eitaa logo
روایتگری شهدا
23.8هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت هفتاد و دوم:کِرم زدن زخم مجروحین 🍂هر سری جدیدی که از اسرا وارد اردوگاه میشد، همراهشون تعداد زیادی زخمی بود. در حالیکه طبق قوانین بین المللی و کنوانسیون حمایت از زندانیان جنگی ، عراق موظف بود مجروحین رو به بیمارستان منتقل کرده و مداوا کنند، همانگونه که ایران این کار رو انجام میداد، اما جلادان بعثی توجهی به این قضیه نداشتن و زخمیها رو هم مثل افراد سالم به اردوگاه منتقل می کردند. 🍂 از اسرای مشهدی بعد از تحمل درد طولانی به مرور انگشتای دستش ریخت و بعلت عفونت دستی که میشد با اندک مداوایی خوب بشه، از مچ جدا شد. خیلی از بچه ها لت و پار بودن و شکستنی هایی داشتند و حتی مواردی از قطع دست و پا داشتیم ، اما بعثیا هیچکدوم رو بیمارستان نمی بردن - مگر در موارد بسیار نادر- و به همون حال در اردوگاه رها می شدن و تنها هر چند روز یه بار تعدادی که خیلی بدحال بودن رو به بهداری کوچک اردوگاه می بردن و مختصری پانسمان می کردن. 🍂عدم رعایت بدیهی ترین اصول انسانی مانند مداوای مجروحین جنگی، سبب شد بتدریج تلفات ما شروع بشه و هر چند روز یه بار، یکی از بچه ها غریبانه و مظلومانه جان بده. به مرور زخمها عفونی و بعد از مدتی زخمهای عُمقی عفونت کرده و کِرم میزد. یکب از بسیجیهای شیراز که یه پاش قطع شده بود تمام زخماشو کِرم زده بود و هر چه آه و ناله می کرد به دادش نمی رسیدن و فقط گاهی یه کپسول پنی سیلین یا آمپی سیلین بهش می دادن . این تمامِ معالجه و درمانِ اونا بود و به همین خاطر به شهادت رسید. قافله اسرای مفقودالاثر در هر مکان و مقطعی شهیدی برجای میگذاشت و تعداد کاروانیان کم و کمتر میشد. 🍂بر خلاف این رفتار غیر انسانی بعثی ها، خود شاهد بودم در جبهه های ایلام زخمیهای عراقی رو مثل بچه های خودمون تو بیمارستان مداوا می کردند. اوایل جنگ که نوجوانی سیزده ساله بودم، برای عیادت یکی از بستگان به همراه خانواده به بیمارستان امام خمینی(ره)ایلام رفتم. سرباز زخمی عراقی بدون هیچ نگهبان و مراقبتی در قسمت عمومی بیمارستان بستری بود و مردم به عیادتش می رفتند و مثل مریضای خودشون براش کمپوت و میوه می بردن. هیچ مجروح عراقی قبل از بهبودی کامل به اردوگاه منتقل نمی شد، اما در عراق همه چیز بر عکس بود و بعثیها هیچ تفاوتی بین مجروح و سالم قائل نبودن و همون رفتار ظالمانه که با اسرای سالم داشتن با زخمیها هم همونجور رفتار می کردن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨شهدا مبدأ و منشاء حیاتند، زمینی بودند، اما زمین گیر نبودند 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹‌شهـــید رسول خلیلی: این دنیا باتمامی زیبایی ها و انسان هاۍخوب ونیکو محل گذر است نه وقوف و ماندن،وتمامی ماباید برویم وراه این است.دیر یا زود فرقی نمیکند اما چه بهتر که زیبا برویم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
کار برای خدا ♡ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
"آن چه در سینه ی من هست تو هستی دل نیست" حسین‌جان ❤️ علیه السلام ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل هفتم : مبارزه با داعش 🔸صفحه : ۱۰۴ 🔻قسمت نود و ششم : هیبت حاج قاسم ✍دوست مشترک مان آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق بود. خیلی به ما محبت داشت. حاج قاسم را هم بسیار دوست داشت. تقدیر بر این شد که من وزیر شوم و آقای طالبانی رئیس جمهور . باهم رفیق بودیم . در زمان جنگ مدت ها منزل ایشان بودم، او هم چریک بود و مبارزه می کرد. رفتم ایشان را ببینم. دو نفری داشتیم با هم صحبت می کردیم، با اشاره گفت:کاک فتاح همین جا که شما نشسته اید،چند وقت پیش حاج قاسم نشسته بود. داشتیم صحبت می کردیم. منشی من آمد در گوشم مطلبی گفت. حاج قاسم گفت:چیه کاک جلال؟ بهش گفتم که ایشون داره می‌گه اوباما رئیس جمهور آمریکا پشت خطه، برم با اوصحبت کنم. _صحبت کن. وصل کردند. _اگه می خواهید من برم بیرون. _نه شما بشین. گوشی را برداشتم و با اوباما سلام وعلیک کردم. باشوخی به او گفتم:می دونی کی روبروی من نشسته؟ گفت:منه. _حاج قاسم سلیمانی. _باتعجب گفت: ژنرال سلیمانی!؟ _بله. _از لحن اوباما احساس کردم که به احترام و هیبت حاج قاسم ایستاد. الله اکبر این حاج قاسم فرزند ملت ایران است که در همه ی دل ها نفوذ کرد. قیامتی به پا کرد. انقلابی در دل ها ایجاد کرد. ملت ما را با مردم عراق متحدتر کرد. 🗣 پرویزفتاح، رییس بنیاد مستضعفان، یاران شاهد ۱۷۱ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 | 🔻 وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم، غم شبهای جدایی بزم تو مرا میطلبد آمدم ای جان! من عودم و از سوختنم نیست رهایی... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت هفتاد و سوم:چاهای توالت رو تخلیه نمی کردن 🔸️من پیشاپیش بخاطر نقل این خاطره عذرخواهی می کنم ، ولی نمی شود برخی از رو کتمان کرد و نگفت. همه این خاطرات برگهایی از تاریخ پر فراز و نشیب دفاع مقدس و اسارته و باید بگوش تموم دنیا و بشریت بر روی کره زمین برسه و دنیا بدونه که مردم ایران با چه کسانی می جنگیدن و جنگ ما رو یه اختلاف مرزی ، یا جنگ شیعه و سنی و قومی و زبانی جلوه ندن.  🔸️برای هر دو بند که هفت آسایشگاه داشت و تقریبا ۸۰۰ نفر توی این دو بند اسیر بودن فقط شش توالت وجود داشت. اونم تمام وقت در اختیار بچه ها نبود. در شبانه روز فقط چهار ساعت حق استفاده داشتیم. صبح بین دو تا دوساعت و نیم هواخوری داشتیم و بعد از ظهر هم یه ساعت ونیم. توی این مدت کوتاه باید ۸۰۰ نفر استفاده می کردن و چاهها سریع پر می شد. چند ماه اول عمدا چاها رو تخلیه نمی کردن. اول کثافات از سنگ می زد بیرون و کار مشکل میشد و بعدش کم کم میومد بالا و تمام سطح داخل توالت رو می گرفت و نهایتا راهروها پر می شد و گاهی به اندازه ای اوضاع خراب و بحرانی می شد که تا یکی دو وجب بالا میومد و اصلا امکان نشستن حتی داخل راهروها هم نبود و در قرن بیستم بچه های ناچار بودن که نیم خیز یا ایستاده قضای حاجت کنن و حتی بعضا بعلت کمبود آب یا اصلا نمیشد پاها را شست و با همون پاهای نجس بر می گشتیم داخل آسایشگاه . 🔸️از این بدتر این بود که در شبانه روز ۲۰ ساعت رو داخل آسایشگاه زندانی بودیم و درها برومون بسته بود و نه دسترسی به توالت داشتیم و نه شیر آب. در حالی که خیلی راحت میشد گوشه آسایشگاه یه توالت می زدن یا حداقل به خودمون اجازه می دادن این کارو بکنیم . ولی برای کردن اسرا و اذیت و آزار روحی و جسمی دادن به بچه ها این کار رو انجام نمیدادن. توالت ما در مدت ۲۰ ساعت داخل تنها یه سطل بزرگ بود که گوشه ای از آسایشگاه گذاشته بودیم و بچه ها یه پتوی رو آویزون کرده بودن. سطل پر میشد و هر روز دو نفر مسئول سطل دستشویی بودند باید دو طرف اونو می گرفتن و با چه زحمتی می بردن و خالی می کردن که قبلا ماجرای اونو توضیح دادم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا