eitaa logo
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
245 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
💠کانال رسمی طلبه بسیجی #شهید مدافع امنیت #مهدی #زاهدلویی💠 با مدیریت خانواده محترم شهید ولادت: ۳۰ دیماه ۱۳۸۱ شهادت: ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱ ✨مزار شهید: قم، خیابان امامزاده ابراهیم (ع) آستان امامزادگان شاه ابراهیم و محمد(ع) خادم: @zahedlooee_khadem313
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ «توهین به اسلام» معنای آزادی بیان از نگاه بهائیت 🔴 شبکه سعودی «ایران اینترنشنال»، ۱۹ اردیبهشت با انتشار مصاحبه‌ای از «رها بحرینی» مبلغ و نفوذی بهائی در سازمان ملل، از اجرای حکم دو مفسد اخلاقی و هتاک به اسلام در ایران ابراز نگرانی کرد و تشکیلات بهائیت نیز بلافاصله به اجرای حکم مذکور واکنش نشان دادند. 🔴«رها بحرینی» توهین‌های این دو مفسد به اسلام و ترویج خداناباوری توسط آنان را «آزادی بیان» و اجرای حکم اعدام آنها را مخالف اصول آزادی و قوانین بین‌المللی عنوان کرد؛ گویا از نگاه بهائیت توهین به اسلام و مقدسات شیعه آزادی بیان و برخورد با آن ناعادلانه است. 🔴 واکنش شبکه اینترنشنال و تشکیلات بهائیت نسبت به محکومیت اجرای قانون در ایران در حالی است که در برابر اعمال غیر قانونی و خشن برخی کشورها ساکتند و این نشانگر اتّحاد آنان در دشمنی با شیعه و اسلامِ حقیقی است. 🔴در هر کشوری قوانین حقوقی جهت حفظ ارزش‌ها وجود دارد که تخلف از آنها مجازات شدیدی برای شخص و گروه‌های متخلف خواهد داشت. بنابراین طبق قانون رسمی کشور، هتاکان به دین و اعتقادات مذهبی مجرم و فعالیت‌های آنان در این زمینه محکوم به اشدّ مجازات است. کانال رسمی ✨🌴✨ 🇮🇷 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ فصل اول : خداحافظ بهار! قسمت۲ ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ فصل اول : خداحافظ بهار! قسمت۳ آدرس خانه ی برادرم را به مأمور پشت فرمان دادم. حرکت کردیم. از گذشته ام پرسیدند، از شهادت بچه ها، و رجب. صدای باران شدیدی که به سقف ماشین می خورد، مرا به خاطرات خانه ی دایی و کودکی ام برد. چشمانم را بستم و دیگر صدایی نشنیدم. اوایل تابستان سال 1326 در بهار همدان به دنیا آمدم. دو خواهرم صغری و خانم، و برادرم محمدحسین از من بزر گتر بودند. مادرم، کلثوم خانم، قالی می بافت و پدرم، حسین آقا، کشاورز بود. صبح تا شب زحمت میکشیدند، اما دخل و خرجشان جور درنمی آمد. سه چهار ساله بودم که به ناچار برای فرار از فقر و نداری در یکی از روزهای بهار برای همیشه همدان را ترک کردیم و به تهران آمدیم. صندوقچه ی قدیمی لباس، چراغ خوراک پزی و یکی دو جفت پشتی، همه ی دار و ندار پدر و مادرم بود که بار یک وانت قدیمی کردیم و به تهران آوردیم. ساختمانها هنوز آ نقدر بالا نرفته بودند که نتوانم سرخی غروب خورشید را ببینم. بابا با یک دست قالیچه و با دست دیگرش مرا بغل کرد و به داخل حیاط خانه ی دایی برد. خانه ی دایی محمد نزدیک میدان آزادی در محله ی هاشمی بود. طبقه ی اول، خانواده ی دایی زندگی میکردند، نیم طبقه ی دوم را هم به ما دادند؛ اتاقی کوچک که بسختی یک فرش شش متری در آن جا میشد و گوشه هایش بر میگشت. شش نفر کنار هم می خوابیدیم، اما باز جا کم میآوردیم و روی سروکله ی هم می افتادیم. گوشه ی حیاط یک حوض مستطیلی شکل بود و کمی آن طرف تر اتاقکی برای پدربزرگم، بابا حیدر ساخته بودند. پیرمرد صبح تا شب سرش توی قرآن بود و صدایش درنمی آمد. بعد از نماز صبح سوره یس میخواند، شب هم قبل از اینکه به رختخواب برود، دوباره آن سوره را میخواند. می گفت: «هرکی صبح و شب با سوره یس مأنوس باشه، مرگ راحتی داره. » ادامه دارد... 🥀 روایت زندگی بانو زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 کانال رسمی ✨🌴✨ 🇮🇷 @shahid_zahedlooee
سایه تون مستدام خانم جان ✋❤️
🍃دعای فرج 🍃هر شب ساعت ۲۱،به نیابت از شهدای عزیزمون و رهبر کبیر انقلاب. کانال رسمی ✨🌴✨ 🇮🇷 @shahid_zahedlooee
✨صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین✨ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر✨ ✨شبتون بخیر دعاهاتون مستجاب✨ ✨✨یا علی✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨پویش ختم روزانه قرآن مجید✨ به نیابت از 🦋🦋 کانال رسمی ✨🌴✨ 🇮🇷 @shahid_zahedlooee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا