⚡﷽⚡
☀️#چهل_چراغ(۱۵)
🔸پانزدهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹خطاب به برادران و خواهران مجاهدم…
💢خیمه (ولایت)، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۴۳)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_ششم:#حیرت ص ۶۳
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊وقتی ورق برگشت ص ۶۸
🔸️داعش به دروازه هــای اربیل رسیده بود و بیم آن می رفت که شهر عن قریب اشغال شـود. بارزانی می گوید: »من پس از حملۀ داعش با آمریکایی ها، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم.
🔸️همۀ مقامات این کشورها در جواب گفتند فعلاً هیچ
کمکی نمی توانند بکنند.« بارزانی چنین ادامه می دهد:
من فــوراً با مقامات ایـرانـی تماس گرفتم و به آنها
صریحاً گفتم شهر در حال سقوط است.
🔸️اگر نمی توانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه می کنیم.#مقامات_ایرانی شمارۀ تماس#قاسم_سلیمانی را به من دادند و گفتند:
🔸️»حاج قاسم نمایندۀ تام االختیار ما در مبارزه با#داعش اسـت.« سریع با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضـاع را دقیقاً شـر ح دادم. ایـشـان بـه مـن گفت: »مـن فـردا، بعد از#نماز_صبح، اربیل هستم.«
🔸️به او گفتم: »فردا دیر است. همین حاال بیایید.« گفت: »کا ک مسعود، فقط امشب شهر را نگه دار.« فردا صبح حاج قاسم در#فرودگاه_اربیل بود. من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوصش آمـده بـود.
🔸️آنهـا به سرعت به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگ را سازماندهی دوباره کردند. در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت. در ضمن کمکهای تسلیحاتی ایران نیز برای ما رسید.
🔸️حاج قاسم چند نفر از نیروهایش را برای#مشاورۀ_نظامی در اربیل گذاشت و خودش به کربلا بازگشت. ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم
🔸️شما که در حال#فتح_اربیل بودید، چگونه یک باره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی به ما گفت: »نفوذیهای ما در اربیل خبر دادند#قاسم_سلیمانی در اربیل است؛ روحیۀ افراد ما به هم ریخت و عقب نشستیم... .«
🌼مسعود بارزانی، رئیس وقت اقلیم کردستان
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_هشت
♦️مجروحيت ص ۱۵۷
✔مرتضي پارسائيان، علي مقدم
💚انهدام سنگر بتونی تیر بار دشمن❤️
♦️همه گردانها از محورهاي خودشان پيشروي كردند. ما بايد از مواضع مقابلمان و سنگرهاي اطرافش عبور مي كرديم. اما با روشن شدن هوا كار بسيار سخت شد!
♦️در يك قسمت، نزديك پل رفائيه كار بسيار سخت تر بود. يك تيربار عراقي از داخل يك سنگر شليك مي كرد و اجازه حركت را به هيچ يك از نيروها نمي داد.
♦️ما هر کاري كرديم نتوانستيم سنگر بتوني تيربار را بزنيم.ابراهيم را صدا كردم و ســنگر تيربار را از دور نشان دادم.
🍁@shahidabad313
♦️خوب نگاه كرد و گفت: تنها راه چاره نزديك شدن و پرتاب نارنجك توي سنگره! بعد دو تا نارنجك از من گرفت و سينه خيز به سمت سنگرهاي دشمن رفت.
من هم به دنبال او راه افتادم.
♦️در يكي از سنگرها پناه گرفتم. ابراهيم جلوتر رفت و من نگاه مي كردم. او موقعيت مناســبي را در يكي از ســنگرهاي نزديك تيربار پيدا كرد.
♦️اما اتفاق عجيبي افتاد! در آن ســنگر يك بسيجي كم سن و سال، حالت موج گرفتگي پيدا كرده بود. اســلحه كلاش خودش را روي سينه ابراهيم گذاشت و مرتب داد مي زد: ميُ كشمت عراقي!
♦️ابراهيم همين طور كه نشســته بود دســتهايش را بالاگرفــت. هيچ حرفي نمي زد. نفس در ســينه همه حبس شــده بود. واقعًا نمي دانستيم چه كار كنيم!
🍁@pmsh313
♦️چند لحظه گذشت. صداي تيربار دشمن قطع نمي شد.آهســته و سينه خيز به ســمت جلو رفتم. خودم را به آن سنگر رساندم. فقط دعا مي كردم و مي گفتم: خدايا خودت كمك كن! ديشــب تا حالا با دشمن مشكل نداشتيم. اما حاال اين وضع بوجود آمده.
♦️يك دفعه ابراهيم ضربه اي به صورت آن بسيجي زد و اسلحه را از دستش گرفت. بعد هم آن بسيجي را بغل كرد! جوان كه انگار تازه به حال خودش آمده بود
گريه كرد.
🍁@shahidabad313
♦️ابراهيم مرا صدا زد و بسيجي را به من تحويل داد و گفت: تا حالا تو صورت كســي نزده بودم، اما اينجا لازم بود. بعد هم به سمت تيربار رفت.چند لحظه بعد نارنجك اول را انداخت، ولي فايده اي نداشت.
♦️بعد بلند شد و به ســمت بيرون ســنگر دويد. نارنجك دوم را در حال دويدن پرتاب كرد. لحظه اي بعد سنگر تيربار منهدم شد. بچه ها با فرياد الله اكبر از جا بلند شدند و به سمت جلو آمدند. من هم خوشحال به بچه ها نگاه مي كردم...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرحم به دردای خسته دلان بودی...!
#حاج_قاسم #مرد_میدان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️نقل قول عجیب و شنیدنی آیت الله مصباح یزدی (ره) از آیت الله بهجت (ره) درباره شفاعت گسترده حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#عمار_انقلاب #مصباح_یزدی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شاه_بیت
سرباز تمامِ حضرت جان بودى
قاسم نه فقط، شبيه سلمان بودى
وصف تو ميان واژه ها ممكن نيست!
الحق كه هميشه #مرد_ميدان بودى
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت بغض آلود سپهبد شهید #حاج_قاسم سلیمانی از عملیات خیبر
🔹 هر کس از عملیات خیبر تا انتهای جنگ حتی یک ساعت در مناطق جنگی حضور داشته، جانباز شیمیایی است.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#معرفی_کتاب
🌷 مالک زمان🌷
🔰امیرالمومنین (ع) در نامه ۵۳ نهج البلاغه توصیه های مهمی به فرمانده سپاه خود جناب مالک اشتر نمود. این توصیه ها محدود به زمان و مکان خاصی نیست. در زمان ما مالک اشتر دیگری پا به عرصه نهاد و توصیه های مولای متقیان را عملی کرد.
📗کتاب "مالک زمان" بیش از پنجاه داستان زیبا از زندگی و مجاهدت های سردار رشید اسلام مالک اشتر و حاج قاسم سلیمانی را در خود جای داده و زندگی این دو بزرگوار را با هم مطابقت داده است.
🔸نقطه قوت این اثر، مقایسه دو شخصیت برجسته جهان اسلام و تطبیق رفتار ها و اخلاقیات آن ها با دستور العمل حضرت علی (ع) است که در انتهای هر داستان بخشی از نامه ۵۳ حضرت را بیان میکند.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تواضع حاج قاسم سلیمانی و امتناع از نشستن روی صندلی مجلل...
🔹شهرستان بابل - 20 اسفند 1397
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹گرامیباد ١٦ دی ماه سالروز شهادت شهید سید حسین علم الهدی شهید دانشجو، عمار های انقلاب اسلامی در جبهه دانشگاه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚡﷽⚡
☀️#چهل_چراغ(۱۶)
🔸شانزدهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹خطاب به برادران و خواهران ایرانی…
🔸️برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛
🔸️از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۴۴)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_ششم:#حیرت ص ۶۳
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊بزرگی بدون مرز ص ۷۰
🔹️#شهید_شاطری خیلی برای حاجی محترم بود. درباره اش می گفت:
🔹️»بزرگی اش وقتی نمایان شد که رفت. آن وقت شما باید می رفتید جنوب لبنان و مـی دیـدیـد. مسیحی ها بــرای کمتر شهیدی در کلیساهای خودشان و مناطق خودشان می آیند مجلس بگیرند.
🔹️تمام مذاهب و ادیانی که در جنوب وجود داشتند، برای شهید شاطری مراسم گرفتند.«
🌼شهید سلیمانی
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🌹سالگردشهادت شهیدان،امیر سرلشکر خلبان شهید منصور ستاری، امیر سرلشکر خلبان شهیدعلیرضا یاسینی، و امیر سرلشکر خلبان شهید مصطفی اردستانی را گرامی می داریم.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم منتشر نشده از ارادت ویژه شهید حاج قاسم سلیمانی به مادرش
#مرد_میدان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_نه
💚مجروحيت❤️ص ۱۵۸
✔مرتضي پارسائيان، علي مقدم
🔶️...يك دفعه با اشاره يكي از بچه ها برگشتم و به بيرون سنگر نگاه كردم!رنگ از صورتم پريد. لبخند بر لبانم خشــك شد!
🔶️ابراهيم غرق خون روي زمين افتاده بود. اسلحه ام را انداختم و به سمت او دويدم.درست در همان لحظه انفجار، يك گلوله به صورت )داخل دهان( و يك
گلوله به پشــت پاي او اصابت كرده بود. خون زيادي از او مي رفت. او تقريبًا بي هوش روي زمين افتاده بود. داد زدم: ابراهيم!
🍁@shahidabad313
🔶️با كمك يكي از بچه ها و با يك ماشين، ابراهيم و چند مجروح ديگر را به بهداري ارتش در دزفول رسانديم. ابراهيم تا آخرين مرحله كار حضور داشــت، در زمان تصرف ســنگرهاي پاياني دشمن در آن منطقه، مورد اصابت قرار گرفت.
🔶️بين راه دائمًا گريه مي كردم. ناراحت بودم، نكند ابراهيم... نه، خدا نكنه، از طرفي ابراهيم در شب اول عمليات هم مجروح شده بود. خون زيادي از بدنش
رفت. حالا معلوم نيست بتواند مقاومت كند.
🔶️پزشــك بهــداري دزفول گفت: گلولــه اي كه به صورت خــورده به طرز معجزه آسائي از گردن خارج شده، اما به جايي آسيب نرسانده. اما گلوله اي كه به پا اصابت كرده قدرت حركت را گرفته، استخوان پشت پا خرد شده.
🔶️از طرفي زخم پهلوي او باز شده و خونريزي دارد. لذا براي معالجه بايد به تهران منتقل شود.ابراهيم به تهران منتقل شد. يك ماه در بيمارستان نجميه بستري بود. چندين عمل جراحي روي ابراهيم انجام شــد و چند تركش ريز و درشــت را هم از بدنش خارج كردند.
🍁@pmsh313
🔶️ابراهيــم در مصاحبه با خبرنگاري كه در بيمارســتان به ســراغ او آمده بود گفت: با اينكه بچه ها براي اين عمليات ماه ها زحمت كشيدند و كار اطلاعاتي كردنــد. اما با عنايــت خداوند، مــا در فتح المبين عمليــات نكرديم! ما فقط راهپيمائي كرديم و شعارمان يا زهرا(س) بود. آنجا هر چه كه بود نظر عنايت خود خانم حضرت صديقه طاهره (س) بود.
🔶️ابراهيم ادامه داد: وقتي در صحرا، بچه ها را به اين طرف و آن طرف مي برديم و همه خسته شده بودند، سجده رفتم وتوسل پيدا كردم به امام زمان)عج( از خود حضرت خواستيم كه راه را به ما نشان دهد. وقتي سر از سجده برداشتم بچه ها آرامش عجيبي داشتند، اكثرًا خوابيده بودند. نسيم خنكي هم مي وزيد.
🍁@shahidabad313
🔶️من در مسير آن نسيم حركت كردم. چيز زيادي نرفتم كه به خاكريز اطراف مقر توپخانه رســيدم. در پايان هم وقتي خبرنگار پرسيد: آيا پيامي براي مردم
داريد؟ گفت: »ما شرمنده اين مردم هستيم كه از شام شب خود مي زنند و براي رزمندگان مي فرســتند.
🔶️خود من بايد بدنم تكه تكه شود تا بتوانم نسبت به اين ِ مردم اداي دين كنم!«ابراهيم به خاطر شكستگي استخوان پا، قادر به حركت نبود. پس از مدتي بستري
شدن در بيمارستان به خانه آمد و حدود شش ماه از جبهه ها دور بود. اما در اين مدت از فعاليتهاي اجتماعي و مذهبي در بين بچه هاي محل و مسجد غافل نبود.
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛