eitaa logo
روایتگری شهدا
23.8هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
_به شوخی به یکی از دوستانم گفتم : من ۲۲ ساعت متوالی خوابیده‌ام ! گفت : بدون غذا ؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم ؛ گفت : بدون نماز ؟! و این گونه خدای هر کس را شناختم(: ...🌷🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔮 عشق و ارادت شهدا به حضرت زهرا س در سال ۱۳۷۲ در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم. اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم.😔😔 به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار روضه حضرت زهرا (س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم.😭 با خودم می گفتم: «یا زهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام. اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما نظر کنند و اگر لایق نمی دانید که برگردیم تهران». روز بعد هم بچه ها با توسل به حضرت زهرا (س) مشغول تفحص شدند. در حین کار روبروی پاسگاه بند انگشتی نظرم را جلب کرد.😱😱 با احتیاط لازم اطراف آن را خالی کردیم و به بدن شهید رسیدیم.😍😍 در کنار آن شهید، شهیدی دیگر را نیز پیدا کردیم که جمجمه هایشان روبروی هم بود. قمقمه آبی هم داشتند که برای تبرک همه از آن نوشیدیم.😊😊 وقتی که از داشتن پلاک مطمئن شدیم، با ذکر صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم. متوجه شدیم که هر دو شهید پشت پیراهن شان نوشته بودند: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم».😭😭😭 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص؛ نوشته حمید داود آبادی 🌹 شادی روح شهدا صلوات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢آیا حجاب فقط برای عرب‌ها بوده؟ 🎤 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
👌یک عکس با ده ها اِلِمان روانی و شناختی: ۱_ عکس امام و رهبری در بالا ۲_ شیعه و سنی زیر یک سقف ۳_ آیه ۱۴ سوره حشر و اشاره به ترس یهودیان از جنگ ۴_ قدس محصور در گل و نوید پیروزی و .... ♦️سید حسن رسانه را خوب می شناسد و یکی از ده ها دلیل موفقیت مقاومت همین موفقیت در حوزه ادراک است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹عصر روز چهارشنبه، چهارم آبان ماه ۱۳۶۲، مدرسه راهنمایی «شهید حمداله پیروز»، در شهرستان «بهبهان» مورد اصابت موشک ارتش بعثی عراق قرار گرفت و تعداد ۷۴ دانش آموز و معلم به خاک و خون کشیده شدند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت سوم 📝رضایت شهید 🌷یک سال طول کشید تا گرد آوری بخش زیادی از خاطرات پایان یافت؛ پدرم اصرار داشت تا همین مقدر از خاطرات را برای چاپ آمده کنم ولی بنده معتقد بودم تا خود شهید رضایتش را نشانم ندهد این مطالب برایم دلچسب نخواهد شد. به همین دلیل از بروز خاطرات خوداری می کردم . 🔹️ماه رمضان بود و یک هفته از رحلت نَنِه آقا می گذشت که صبحی خواهرم از خواب بیدار شد و به انتظار یک ساله ام پایان داد. او برایم رویایش را اینگونه نقل کرد : 🌷دیدم که زنگ منزل به صدا در آمد؛در باز شد. حاج آقا فولادی پشت در بود. اولش فکر کردم مثل همیشه به دیدار پدرم آمده ولی از کلامش معلوم شد که مهمانی عزیز با خود آورده است؛ 🔹️وارد منزل که شد به پدرم گفت:بنده جلوتر آمده ام تا مژده رسیدن برادرتان؛محمد علی را بدهم ؛ایشان تا دقایقی دیگر به منزلتان می آیند. 🌷با این جمله؛همه مشتاقانه منتظر عمو محمد شدیم؛چند دقیقه بعد صدای یاالله؛یا الله آشنایی به گوش رسید از پنجره نگاهی به بهار خواب انداختم تا لحظه وصال دو برادر را مشاهده کنم. 🔹️پدرم پا برهنه می دوید و مردی را دیدم که با جامه روحانیت؛عبایی نقره ای و عمامه ای سفید به طرف پدرم قدم بر می‌داشت؛صورتش بسیار نورانی و زیبا بود  محاسنش جو گندمی به نظر می رسید 🌷به محض اتصال دو برادر؛یکدیگر را نگاهی انداختند و با شوق پدر خود را به سینه برادر چسباند عمو هم سر به شانه اش گذاشته بود؛ پدرم اشک می‌ریخت و بر بازوان او دست می کشید. 🔹️عمو می گفت:داداش جان! من که نمرده ام  تا تنهایت بگذارم؛ پدرم گفت؛محمد با شهادتت پیرم کردی. عمو از فراق و غصه های چندین ساله برادرش معذرت خواست و از او دلجویی کرد. 🌷پدر به اتفاق عمو محمد و حاج آقا فولادی نشستند و پدر سیبی را برای عمو پوست می گرفت؛ با خود گفتم:اگر این آقا عمویم باشد پس محرم ماست و میتواند ما را نیز در آغوش بگیرد؛ 🔹️شتابان به سویش رفتم و عمو با شوق از جا برخاست و مرا هم مثل پدر مورد محبت خود قرار داد و گله می کردم که چرا این همه مدت از ما دور بودی؛بابام از فراقت موهایش سفید شد؛از غصه شما کمرش شکست. 🌷عمو با چشمانی اشک آلود مرا نوازش می کرد و مرتب می بوسید و می گفت: عمو جان!قبول دارم حق با شماست مگر خودتان مرا به منزلتان دعوت نکردید؛دیگر آمده ام برای همیشه کنارتان بمانم؛من همیشه از شما راضی بوده ام؛ 🔹️عمو شما را بسیار دوست می دارد. عمو با لبخندش مرتب از ما دل جویی می کرد و عذر می خواست. تا زمانی که از خواب بیدار شدم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 کوتاه‌ترین دعا برای بلندترین آرزو ... 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 جمعه‌های_دلتنگی 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹شهید ابراهیم هادی میگفت: اگر پدرم بچه‌های خوبی تربیت کرد به خاطر سختی‌های بود که برای رزق حلال می‌کشید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 مرحبا به زنان مقاومت 🔻شهادت‌طلبی جوانان ناشی از شجاعت مادران آنهاست 🔻زنان مقاومت، در خطّ مقدّم حماسه غزه هستند 🔻به جای اینکه فقط از مظلومیت غزه بگوییم، از شجاعت زنان و مادرانشان بگوییم! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯