🌹رسم خوبی داشتیم، #ماه_رمضانها بعضی شبها، چندتا از مربیها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونهی دانشآموزا.
یکی از شبها توی ترافیک گیر کردیم.
اذان گفتند.
🌹علی گفت: وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه.
من گفتم: پنج دقیقه بیشتر نمونده، بذار بریم اونجا میخونیم.
بخاطر ترافیک یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به مقصد.
🌹علی زد روی شونمو گفت:
کاری که وقت نمازاولوقت انجام بشه، ابتر میمونه...
🌹شهید علی خلیلی
🌹 #یاد_شهدا_باصلوات
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
5ad1f914f7927fb424b40e1d_-7847614008618395192.mp3
4.04M
#تلاوت_نور
💠تلاوت جزء ۲۱ قرآن کریم
🔳در روزشهادت اولین مظلوم
عالم،مولا امیرالمومنین (ع)...
ثواب تلاوت آیات الهی را به
به روح بلندمرتبه ی این مولای
بی نظیر تقدیم می کنیم ...
به امیدشفاعت مولای متقیان
در روز جزا...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۲)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
🔻حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.»
همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
🔸️حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان.
🔹️هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۲۴
🎙راوی :مهدی ایرانمنش
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.
♦️قسمت اول
⬅️چهره ی دوست داشتنی و چشم های مهربان و جذّاب#حاج_قاسم
🔵سردار معروفی در مقدمه کتاب ص ۱۴ یادآور می شوند که در انتخاب نام این کتاب به اسم بچه های حاج قاسم بدون آگاهی سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی این اسم با مشورت جمعی از رزمندگان و آزادگان عزیز و سر افراز انتخاب شد چرا که یقین داشتم در صورت مشورت با ایشان با این نام گذاری مخالفت می کردند
🔸️بریده ای از ص۵۸ این کتاب:
تابستان سال ۱۳۶۱ بسیجی ویژه بودیم با تشکیل تیپ ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی مجددا به جبهه اعزام شدیم...
🔺️بعد عملیات رمضان با استقرار در دشت جفیر آمدیم هوا خیلی گرم بود .
🔻اولین بار بود که چهره ی دوست داشتنی و چشم های مهربان و جذّاب#حاج_قاسم را می دیدم ولحن زیبا و گرمش را می شنیدم. راننده ی ایشان، علی باقری یکی از دوستانم بود.
🔸️آن جا بود که با محمد فاضلی،محمدعلی پور احمدیان و مقداد رضا حسینی آشنا شدم.همان جا بود که اعلام کردند تیپ ثارالله به لشکر ثارالله ارتقاء پیدا کرده است؛لشکر پیروزمندی که رزمندگان جان بر کف و فرمانده ی دلاورش،هیچ گاه از یادها نخواهند رفت...
🦋در توضیح عکس: نفر دوم ایستاده از راست سردار سلیمانی و نفر سوم نشسته از چپ سردار معروفی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌹روایتی از آخرین شب قدر حاج قاسم سلیمانی در حرم حضرت علی (علیهالسلام)
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷