود استفاده می‌کند. او همچنین، سخنان شیوای حضرت علی (ع) را سرلوحه زندگی خود قرار می‌دهد و توصیه‌هایی در باب مرگ و جهان پسین به فرزندش دارد. داستان با دستگیری جنایتکارانی که به خاطر به دست آوردن نسخه خطی، هم دست به قتل مرد تاجیک زده و هم از کلیسا و منزل کشیش سرقت کرده‌اند، خاتمه می‌یابد و کشیش که آرامش از دست رفته را بازیافته است، همراه با همسرش به مسکو برمی‌گردد؛ گویی که او تعالیم علی (ع) را به عنوان بهترین و ارزشمندترین سوغات بیروت به خانه برده است؛ چرا که چمدان حاوی کتاب‌ قدیمی و سایر آثار خریداری شده از سوی کشیش در فرودگاه جابه‌جا شده و او با چمدان دیگری به خانه رفته است. @maghar98
برشی از کتاب: جرج گفت: کلام همه پیامبران و عدالت خواهان جهان ،شبیه کلام علی ست.برای همین من اسم کتابم را گذاشتم علی صدای عدالت انسان . کشیش گفت: برای همین امروز پیش تو هستم تا درباره ی علی بیشتر بدانم . جرج گفت: برای شناخت علی باید به وجدان خودت رجوع کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خودت دور کنی و علی را با هیچکس قیاس نکنی جز خودش‌… @maghar98
برشی از کتاب سرگئی گفت:"ولی پدر این کار به نوعی تبلیغ دین اسلام است!" کشیش تبسمی کرد و گفت:"نه سرگئی،این کار تبلیغ نیست؛در واقع آرام کردن دلهاست،کلامی است کخ به مردن آرامش خواهد داد." سرگئی گفت:"برای من خیلی عجیب است پدر!شما با خواندن این کتاب ها از گذشتخ هایتان فاصله گرفته اید.تا آنجا که یادم هست،هیچ وقت با هیچ مسلمانی دوستی و مراوده نداشته اید.حالا می خ اهید سخنان امام مسلمانان را مثل سخنان عیسی مسیح در کلیسا بخوانید!" کشیش گفت:"آنچه من فهمیده ام این است که علی شخصیتی است که در یک دین نمی گنجد.او به یک دین تعلق ندارد." پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
برشی از کتاب سرگئی گفت:"من اما پدر ،دوستان مسلمان بسیاری دارم؛آنقدر که شما را شیفته علی میبینم ،آنها را ندیده ام.چگونه است مردی چون شما که از کودکی در خدمت کلیسا بوده،از علی چنین یاد می کند و شیفته علی می شود،اما مسلمانان اقلب چیزی از علی نمی دانند؟!" کشیش گفت:"ممکن است من تو را که پسرم هستی نشناسم یا تو مرا که پدرت هستم نشناسی؛همان گونه که بسیاری از مسیحیان هم مسیح را نمی شناسند،برای این است که می گویم باید حصار ها را بشکنی و به انسانیت بندگان خدا ،بیش از آبشخور دینشان بها بدهی." پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
برشی از کتاب پاسخ دادم:"خیر شیوه علی در حکومت داری،شیوه دیگری است که هرگز به نفع او نیست.او مردم را صاحب حق می داند.روش او همان روش محمد است.علی پیرو مردم فقیر و توده های زیرین جامعه است.به ثروتمندان و اغنیا روی خوش نشان نمی دهد و در سفره آنها طعام نمی خورد.علی روابطش را با مردم،بر اساس اصول دینی اش تنظیم کرده و هرگز به فکر بقای حکومت و قدرت خود نیست.... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
كتاب : كامل‌ترين و پايدارترين دوست ؛ قابل دسترس‌ترين و عاقل‌ترين مشاور و صبورترين معلم است ... ☕️📚 @maghar98
📚 کتاب : #پدر 📝 نویسنده : #نرجس_شکوریان_فرد 🗂 نشر : #عهدمانا ✨موضوع: #جوان_اهل_بیت #امام_علی علیه السلام پدر سایه‌ی سر است... خصوصا این‌که پدر، علی باشد... همسر فاطمه... من فرزند علی، امیرمومنان هستم.... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
📚 کتاب : #پدر 📝 نویسنده : #نرجس_شکوریان_فرد 🗂 نشر : #عهدمانا ✨موضوع: #جوان_اهل_بیت #امام_علی علیه السلام ✏.....باور کنید بعد از سال ها گشتن و همه را دیدن و دل سپردن و دل کندن و امیدوار شدن و ناامیدی ها... تنها جایی که او را یافتم؛ #نجف بود... نجف اشرف. در خیابان مقابل #حرم که راه می روی، گنبد طلایی تمام عرض چشمانت را پر می کند و دلت شروع به ارتفاع گرفتن از زمین می کند... وقتی که اول ورودی کنار در می ایستی و مقابلت او است. فقط یک جمله می توانی زمزمه کنی: السلام علیک یا #بابا ، السلام علیک یا #علی. معنی علی را تازه دلت درک می کند. علی، بلندت می کند از زمینِ چسبناک تا خدا. زمینی شدن و دل به دنیا بستن، خسته ات کرده بود. دلت آسمان می خواست و همه ی خدا را... علی تو را می کَند از زمین و وصل می کند به خدا... علی حکم پدریش از جانب خدا آمده... راحت بگو: سلام بابا و در آغوشش خودت را رها کن. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
"پدر" نوشته نرجس شکوریان فرد، در زمستان ۱۳۹۷ توسط انتشارات عهد مانا در ۹۶ برگ، پا به عرصه گذاشت. این کتاب به بررسی ۴۴ حکایت از زندگی نورانی امیرالمومنین، امام علی (ع) می‌پردازد. کتاب از زبان راوی (سوم شخص) روایت می‌شود. سرکار خانم شکوریان‌‌فرد در این کتاب همانند کتاب "مادر" به بیان خاطرات و حکایاتی از زندگی معصوم بسنده نکرده و مخاطب را به تفکر دعوت می‌کند. دغدغه‌ها و تفکراتی که ممکن است با خواندن خاطرات معصومین به ذهن مخاطب برسد اما با این تفاوت که این‌ بار نویسنده جرأت به خرج می‌دهد، و آن‌چه را که از سر می‌گذرد به نوشته تبدیل کرده و در این راستا خود و مخاطب را به چالش دعوت می‌کند. این سری از کتاب های خانم شکوریان‌‌فرد که در قطع، فرم مشابه و محوریت بررسی زندگی ائمه در حال چاپ است؛ قرار است ما را با نگاهی جدید به تاریخ ائمه آشنا کند و ما را برای مدتی چشم به راه رسیدن کتاب‌های جدید از این دست بگذارد. همچنان که به تازگی با چاپ کتاب " امام من" با محوریت امام زمان (عج) مشتاقان را شگفت‌زده و شادمان کرد. از آثار شاخص نویسنده می‌توان رمان‌های رنج مقدس، اپلای و مجموعه کتاب از او ، داستان‌های از کدام سو، هوای من، سو من سه را نام برد. @maghar98
از طریق👇 @yasaman8 یک روایت است و بعد یک دایره و بعد زندگی تو. وصل میشود به امروز؛ الگو میشود؛ کمکت میکند تفسیر کنی وقایع قبل دایره را... حضرت زهرا(س) را میکند "مادر" امام علی (ع) را میکند "پدر" و اینچنین تو از تنهایی، از "یتیمی" درمیایی و میروی در آغوش آنها... و تازه، از آن موقع "زندگی" میکنی...♥ لذت محبت، لذت به بی نهایت وصل بودن، لذت پشت و پناه داشتن وخیلی لذت های دیگر را می نشاند به کامت. تا آخر کتاب دستت می رود در دست پدر و مادری مهربان و آخر کتاب، تو می مانی و جاده ی نورانی روبرویت... و دو عزیز که می خواهند ببرندت بالا باید انتخاب کنی، که بروی یا برگردی... @maghar98
#پدر یاد باغ ها و زیبایی هایش به خیر. آمدن علی زیبا بود. ماندن علی پربرکت و رفتنش سعادت... تمام نشد نوشتن برای پدری که حال و هوای زندگیت، به خاطر او بهاری است کاری سخت است و شیرین! و خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری! خواهم گفت: لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام؟ علی مثل باء بسم الله است. نقطه ی تحت با... شروعی دارد که پایانی نمی شود برای آن ترسیم کرد... علی ازلی نیست اما خدا خواسته که ابدی بماند... شروعی ناتمام... هر چه می خواستم نوشته ها را تمام کنم نمی شد. علی حد نداشت و من در تمام حضورِ علی، حیران شده بودم... و خدایا! من هم دوست دارم سوختن را، فنا شدن، از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن! ذره بودم در دریای وجود علی! دلم می خواست تا زنده هستم از علی بنویسم... @maghar98