eitaa logo
روایتگری شهدا
24.1هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠(۲۲۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و بیست و هفتم:تشکیل جامعه روحانیت ♦️در بند یک، از حدود ۳۰۰ نفری که بودیم ده نفر طلبه و روحانی که همدیگه رو شناخته بودیم وجود داشت و هر کدوم به نحوی فعالیت تبلیغی و کلاس‌داری داشت. من دیدم حالا که مشکلی بنام جاسوسی نداریم و همه یه دست هستن، خوبه یه تشکّل از دوستان روحانی تشکیل بشه و یه سری جلسات هماهنگی رو داشته باشیم. لذا بعد از مشورت با بقیه به صورت غیر‌علنی جامعه روحانیت اردوگاه ملحق رو تشکیل دادیم و افراد اون عبارت بودن از: علی باطنی، احمد فراهانی، محمد خطیبی، عبدالکریم مازندرانی، سیدکرامت الله حسینی، حسن اسلامپور، جعفر یاراحمدی؛ علیرضا عبادی نیا و شیدالله گلستانی و بنده. 🔸️چندین جلسه هماهنگی برای بهتر اجرا شدن برنامه‌های فرهنگی تا مباحث طلبگی برگزار شد و خِرد جمعی جای فعالیتای فردی رو گرفت.از جمله مهم‌ترین برنامه‌ای که کانون مرکزی، برنامه ریزی کرده بود و اجرا شد یک‌سری برنامه های خاص و ویژۀ بود که در آسایشگاه‌ها برگزار شد و حتی برخی از اونها هم به محوطه و راهروها کشیده شد. دست نوشته‌های زیبا، برخی جملات در مورد بسیج‌، چندین جلسه سخنرانی و مسابقۀ فرهنگی به مناسبت هفته بسیج و اجرای سرود و تأتر. خودمون هم باورمون نمی‌شد که ما همون اسرایی هستیم که تا چند ماه قبل و خصوصا سال اول تا تکان می‌خوردیم زیر مشت و لگد و ضربات کابل بعثیها له می‌شدیم و حالا داریم اینجا و در عراق و با وجود حزب بعث و جبروت صدام، بزرگداشت هفته بسیج برگزار می‌کنیم و جامعه روحانیت تشکیل میدیم؟! 💥یه وقتهایی شبیه خواب و خیال بود. خلاصه همه چی خوب بود و همه از این وضع و اوضاع پیش آمده راضی بودن. واقعا داشت شیرازۀ کار از دست عراقیها خارج می‌شد، ولی عملاً دخالت چندانی نمی‌کردن. نه این‌که تأیید کنن و کار نداشته باشن، بیشتر سعی می‌کردن خودشون رو به کوچه علی چپ بزنند و حضور کمتر در اردوگاه و مراقبت از راه دور، طوری وانمود کنن که مثلاً از این اتفاقات و فعالیتها خبر ندارن. حالا پشت سرِ این تصمیم چه سیاستی بود، دقیقا نمی‌دونستیم ، ولی حدس می‌زدیم که شاید عراقی‌ها احساس می کردن اواخر اسارته و نمی‌خوان درد سری برای خودشون ایجاد کنن. البته پر بیراهه‌ هم نبود...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
📸توصیه امسالِ رهبر انقلاب به معتکفان امام خامنه ای: در ایام اعتکاف اقلّاً یک بار نماز حضرت جعفر را بخوانند اما اگر در هر سه روز این عمل را انجام دهند بهتر است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۵۳-۱۵۴ 🔻قسمت صدوشصت وپنجم : سیل ✍اوایل فروردین ۱۳۹۸درعراق بودیم که خبر سیل گلستان ٫اهواز وشیراز،همه مان را شوکه کرد. باسه نفراز دوستان راهی پل دختر واهواز شدیم. درپل دختر به گروه رسانه ای که از دوستان قدیمی بسیج دانشجویی خراسان بودند،ملحق شدیم واخبارو تصاویرمان به صورت گسترده منتشر شد. دربین همین فیلم وعکس گرفتن ها به روستایی دور افتاده دراهواز رسیدیم . همراه اهوازی ما گفت:حاج قاسم اینجاست. باورمان نشد،دست پاچه شدیم. سریع دوربین ها رابرداشتیم و دوان دوان حرکت کردیم. تازه وسط راه یادم افتادکه چکمه هایم رانپوشیده ام. باابومهدی المهندس روی گونی های خاک نشسته بودند و با مردم خوش وبش می کردند،باور نمی کردیم که ایشان حاج قاسم سلیمانی باشد. چه قدر خودمانی و دوست داشتنی درکنار مردم ،بدون هیچ محافظی نشسته بود. چه قدر آرام ،متین ومهربانانه دست به سر و روی کودکان ونوجوانان سیل زده می کشید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢پدر یعنی سایه سر... ولی بعضی ها سایه سرشان دادند تا سایه امنیت از کشور کم نشود... 🌷یاد پدران آسمانی بخیر.... شهدایی مبارک ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با پدری که ۳ فرزندش را فدای این آب‌وخاک کرد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
📸 شعری زیبا به زبان فارسی بر ایوان طلای حرم امام علی علیه السلام در نجف اشرف 🔸زائران درگهت را بر در خلد برین 🔸می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین 🔻ولادت مولای شیعیان خجسته باد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن فرشته ها در کنار پدری مهربان اینجا ایرانه ، رهبر سرزمینم این چنین برای دخترانش پدری می کند، وقت می‌گذارد ، تشویق می‌کند ، پند می دهد ، امید می دهید و .... به راستی کدام سرزمین چنین پدری یافت می شود؟ روزت مبارک مهربان ترین پدر ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۲۸) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و بیست و هشتم:اعزام مبلغ 🍂از برگزاری در اردوگاه بعقوبه تا شروع تبادل اسرا در ۲۶ مرداد ۶۹ کمتر از نه ماه مونده بود و سال پایانی اسارت برای همه اسرا بود. هر چه در توان داشتیم برای نشر و گسترش برنامه های فرهنگی تلاش می کردیم. یکی از برنامه های فرهنگی بچه‌ها در اردوگاه ملحق، اعزام مبلّغ و ارسال مقاله برای سوله‌های بعقوبه بود. اکثریت مطلقِ ۵۰۰۰ نفر اسرای سوله‌ها برادران ارتشی بودن و همه این عزیزان اواخر جنگ و بعد از پذیرش قطعنامه و در عملیاتهای عراق در ماههای پایانی جنگ اسیر شده بودن و نیازمند به کارها و برنامه‌های فرهنگی بودن. 🔹️ ارتباط بین ما و اونها بصورت حداقلی بود و صرفاً گاهی در قالب رفتن بهیارها یا افرادیکه تخصصی داشتن مثل برقکار و غیره بود. بچه‌ها از همین فرصت اندک استفاده می‌کردن و به همراه بهیار، برقکار و ... یکی دو نفر رو به بهانۀ دستیار می‌رفتن و یا با خودشون مقاله و نوشته می‌‎بردن یا سخنرانهای ما می‌رفتن و برای جمعی از اونها سخنرانی می‌کردن. 💥دو نفر از افرادی که به سوله‌ها برای انجام کارهای پزشکی رفت و آمد داشتن، رضا سلیمی از اصفهان و علی حسن قنبری از کرمانشاه بودن. به علی حسن قنبری گفتم: این بارکه قرار شدی بری با عراقیها هماهنگ کن و منو به عنوان دستیار با خودت ببر. یه روز علی حسن اومد و گفت آماده شو من دارم میرم سوله‌ها و اجازه گرفتم تو رو هم بعنوان دستیار با خودم ببرم. دوتایی راه افتادیم و علی حسن مشغول کارهای خودش بود و من هم برای تبلیغ از قبل هماهنگ شده بودم برای سخنرانی. 🔸️گفته بودم کُردها رو دعوت کنن چون زبون و ادبیات و نحوه گفتگو با اونهت رو خوب بلد بودم. تو یکی از سوله‌ها جمعی در حدود ۲۰۰ نفر از بچه های کرد جمع شدن و منتظر بودن ببینن کی داره میاد براشون سخنرانی بکنه و چی میخواد بگه. یهو سلطانیِ ریزه پیزه وارد شد. شاید اونهت منتظر بودن یه آدم هیکلی باشه که جرات کرده دل رو به دریا بزنه و توی اسارت بیاد برای تبلیغ! 📌اولش با تعجب به من نگاه می‌کردن و باورشون نمی‌شد که تو اون جمع بتونم با خونسردی صحبت کنم. ولی وقتی شروع کردم، همه ساکت شدن و انگار گم شدۀ خودشون رو پیدا کرده بودن. من اصل کلام رو بردم سمت و سوی تهییج حس وطنی و دینی و پیشینه افتخار آفرین ایرانی و ملت کرد و ازشون خواستم تسلیم شرایط نشن و از عمر و جوانیشون حداکثر بهره برداری رو بعمل بیارن و از تجارب ارزشمند و برنامه های فرهنگی، علمی و هنری ملحق، براشون گفتم. تو چشماشون می‌دیدم که با چه ذوق و شوقی گوش میدن و به وجد اومده بودن. گرچه بعضیاشون مذهبی نبودن ، اما دارای طینت پاک و زمینه بِکر بودن...  ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌