eitaa logo
روایتگری شهدا
22.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊اے شـهیـد ، باید خودت تمـام دلـم را عـوض ڪنـــے ؛ با این دلـم،بہ دردِ امام زمــانم نمـےخورم ... #محبوبِ دل صاحب ڪه شوے شهیدت مے ڪنند.. #شهدای_اربعه 🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
17.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من بال و پر شهید را میبوسم ......😭😭😭 التماس دعا ❤️این فیلم را ببینید و به خانواده شهدا هدیه بدهید آنقدر نشر دهید تا جهانی شود 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ رهبرانقلاب 🌷🍃 🍃 ✽هر یک از این ستارگان درخشان [ #شهید ]، می تواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است. 🍃 🌷🍃 💓واژه ی #شهید را از کنار نام کوچه ها پاک می کنند تا به شیطان بگویند: « #محرمانه دربست مخلصم » دیگر نمی دانند بانگ رسوایی شان همه جا پیچیده است. 💌کاش از قافله ی #اربعین که خار چشمان دشمن است جانمانیم. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدی_که_از_سر_بریده‌اش_صدا_بلند_شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» 😳👇 امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقا خانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش💥 سنگین عراق در شلمچه شهدارو منتقل می‌کرد👌 عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد💔 من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»😭 راوی :جواد علی گلی همرزم شهید فرازی از وصیت نامه شهید:👇 "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود🍃 من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم🙂، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد..🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خاطره #خاطرات حاجتش را از امام رضا (علیه السلام) گرفت کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به #سوریه رو نمی زنم. آن روز وقتی به #حرم_حضرت_رضا (علیه السلام) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد #صحن که شدیم رو به #حرم #سلام داد، تا #پنجره_فولاد #گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه #سرگردون شدم، برای #دفاع از حرم #آواره ی شهرها شدم، #رسوا شدم، تو #مزار_شهدا انگشت نما شدم. طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک #زیارت_نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است. نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم #لبخند زد، #تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر #اعزام می شوم، شک نکن. بعد گفت: امام رضا (علیه السلام) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که گفته بود. #شهید_حسین_محرابی #سالروز_ولادت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ حضرت محمد صلی الله علیه و آله به هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود ، اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست ، بواسطه اولین قطره خونش..... 📕 کتر العمال ، ج ۴ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سفارشی که به مسئولین کشور دارم این است که ، شما با خون صدها هزار شهید ، معلول ، مجروح و جانباز روی کار آمده اید . پس مواظب باشید از این امکانات ، سوء استفاده نکنید و مصلحت اندیشی و سازش و بی تفاوتی را هم کنار بگذارید ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
حسن در سال 50 در چهار دانگه تهران به دنیا آمد . پدرش در کارخانه ای در تهران کارگر بود و تمام تلاشش را برای آسایش خانواده بکار می گرفت . حسن وقتی کمی بزرگ شد ، بعد از درس و انجام تکالیف در بسیج محل فعالیت می کرد ، او نوجوانی با شور و انقلابی بود و برای رفتن به جبهه روز شماری می کرد و با فرمان امام عشق ، به او لبیک گفت و راهی جبهه جنوب شد و پس از ایثار و مجاهدت در تاریخ 67/2/26 در سن 17 سالگی ، در تپه های شیخ محمد به شهادت رسید..... 📕 پلاک 10 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روز خواستگاری با لباس سپاه آمده بود ، به من گفت ، این لباس کفن تن منه ! ، به این امید که سالها در کنار هم زندگی کنیم ، با من ازدواج نکن !! ، چون هر لحظه ممکنه من شهید شوم ، راه من همینه !! ازم پرسید ، حالا برایتان مقدور است با من ازدواج کنید ؟! من چون آن وقت عقیده ام همانگونه بود گفتم ، من با این قضیه مشکلی ندارم ، بعد رضایت مادرم را گرفت و هر طور بود ما با هم ازدواج کردیم.... 📕 پلاک 10 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر دنیا را دیدند ، نخواستند !! روح شان بزرگ تر از دنیا بود خدا به فرشته ها گفت ، بیاورید شان !! این ها سهم شان پرواز است.... 🌹یاد دلاور مردان ۸ سال دفاع مقدس و مدافعین حرم گرامی🌹 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊