eitaa logo
روایتگری شهدا
22.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍يكي از معجزات الهي كه منجر به پيروزي عمليات فتح‌المبين شد آخرين شناسايي شب قبل از عمليات بود. من، حسين قجه‌اي و محسن وزوايي براي يافتن بهترين مسير هدايت گردان به پشت جبهه دشمن و تصرف توپخانه آنها به مأموريت رفتيم. 🔴پس از اتمام كار شناسايي براي استراحت دور هم نشسته، كمپوتي را باز كرديم و در حاليكه آرام صحبت مي‌كرديم مشغول خوردن شديم و به يكديگر تأكيد مي‌كرديم كه قوطي خالي را با خود ببريم تا نشاني از خود به جا نگذاشته باشيم. با خوشحالي به مقر بازگشتيم و پس از ارائه گزارش كار، ناگهان به خاطر آورديم كه غفلت كرده و قوطي را همانجا گذاشته ايم. ديگر كاري نمي‌توانستيم بكنيم و فقط به خدا توكل كرديم. 🔵 اوايل شب بعد، چند ساعتي پس از حركت گردان، محسن وزوايي با بيسيم اعلام كرد كه راه را گم كرده است. همه نگران بودند حتي فرمانده‌مان حاج احمد متوسليان به سجده رفته و با گريه به پروردگار التماس مي‌كرد. چند لحظه بعد خبر داده شد كه گردان راهش را پيدا كرده و عمليات با رمز فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. بعدها فهميدم فرمانده گردان مسير را از روي همان قوطي جامانده پيدا كرده است. هميشه مي‌گفتم خداوند اينگونه شري را به خير رقم زد. 📚منبع : خاطراتی از کتاب: دجله در انتظار عباس 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍شما پاسدار خون هاي ريخته شده براي اسلام عزيز هستيد و بايد شما عزيزان پيام خون شهيدان و شعار آنها را با كار و كوشش در راه خدا به جهانيان صادر نمائيد، و ثابت كنيد كه مي توانيم در پناه اسلام غير وابسته به ابرقدرت ها باشيم 📚منبع:سايت وصيت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹روایت همسر شهید «علی اصغر شیردل» از توصیه و نحوه‌ی شهادت او... ❇️ درباره اینکه دوست دارد چطور شهید شود گفت که دوست دارم اگر شهید شدم، بدنم تکه تکه شود یا سر از بدنم جدا شود. دوست دارم به صورت گمنام شهید شوم و پیکرم به کشور برنگردد. این تمام صحبت ها و علایق علی آقا در مورد نحوه شهادتش بود، غافل از اینکه خدا تک تک حرفایش را شنید و آنطور که او دوست داشت شهید شد. 🔸روحش شاد و یادش گرامی... @Afsaran_ir
هر گاه توانستی نگاهت را روی کفش هایت ثابت کنی آنگاه میتوانی شهید شوی 👌🌹 حاج همت میگفت: هرگاه امتداد نگاهت به حرام نرسد شهیدی شهیدی 👌🌹 #گاندو #حجاب #تلنگر #صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹مدت زمانی كه عباس در «ریس» حضور داشت با علاقه فراوانی دوست یابی می كرد، آنها را با معارف اسلامی آشنا می نمود و می كوشید تا در غربت از انحرافشان جلوگیری كند. 🔹به یاد دارم كه در ان سال، به علت تراكم بیش از حد دانشجویان اعزامی از كشورهای مختلف، اتاق هایی با مساحت تقریبی سی متر را به دو نفر اختصاص داده بودند. همسویی نظرات و تنهایی، از علت های نزدیكی من با عباس بود؛ به همین خاطر بیشتر وقت ها با او بودم. یك روز هنگامی كه برای مطالعه و تمرین درس ها به اتاق عباس رفتم، در كمال شگفتی «نخی» را دیدم كه به دو طرف دیوار نصب شده و مساحت اتاق را به دو نیم تقسیم كرده بود. نخ در ارتفاع متوسط بود، به طوری كه مجبور به خم شدن و گذر از نخ شدم. به شوخی گفتم: «عباس! این چیه! چرا بند رخت را در اتاقت بسته ای؟» 🔸او پرسش مرا با تعارف میوه، كه همیشه در اتاقش برای میهمانان نگه می داشت، بی پاسخ گذاشت. بعدها دریافتم كه هم اتاقی عباس جوانی بی بند وبار است و در طرف دیگر اتاق، دقیقاً رو به روی عباس، تعدادی عكس از هنرپیشه های زن و مرد آمریكایی چسبانده و چند نمونه از مشروبات خارجی را بر روی میزش قرار داده است. با پرسش های پی در پی من، عباس توضیح داد كه با هم اتاقی اش به توافق رسیده و از او خواهش كرده چون او مشروب می خورد لطفاً به این سوی خط نیاید؛ بدین ترتیب یك سوی اتاق متعلق به عباس بود و طرف دیگر به هم اتاقی اش اختصاص داشت و آن نخ هم مرز بین آن دو بود. 🔸روزها از پس یكدیگر می گذشت و من هفته ای یكی، دو بار به اتاق عباس می رفتم و در همان محدوده او به تمرین درس های پروازی مشغول می شدم و هر روز می دیدم كه به تدریج نخ به قسمت بالاتر دیوار نصب می شود؛ به طوری كه دیگر به راحتی از زیر آن عبور می كردم. یك روز كه به اتاق عباس رفتم او خوشحال و شادمان بود و دریافتم كه اثری از نخ نیست. علت را جویا شدم. عباس به سمت دیگر اتاق اشاره كرد. من با كمال شگفتی دیدم كه عكس های هنر پیشه ها از دیوار برداشته شده بود و از بطری های مشروبات خارجی هم اثری نبود. عباس گفت: دیگر احتیاجی به نخ نیست؛ چون دوستمان با ما یكی شده... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️اسمش فاطمه بود. متولد ۲۳ تیر ۱۳۵۷. سه سال بیشتر نداشت که توسط منافقین سوزانده شد، اون هم در حالی که زنده بود... 🔻امروز همون منافقین که هفده هزار ایرانی رو ترور کردن، پشت حساب‌های جعلی در فضای مجازی قایم شدن و مشعول تخریب افراد انقلابی هستن... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
25.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که علامه حسن زاده آملی به او لقب چریک قهرمان دادند #شهید نادر خضری 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
مے‌گفت: سخت‌ترین‌شکنجه‌هارودرساواک‌دید وسخت‌ترین‌مقاومت‌روباکومله‌داشت مےگفت: انگارهرچےبیشترسختےمیکشه عآشِق‌تَرمیشه...🌸 ♥️✨ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☘🌺 اینان همان هایند که در روز هفتاد بار شهید می شوند ، اگر که زنده بمانند ! آن که مجروحین را از معرکه در می برد و به درمانگاه خط دوم می رساند ، کارش رانندگی است ولی تو گویی که با هر بار رفتن و آمدنش ، بر بال ملائک عروج می کند و آسمان را در می ورد ، برای او هم چون دیگران شهادت مطلوب است ، و نهایت آرزوست و اصلا به همین عشق آمده ، لیکن تن داده است به این که ، شربت شهادت را جرعه ، جرعه بنوشد و قطره ، قطره .... 📕 پلاک 10 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️حساسیت شهید مجید بقایی بر روی حق‌الناس ✅ اوایل انقلاب، به هر کس یک کُپُن تعلق می‌گرفت و با آن کپن می‌توانست سهم مواد غذایی خود مانند قند، شکر، نفت، روغن و برنج را دریافت کند. ✅ مجید بقایی یک روز از قبل از آن که به طرف جبهه حرکت کند، کپن خود را از روی طاقچه‌ منزل برمی‌دارد. ✅خانواده از او می‌پرسند که چه‌کار می‌کنی!؟ ✅ در پاسخ می‌گوید، سهم کپن خودم را برداشتم تا مبادا زمانی که نیستم حواستان نباشد و سهم من را از ارزاق عمومی بگیرید. من در جبهه غذا می‌گیرم و این کپن اضافی، حق‌الناس است. #شهدا #دفاع_مقدس #کلام_شهدا #خاطرات #عکس #گاندو #حجاب #تلنگر #صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺باور کن دوستت دارد همین که بر مزارشان ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند 🌺همین که اشک هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند 🌺همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی دستت را گرفته اند 🌺همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند 🌺همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند 🌺باور کن ،شهید دوستت دارد  که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری... 🌹اللهم الرزقنی توفیق شهادت فی سبیلک🌹 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊