#گلزار_شهدای_کرمان #وصل_خوبان 🌺سفره عقد برای زوج جوان چیده شده بود که ناگهان از انتهای گلزارمهمانانی ناخوانده ی دعوت شده از امیدیه اهواز وارد گلزار شدند. گویا قرار گذاشته بودندکه در روز رُند ۹ آذر ویژه برنامه ی عروسی خود را در کنار مزار حاج قاسم برگزار کنند. سفره عقد را که دیدند اشک شوق از دیدگانشان جاری شد حاج قاسم چه به زیبایی از آنها پذیرایی کرده بود... روی صندلی نشستند و غرق شادیِ این دعوت شدند. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

🔹 نه، هیچ‌وقت خون شهید هدر نمی‏‌رود، خون شهید به زمین نمی‌ریزد. خون شهید هر قطره‏‌اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون می‏ گردد و در پیکر اجتماع وارد می‌‏شود. 📗 استاد مطهری، قیام و انقلاب مهدی(ع 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

📰 قهرمان گمنام 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

🌹صوت شهید فخری‌زاده درباره اختلاس و زندگی تجملاتی برخی مسئولان ♦️کسی شهید میشه که در زمان حیاتش شهید شده باشه 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

#گلزار_شهدای_کرمان #زائر 💠از نیروهای حشدالشعبی عراق بودند. ساکن بغداد. به عشق زیارت حاج قاسم، راهی کرمان شده بودند. گفتگوی سیدعبدالکریم، اهل نجف باهموطن بغدادی اش، درکنار مزار شهیدحاج قاسم شنیدنی است. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

🎥پسر شهید فخری‌زاده: تولید علوم پدرم تا سالیان دراز جاری خواهد ماند #شهید_محسن_فخری_زاده #پایان_مذاکره 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

💎#رفیق_خوشبخت_ما (۸) 🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره) ⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه 🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز 🍂مقدمه سازی#ظهور 👈#باب_اول:#طلب ص ۱۷ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊خدا خدا کنید سرهنگ بزند توی گوش شما ص۲۲ 🔸️آن شب خیلی هوا سرد بود و دو نفر بودیم. رفتیم از زیر برفها چوب پیدا کردیم و داخل یک ظرف حلبی آتش روشن کردیم که گرم شویم. 🔸️حدود ۱۰ دقیقه ای طول نکشید که دیدم یک نفر به سمت ما می آمد. گفتم احتمالا از نیروهای کومله است. 🔸️آمــاده بودیم که شلیک کنیم، ناگهان دیـدم گفت: »السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)«. با یک تیپا به من گفت: »شما سر آتش نشستید و دشمن را نمی بینید؛ اما دشمن شما را می بیند. 🔸️می خواهید پادگانی را به آتش بکشید؟!« بعد گفت: »فـردا بیا دفتر فرماندهی.« 🔸️فکر کردم حتما می خواهد ما را اذیت کند؛ اما خیلی مرد مظلوم و خبره و اهل کاری بود. وقتی رفتم دفتر ایشان، گفت: »چند روز مانده به مرخصی شما؟« گفتم: »۱۰ روز.« گفت: »۲۵ روز برو مرخصی. 🔸️« این شد که من به بچه ها می گفتم: »خدا خدا کنید سرهنگ بزند توی گوش شما. اگر سرهنگ سلیمانی بزند توی گوش شما، خدا به شما کمک می کند.« 🌼عباس افزون، همرزم شهید ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛

🔴نگاهی تحلیلی به ترور شهید فخری زاده و مواضع جریان انقلابی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊