eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 غرب خودش را خواهد کشت 🌷شهید سید مرتضی آوینی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 ✨خیالت را نفس میکشم؛ این عطر هوای توست ⛅که هر صبح، دلتنگی هایم را به دست باد میسپارد...🍃 سلام ای رویای صادقه من؛💚 کِی محقق می‌شوی؟ 🌸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹‌شهـــید حسن باقری: میخواهند اسلام و قرآن را از صحنه گیتی براندازند اما کور خوانده‌اند؛ زیرا نور حق با حرکتهای مذبوحانه خاموش نمیشود. و قلبهایی که از مرگ نترسند؛ برای دشمن از هر نوع سلاحی برنده‌تر و پیروزتر است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 | 🌟اول فروردین ماه بود، خیلی دوست داشتم رضا در آغاز سال کنار ما باشد، وقتی تماس میگرفت؛ گفتم: آقا رضا به مرخصی نمی آیید؟ آرام پاسخ می داد شما تقاضای مرخصی از بنده نکنید... بیشتر نگران شدم و پرسیدم چرا مرخصی نمیدهند یا خودتان نمی آیید؟ در حالی که میخندید گفت: من دیگر برنمیگردم اگر بخواهم می توانم مرخصی بگیرم اما موضوع این است که آدم یا مسئولیت نمی پذیرد یا وقتی پذیرفت باید تا آخرش بایستد...! به همین دلیل است که من نمیتوانم بیایم...! 🌷شهید رضا چراغی🌷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 | 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: قدر این ماه رمضانی را که الان در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم... توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دوره‌ی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعه‌ی ماه رمضان‌های تاریخ (حضور) داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم. ۱۳۹۵/۰۳/۲۵ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایتی از شهیده نجمه قاسم پور به نقل از مادر شهید 📚بر اساس کتاب ۰۸۲ خاطرات شهیده ... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء ۱۳ قرآن.mp3
3.97M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾ (تندخوانے) جزء سیزدهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے زمان : 35دقیقہ ✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨ ✾شهید،‌‌ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🎨 | 🌟اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین 💠فرازی از وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⬅️ماجرای عکسی که رهبر انقلاب سراغش را گرفتند 🔸️به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، نرگس و اسماعیل پدر و دختری هستند که یکی از عکس‌های یادگاریشان باهم آن‌قدر معروف شده بود که وقتی مقام معظم رهبری دختر را دید به واسطه آن عکس شناخت. نرگس در آن عکس سعی کرده بود تمام پدر را در آغوش کوچک خود جای دهد. پدری که مدت‌ها قبل نرگسش را گذاشته بود و برای همیشه رفته بود تا روزی او را در بهشت ملاقات کند. 🍁در این عکس حالا سنگ سرد مزار شده بود وجود گرم پدر که به دختر ۷ ساله آرامش می‌داد. فاطمه خانم مادرش می‌گوید هنوز هم دخترمان بی‌قرار اسماعیل است. این را وقتی نگاه نرگس به دخترانی می‌افتد که کنار پدرانشان هستند، می‌فهمم. بعد از آن نرگس بی‌هیچ دلیلی شروع به گریه کردن می‌کند و لج‌بازی‌هایش گل می‌کند. اما نرگس دوبار بعد از شهادت پدرش دوبار آرامش را تجربه کرد. یکبار وقتی بود که حاج قاسم را دید و یکبار دیگر ملاقات با رهبری بود. ملاقاتی که دو هفته باید زودتر انجام می‌شد تا نرگس هنوز به سن تکلیف نرسیده باشد و بتواند رهبرش را ببوسد اما افسوس. حالا دلخوشی نرگس پس از این دو هفته و در دیدار با عزیزش هدایایی بود که آقا به او داد. 🍏در ادامه ماجرای عکس نرگس را از زبان مادر نرگس و همسر شهید «اسماعیل خانزاده» خواهید خواند. 🍁«یک روز از دفتر رهبری تماس گرفتند و پرسیدند تمایل دارید به دیدار آقا بیایید؟ گفتیم بله ما از همه همین درخواست را داشتیم. تاریخی را معین کردند و رفتیم. قابل وصف نیست و نمی‌شود مقایسه کرد دیدار سردار را با آقا اما در هر دو آرامشی بود که به زبان وصف نمی‌آید. @shahidabad313
روایتگری شهدا
⬅️ماجرای عکسی که رهبر انقلاب سراغش را گرفتند 🔸️به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، نرگس و اسماع
🔸️نرگس نامه‌ای نوشت برای آقا و ایشان خواستند نرگس خودش نامه را بخواند. آقا پرسید تو همان دختری هستی که سر مزار پدرت خوابیدی؟ گفت بله. نرگس گفت چند ساله منتظر دیدار شما هستم. نرگس دوست داشت برود در بغل حضرت آقا اما دو هفته قبلش به سن تکلیف رسید. گفت من اصرار داشتم پیش از سن تکلیف به دیدارتان بیایم و شما را ببوسم. آقا خندیدند و گفتند: ببخشید تو به سن تکلیف رسیدی و نمی‌توانم در آغوشت بگیرم. نرگس هم خیلی ناراحت بود. آقا مجدد گفتند: شرمنده نتوانستم تا حالا دیدار کنم. عبا و انگشترشان را دادند به نرگس و گفتند حالا که نتوانستم بغلت کنم این هدیه‌ها از طرف من برای تو. 🔹️ماجرای عکس نرگس ⚡عکاسی آمد تا از اولین روز مدرسه رفتن نرگس عکاسی کند. نرگس پیشنهاد داد اول برویم سر مزار پدرم. وقتی رفت نرگس طوری دراز کشید که انگار مزار پدرش را در آغوش گرفت. عکاس می‌گفت واقعا سوژه نرگس بهتر از من بود. منظور آقا همین عکس بود.» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯