🌷🕊🍃
کاش می دانستم
به چه می اندیشی💭
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ #نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین #مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید دکتر مصطفی چمران:
خدایا هدایتم کن؛ زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم؛ زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
بَعد اَز شَهنشهِ نَجفُ
شاهِ ڪـَربَلا
دَر طالِعم نِوشتِه خدا،
عبدِ سامِرا
#سلامعلےساڪنسامرا✋🏻
#شهادت_امام_هادی(ع) 🥀
بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی و تجلّی «رُحَماءُ بَینَهُم»
رابطه حزب اللهی با کسی که دینش ضعیف تر است، موضوعیت دارد.
🌹 #حاج_قاسم #جان_فدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#شهادت_امام_هادی علیه السلام تسلیت باد
💢فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیهالسلام) توسط شهید #حاج_قاسم سلیمانی در سامرا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۱۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و هجدهم:یخچالِ فوق پیشرفته
🍂خوشبختانه علیرغم همه فشارهای زندان ملحق، یه مشکل اصلا نداشتیم و اونم بحث#جاسوس بود. جاسوسهایی که امون بچهها رو تو تکریت یازده بریده بودن، اینجا دیگه حضور نداشتن. همه یه دست بودیم. همه این ۷۲ نفر قربانیِ جاسوسها شده بودن و همه مقیّد و یکدل. این باعث میشد که خیالمون از داخل دو تا اتاق راحت باشه و کسی با خبرکشی زیر کتک و شکنجه گرفتار نمیشد.
🔹️برای اولین بار بود در طول دوران اسارت که همه، مثل چشامون به یکدیگه#اطمینان داشتیم و این کار رو برای فعالیتهای دینی و علمی و فرهنگی راحت میکرد. چقدر لذتبخش بود که بدون واهمه هر حرفی رو میتونستیم به همدیگه بزنیم و هر کار ممکنی که دوست داشتیم انجام بدیم. یه چیز مهم دیگه که تا حدودی باعث آسایشمون شده بود، یخچال فوق پیشرفته ای بود که در اختیارمون گذاشته بودن. توی اون دمای سوزان تکریت، آب سریع گرم میشد و قابل خوردن نبود. تنها وسیله ما برای خنک نگه داشتن آب، کوزۀ بزرگی بود که اونو با گونی نخی پیچونده بودیم و مدام مقداری آب روی گونی میریختیم که آب مقداری خنک بمونه و قابل خوردن باشه. این کوزه اونقدر برامون عزیز بود که مثل جون شیرین ازش محافظت میکردیم و همیشه تو کتک کاریها مواظب بودیم یه وقت کابلی، چوبی توش نخوره و بشکنه.
💥به همین خاطر زمان کتک کاری نزدیک کوزه نمیشدیم که بهانه دست بعثیها بیفته و بزن و بشکننش. خلاصه حاضر بودیم خودمون کتک بخوریم ولی کوزه کتک نخوره که دردش برامون بیشتر بود. متأسفانه این اتفاق برای اتاق بغلیمون افتاده بود و کوزه شکسته بود و بچهها با چه زحمتی تکه هاشو به هم وصل کرده بودن. البته آبی که داخلش میریختیم اصلاً آب شُرب نبود و از حوض داخل محوطه میآوردیم و میریختیم داخلش، امّا همین که مقداری خنک میموند غنیمت بود و قابل شرب و بهداشتی بودن رو بیخیال میشدیم. اگه ما هم بیخیال نمیشدیم، عراقیها بیخیال بودن و کاری از دستمون برنمیاومد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢 محاسبات بر باد رفته
🔻دشمنان نمیدانند ...
🌷شهید سلیمانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۴۹_۱۵۰
🔻قسمت صد و پنجاه و هفتم: اشتیاق دیدار
✍هنگامی که بیداری اسلامی در منطقه شکل گرفته بود، سفری به مصر داشتیم و توافقاتی بین ما و مصری ها به وجود آمد. مردم مصر نسبت به آزادی فلسطین و قدس حس خوبی دارند و چون جمهوری اسلامی ایران و در راس آن رهبر معظم انقلاب اسلامی از مقاومت مردم فلسطین و لبنان قاطعانه حمایت می کنند، مردم مصر هم به جمهوری اسلامی علاقه مندند. هیئت مصری که آمدند ایران و توافقاتی بین طرفین انجام شد، رئیس هیئت به من گفت: خواهشی از شما داریم، می خواهیم ژنرال سلیمانی رو ولو برای پنج دقیقه هم که شده، ببینیم.
-نسبتی بین ماموریت هئیت شما و ژنرال سلیمانی نمی بینم و اصلاً موضوع ماموریت ایشون ارتباط مستقیمی با مصر نداره و آقای سلیمانی در موضوعات دیگری مسئولیت دارند.
ادامه دارد......
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
ھوایَت می زنَد بر سـَر...
دلَم دیوانـه می گردد
چه عطری در ھوایـَت ھَست؟!
نمیـدانم،نمیدانـم...
پنج شنبه ویاد شهدا با ذکر صلوات💐
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
شهـادت!
همیـن اسـت دیگـر
بـہ نـاگـہ پنجـرهاۍ بـاز میشـود
تصمیـم بـا تـوست
کـہ دل بـہ عشق بدهۍ یـا هـوس •
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
📹 کلیپ | #حاج_قاسم سلیمانی: شاید تنها جایی که این جمله امام به طور کامل محقق شده بود و تحقق پیدا کرده بود صحنه ی جنگ بود که امام فرمودند ملاک مسئولیت ها تقوا و جهاد فی سبیل الله است...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
حرکت بسیار زیبای یک قناد دغدغه مند بر روی جعبه های شیرینی🌹😍
واقعا هرکس تو هرشغلی میتونه جهادتبیین کنه👌
#ماه_رجب
#حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
چادرش بالے برای پروازش شد!
شہیدهحجاب💔
#امام_زمان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۱۹)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و نوزدهم:معجزه پنکه سقفی
🍂تمام امکانات سرمایشی مون هم در اون اتاق کوچک یه پنکه سقفی بود که اون بالا بسته بودن و معلوم بود متعلق به عصر دقیانوس است. بی انصافها روی کمترین درجه هم تنظیمش کرده بودن. ما هم که مثل چوب کبریت کنار هم بستهبندی شده بودیم و از سر و رومان شرشر عرق میریخت. معجزۀ این پنکه این بود فقط یه نفر رو که مستقیما زیرش بود رو کمی خنک میکرد. خدا رو شکر دیگه مجروح نداشتیم. بچه ها به#نوبت یکی یکی زیر پنکه قرار میگرفتیم و کمی که عرقمون خشک می شد دیگری جاشو میگرفت.
⚡یکی از زیباترین خاطراتی که در اسارت بیاد دارم تو همین#اتاق_کوچکِ زندان ۳۱ نفره بود. چهار ماه از گرم ترین ماهها و روزهای سال با اون تراکم و مضیقۀ جا، هیچ نزاع و حتی تنش جزئی پیش نیومد. بیشتر به یه افسانه یا معجزه شبیهه. ولی این یه واقعیت بود که نه سرِ جا و خنک شدن زیر پنکه و نه تقسیم غذا و سایر مسائل در این مدت نسبتا طولانی هیچ دلخوری و ناراحتی بین ما پیش نیومد. حتی یادمه بارها اتفاق افتاد که افراد بخشی از سهمیه غذا یا دارو یا چای خودشون رو به دیگری که احساس میکردن نیازمندتره یا چند روزی مریض شده بود و نیاز به مراقبت داشت میدادن و این اوج#جوانمردی و از خود گذشتگی بچهها توی اون شرایط بود.
🔸️#اذان که میشد همه با هم بلند میشدیم و مقید بودیم اول وقت نماز بخونیم. اونقدر جا کم بود که وقتی بلند می شدیم نماز میخوندیم، انگار داشتیم#نماز_جماعت میخوندیم. تازه همه با هم نمیتونستیم بایستیم و نماز بخونیم و تو دو سه شیفت نمازمون رو میخوندیم. ولی توی اون جای کم نماز فرادامون شبیه نماز جماعت بود.
🔹️یه نگهبان گاگول و بدقواره بنام لفته داشتیم که مدام به ما گیر میداد که مگه نگفتم نماز جماعت ممنوعه!؟ چرا مخالفت می کنید؟! و شروع به تهدید و فحاشی و گاهی هم کتک کاری می کرد، ما هر چه براش توضیح می دادیم که نماز جماعت این جوری نیست و یکی تو رکوعه و یکی سجده و یکی تشهد، حالیش نبود و شاید اصلا نمیدونست نماز جماعت چجوریه؟!!!. تا آخرش نتونستیم این عقب مونده رو تفهیم کنیم و تنها خوبی که برامون داشت این بود که حرفها و رفتارش شده بود دستمایۀ طنز و خندیدن بچه ها و نوعی تنوع برامون بود...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۵۰
🔻قسمت صدوپنجاه وهشتم: اشتیاق دیدار
✍ولی برای ما خیلی مهمه که ژنرال سلیمانی رو ببینیم. زنگ زدم به سردار.گفتند: اگه جمع بندی شما اینه که لازم می بینین با من ملاقات کنند، وقتی بهشان میدم.
هماهنگ شد. رفتیم محلی که سردار آنجا حضور داشت. جلوی در ورودی اتاق ملاقات منتظر بود، مهمان ها را به ترتیب مقام معرفی و به داخل هدایت شان کردم. وارد جلسه ی ملاقات شدند. سردار قاآنی هم در محل بود. بعد از احوال پرسی به حاج قاسم گفت که یک تلفن فوری دارید. گفت اگه می شه چند دقیقه با مهمونا بنشینید تا من تلفن رو جواب بدم و برگردم.
یک دقیقه ای گذشته بود که مسئول هیئت مصری گفت: سردار سلیمانی هنوز نیومدن؟
ادامه دارد......
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#یاصاحب_الزمان عج
من در شبِ آرزو نداشتم
جز وصل تو هیچ آرزویی
ای عشق! بیا که نیست ما را
غیر از مدد تو چاره جویی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعای_فرج
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
+شهادٺیعنے؛
زندگےڪن،اما!
فقطبراےخدا..!🖐🏽
اگرشهادتمیخواهید
زندگےکنید
فقطبرایخدا..:)!"🌿
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹یادی_از_شهدا
شهید آوینی: ما از سوختن
نمی ترسیم
که چون پروانه ها
عاشق نوریم
و هر جا که نور ولایت است
گرد آن حلقه می زنیم.
#شهید_مرتضی_آوینی
#لبیک_یا_خامنه_ای
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی :
چه کسی میتواند محاسبه بکند خدمات امام (ره) را . ولی آن قدری که ما فهم میکنیم با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست . خدمت امام (ره) ، کاری که امام کرد .
این چیزی که امروز مقام معظم رهبری با خون دل با تمام وجود از آن مراقبت میکند .
در هر نطقی استناد به امام می کند . به عنوان یک مرجعی در پایه گذاری همه موضوعات اساسی .
❤️ #جان_فدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۰)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و بیستم:سرطانی به اسم حسین مجید
♦️مدتی که گذشت و داشت اوضاع عادی میشد ، از حجم کتک و اذیتها کاسته شد و لفته و بقیه نگهبانها، علیرغم همه مشکلاتشون مقداری آروم و قابل تحمل شده بودن، با سرطانی به اسم گروهبان حسین مجید، مواجه شدیم.
🔹️حسین مجید از نگهبانهای تکریت یازده بود و به خاطر قد کوتاه و شکم گنده و هیکل بی قوارهاش خود عراقیها هم مسخرهش میکردن. انگار همیشهی خدا نه ماهه حامله بود. هر روز سهمیهش شده بود یه سیلی که وقت بیرون رفتنمون از اتاق به همه میزد. البته به جای کف دست، دستشو مشت میکرد و چون قدش کوتاه بود و اکثر بچههای ما بلند قد بودن برای اینکه بتونه مسلط باشه، میرفت رو یه بلندی و با تموم قدرت میکوبید تو صورت بچهها. درد و سنگینی این مشت از لگد یه الاغ نر هم بیشتر بود و ضرب دستش اونقدر سنگین بود که گاهی یه نفر پرت میشد و سرش گیج میرفت.
🔸️یه بار منخواستم زرنگی کنم و کمتر به فک و صورتم فشار بیاد. اومدم دندونام رو محکم به هم فشار دادم. فکر میکردم این جوری بهتره.ولی وقتی کوبید تو صورتم هر دو ردیف دندونام به هم خوردن و نزدیک بود بریزن تو دهنم. تا چند روز فک بالا و پایینم بخاطر اون ضربه و ندانم کاری خودم درد میکرد و درس عبرتی برام شد که دیگه وقت مشت و سیلی خوردن دندونام رو روی هم فشار ندم.
💥شکر خدا مدتی بعد اون ملعونِ عقدهای رفت و ما از سهمیه روزانه سیلی و مشتِ تو صورت معاف شدیم. با رفتن حسین مجید و کمی مهربان شدن لفته و بقیه نگهبانها ، علیرغم تنگی جا و گرما به تدریج و بصورت محدود و دو سه نفره برخی کلاسها رو شروع کردیم و خودمون رو با برنامههای مفید سرگرم میکردیم.
🔸️یکی از مشغولیت بچه ها حفظ و مرور قرآن و کلاسهای ترجمه و تفسیر قرآن و زبان انگلیسی بود. من و یه نفر دیگه از مسعود ماهوتچی که دانشجو بود و تسلط خوبی به زبان انگلیسی داشت، خواهش کردیم برامون کلاس مکالمه زبان بذاره و اونم قبول کرد و تا وقتیکه تو ملحق بودیم، مرتب تمرین مکالمه میکردیم و گاهی هم با عبدالکریم مازندرانی و محمد خطیبی مباحث حوزوی رو#مباحثه میکردیم...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه:۱۵۰-۱۵۱
🔻قسمت صد و پنجاه و نهم: اشتیاق دیدار
✍گفتم: سردارسلیمانی همون آقایی بود که جلوی در شما رو بهش معرفی کردم و احوال پرسی کرد.
خیلی تعجب کردند.اول فکر کردند که من سرشان کلاه گذاشتم ،یعنی فقط برای اینکه صحنه سازی کرده باشم آن ها را آورده ام جایی و با معرفی فرد دیگری خواسته ام دست به سرشان کنم .
بعد از چند دقیقه آمد و نشست.
حرف هایش را که شنیدند،تازه متوجه شدند که جای درستی آمده اند.
ملاقات تمام شد.
داشتیم می رفتیم .
گفتند: ما تصورمون از سردار سلیمانی یه ژنرال بداخلاق و اخمو بود، اصلا ما در طول تاریخ زندگی سیاسی مون یه ژنرال عالی رتبه در تراز بین المللی که هیچ ،در تراز داخلی هم ندیده بودیم که این طور متواضع رفتار کنه و صحبت هاش این قدر عمیق و راهبردی باشه.
🗣️حسین امیر عبداللهیان،مدیر کل امور بین المللی مجلس شورای اسلامی ،نشریه یاران شاهد شماره ۱۷۱
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯