eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍خدایا نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند؟! نکند شیطانهای کوچک با خون اینان خان شوند؟ نکند جان مایه ها، برای بی مایه های دون، سرمایه مقام شود. نکند زمین خونرنگ به تسخیر هواداران نیرنگ در آید. نکند شهادت اینها پایگاه «دنائت» آنها بشود!؟ نکند میوه درخت فداکاری اینان را صاحبان ریاکاری بچینند؟! ♨️نکند جنگ یارانمان به چنگ فرنگی مسلکان افتد!؟ نکند خونین کفنان در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند!؟ خدایا! ماندن چقدر دشوار است و در غربت زمین، بی یار و یاور حضور داشتن، همانند غیبت است. 📚منبع:وبلاگ مسافران كربلا 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍با تنی چند از همرزمان، با قایق در حال حركت برای انجام عملیات بودیم. به ناگاه انفجاری رخ داد و تركشی به چشم فرمانده (برادر خیرالله جهان‌دیده) خورد و خون از آن جهش كرد. ♨️همه نگران بودیم؛ ولی ابهت او اجازه نمی‌داد، بدون دستورش قایق را نگه داریم. با اشاره و جمله‌ای ناقص از او خواستم برگردیم. با آرامشی كه از خود نشان می‌داد، پاسخم را داد؛ یعنی از برگشتن نباید حرف بزنم. ♨️یك چشمش را گرفته بود و از چشم دیگرش اشك می‌ریخت. قایق به سرعت پیش رفت و او آن شب را تا صبح به فرماندهی افراد دسته خود پرداخت. صبح كه شد به اصرار فرمانده بالاتر، عقب برگشت تا معالجه شود؛ اما بعد از دو ساعت، باز او را در جمع خود دیدیم، پرسیدم: «چرا برگشتی؟» گفت: «چرا برنگردم؟ یك تركش ناقابل كه نمی‌تواند ما را برگرداند. تركش را در آوردند. باور كن با چشم دیگرم همه چیز را می‌بینم.‌» خیر الله تا آخر عملیات با همان وضع با ما بود. 📚منبع : . راوي: خدارسان زاهدی، ر.ك: خفته بيدار، ص45 و 46. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۹ آذر سالروز شهادت #شهیده_طوبی_یزدانخواه_کناری و خواهر سه ساله اش #خدیجه_یزدانخواه بدست مامور رژیم شاهنشاهی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 شهید رجایی این شهید را الگویِ خود در حزب‌اللهی بودن می‌دانست #متن_خاطره : ساواک توی زندان از آقای لاجوردی پرسیده بود: به چی اعتیاد داری؟ ایشان هم گفته بود: به مطالعه! اونقدر اهل مطالعه بود، که توی زندان به درجه ی اجتهاد رسید... جالبه وقتی از شهید رجایی پرسیدند: آیا شما حزب اللهی هستید؟ ، جوابی داد که خیلی‌ها رو متعجب کرد. گفت: اگر حزب اللهی باشم، نوعِ آن، از نوعِ لاجوردی‌هاست... 📌خاطره‌ای از زندگی شهید سیّد اسدالله لاجوردی 📚منبع: کتاب دیدبان انقلاب #مطالعه #شهیدلاجوردی #شهیدرجایی #علم‌آموزی #انقلابیگری #تقوا 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تربیت فرزند در نگاه شهید هسته ای دکتر مجید شهریاری 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
عنایت شهید حمیدسیاهکالی مرادی به دختر بی حجاب.ogg
10.08M
عنایت 🍁شهید حمید سیاهکالی مرادی🍁 به دختر بی حجاب. راوی🎤: آقای ملاحسنی🍃🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پای_درس_شهید ❤️ برای اینڪه معشــوقت را همیشہ در ڪنارت احساس ڪنـی باید دائما به یـادش باشی با " صـلــوات " با " اسـتـغـفـــار " و . . . « فَاذْڪُرونی اُذْڪُرْڪُمْ و اشْڪُروا لِی وَلا تَڪْفُـرُون . . . » سوره بقـره 12 #شهید_حاج_حسین_خرازی #یاد_شهدا_با_ذڪر_صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 #چکمه‌ی_شب_زمستانی 🍃 اولین سال بعد از شهادت شوهرم #زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست. 🍂یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی نا آرام گفت: عروس گلم، #ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی 🍃خیلی اصرار کرد. آخرش دید که من کوتاه نمی‌آیم، گفت: بهت قول داده زمستون که میاد اولین #برف که رو زمین می‌شینه چی برات بخره؟چشمهایم پر از اشک شد، گریه‌ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ 🍂گفتم: شوخی می‌کرد و می‌گفت بذار زمستون بشه برات یک #پالتو و یک نیم چکمه می‌خرم. این دفعه آقا جون گریه‌اش گرفت، 🍃نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می‌کرد؛ گفت: دیشب #ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منیژه قول دادم زمستون که بشه براش یک #چکمه و یک پالتو بخرم. حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش... #شهید_ناصر_کاظمی🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#برگی_از_یاد💚 کارت عروسی که برایش می آمد. می خندید و می گفت: بازم #شبی_با_شهدا! با رقص و آهنگ و شلوغ بازی های عروسی میانه ای نداشت. بیرون تالار خودش را به خانواده عروس و داماد نشان می داد و می رفت #گلزار_شهدا. همه فکر و ذکرش پیش شهدا بود. می رفتیم روستا برای سمنوپزان. وسط تفریح و گشت و گذار مثل کسی که گم شده ای دارد. می پرسید:حاج آقا سید این دور و بر شهید نیست بریم پیشش؟ 🖋 راوی:سید اصغر عظیمی،دوست شهید . 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍براى شهادت و يا رفتن تلاش نكنيد براى رضاى او كار كنيد و بگوييد خداوندا نه براى بهشت و نه براى شهادت اگر تو ما هم در جهنمت بى اندازيد و فقط از ما راضى باشى براى ما كافى است . 📚منبع:اسك دين 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊