💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید احمد مشلب:
نمیدانمشهادت
شرطزیبادیدناست
یادلبهدریازدن؛
ولیهرچههست،جزدریادلان
دلبهدریانمیزنند . .
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#حاج_قاسم
◽️شهید است که مصداق شیدایی است .(شین )او شوق وصال را می نماید و (حاء)او حریم وصل را نمایان است و (یاء) او یار را تجلی می کند (دال ) او هم دلالت بر حق بودنش است…
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊شھیدحمیدرضا اسداللھۍ:
اۍ ڪسی ڪہ در مجلس اهل بیت خدمت مۍڪنۍ، اگر این خدمت بہ خدمت بہ انقلاب اسلامۍ منتھۍ نشود، مسیر را اشتباه رفتهاۍ!
#شهیدانہ🌱
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل هفتم : مبارزه با داعش
🔸صفحه:۱۱۲
🔻قسمت صد و هشتم:نماز شکر
✍وقتی رسیدیم نقطه صفر مرزی، ایستاد و نماز شکر خواند.
می دانید قصدش چه بود؟! معمولا برای سرکشی به مناطق درگیری با بالگرد رفت وآمد می کردیم،یکی از روزهایی که منطقه تنف در مرز عراق وسوریه از دست داعش آزاد شده بود.
با حاج قاسم برای بررسی اوضاع راهی آنجا شدیم.
آمریکا اعلام کرده بود کسی حق ندارد به مدار پنجاه و پنج درجه منطقه نزدیک بشود.
بالگرد که برخاست،مشغول نوشتن مطلبی در دفترش شد.
چنددقیقه طول نکشیده بود که جنگنده های آمریکایی هم بلند شدند و تلاششان برای انحراف مسیرها آغاز شد.
مضطرب شدم و چندبار گفتم :حاجی جنگنده ها دارن به ما نزدیک می شن.
جوابم را نداد،حتی سرش را بلند نکرد،تا آنها را نگاه کند و به نوشتن ادامه داد.
جنگنده ها خودشان با خفت و خواری برگشتند و ما با افتخار در نقطه صفرمرزی نشستیم .
نمازشکر را همان جا خواند.
🗣به نقل از فرمانده یگان فاطمیون-سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡﷽⚡
☀️#سردار_دلها
🍁#مرد_میدان
📍#قهرمان_من
⬅️#وصیتنامه_شهید_سلیمانی
🔹️#فراز_نهم
🎐#مکتب_حاج_قاسم
🍀#چراغ_راه
🔸خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات...
#امام_حسین علیه السلام ❤️
#اربعین
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏴 #بعد_از_حسین_علیه_السلام(۱۰)
▫️لا یوم کیوم الحسین علیه السلام
▪️ با افتخار میکُشید؟!
🏴#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
🔵((پیام ها، درس های#پیاده_روی_اربعین))
💥سنت پیاده روی اربعین حسینی که توسط علمای بزرگی چون شیخ انصاری و میرزا حسین نوری به یاد اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام تاسیس و پایه گزاری شد و امروز سطح بین المللی پیدا کرده است پيام ها ودرسهای فراوانی درخود جا داده است.
🍂ششمین پیام؛ ((تولا و تبرای))عملی زائرین در پیاده روی است به این معنا هر چند تمام پیاده روان اربعین حسینی در مقام باور درونی و قلبی و فکری از (تولا) دوستی اهلبیت و (تبرا) نفرت نسبت به دشمنان اهل بیت(ع)برخوردارند، ولی این بار درونی و قلبی در اربعین حسینی شکل عملی به خود گرفته و تبدیل به لشکر عظیمی می شود که رسما جبهه گیری می کند و موضع خودش را که همان تنفر و برائت است به بنی امیه آن روزگار و بنی امیه این زمان که وهابیت و آل سعود اند اعلام می کند و فریاد بر می آورد ((اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد و آخر تابع له علی ذالک)).
🏴#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت هشتاد و ششم:هوس خوردن علف
🔸️پنج شش ماه از اسارت گذشته بود و هنوز یه وعده سیر غذا نخورده بودیم و روزی نبود که شدیدا گرسنه نباشیم. گرسنگی بشدت آزارمون می داد . همه سهمیه صمون و غذای ما به اندازه یک سومِ نیاز یه نفر بود. یعنی اگه سهمیه سه نفر رو به یکی می دادن تازه اون فرد شاید سیر میشد. شکممون به پشتمون چسبیده بود و مثل قحطی زدگان اتیوپی براحتی تموم دنده هامون قابل شمارش بود. یه روز تو صف دستشویی بودم که چشمم خورد به مقداری علف تازه که در کناره دیوار بیرونی توالت روییده بود. آنقدر گرسنگی آزارم میداد که اگه اجازه داشتم و عراقی ها اونجا نبودن، می رفتم یه دسته از اونا رو میکندم و می خوردم. فکر و حسرت خوردن علف از خوشی نبود.
🔸️تعدادی از بچه ها سهمیه روزانه نان(صمون) رو تو یه وعده میخوردن و دو وعده دیگه گرسنگی میکشیدن. تو این مضیقه و گرسنگی مفرط عده قابل توجهی از بچه ها بخشی از سهمیه اندک نان و غذای روزانه و سهمیه میوه چند ماه یه بارشون رو به مریضها و مجروحها میدادند که بتونن دوام بیارن و تلف نشن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯