فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 روشی راحت واسه برچیده شدن گناه؟!
🔰 آیهالله جوادی آملی حفظه الله
🔹دیگه اگه اینم انجام ندیم، واقعا در حق خودمون و دیگران جفا کردیم.
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
﷽
#توصیه_هایی_برای_زندگی
❓راه کمال را از کجا میخواهیم پیدا کنیم؟ صدقه بدهیم؟ نماز شب بخوانیم؟ به افراد ناتوان کمک کنیم؟
🔹اگر بخواهیم به سهولت رشد معنوی پیدا کنیم، #بهترین راه برای این رشد در #بستر_خانواده است.
💢 سهولت کار خیر کردن در محیط خانه و خانواده وجه تمایزی است که در اجتماع هم پیدا نمیشود.
🔹مثلاً میفرماید: اگر مردی با خانم خودش بنشیند به #شبنشینی و صرفاً با همسرش گفت و شنود کند، ثوابی به او میدهند مانند ثواب #اعتکاف در کنار خانه کعبه!
‼️ این حجم از ثواب و نورانی شدن کجا برای یک گفت و شنود پیرامون مسائل عادی با دوست و رفیق و دیگران در #اجتماع مطرح شده است ؟
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📚#داستانکوتاه
✍مدرسه ای اقدام به بردن دانش آموزانش به اردو میکنه، که در مسیر حرکت اتوبوس به یک تونل نزدیک می شوند که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود که حداکثر ارتفاع سه متر، و ارتفاع اتوبوس هم سه متر.
ولی چون راننده قبلا این مسیر رو اومده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود و ولی سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می شود و در اواسط تونل توقف میکند.
پس از آروم شدن اوضاع مسولین و راننده پیاده میشوند.
🔹پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدیدی روی جاده کشیده شده که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند.
یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و ...
اما هیچکدام چاره ساز نبود.
پسر بچه ای از اتوبوس پیاده شده و گفت که راه حل این مشکل را من میدونم، که یکی از مسوولین اردو بهش گفت که :
برو بالا پیش بچه ها و و از دوستات جدا نشو!!
🔸پسر بچه با اطمینان کامل گفت که به خاطر کوچکیم دست کمم نگیر و یادت باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک بزرگ در می آره.
مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه حل از او خواست.
بچه گفت که پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چه جوری عبور کنیم.
🔹و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در اینصورت می توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.
مسوول به او گفت که بیشتر توضیح بده.
پسر بچه گفت :
که اگر بخواهیم این مساله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند .
پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.
🚨خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت؛ رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است.
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
☘️خــدایــا شـلـوغــیهــای روزگــارم را اگــر بــرای رسـیـدن بــه تــوست پــر رنــگ و اگــر مـسبـب جــدایی اســت خـلـوتــش کــن… مـشـغـلههــای بــیتــو هــمـان بـهـتر کـه پـاک شـونــد☘️
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به وقت خدا!
🎙استاد شیخ علیرضا حدائق
#شهید #نماز #عبادت #دنیا
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
#نهج_البلاغه
▫️إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ، وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ.
🟠حق، سنگين اما گواراست، و باطل، سبك است اما بلاخيز و مرگ آور.
✍حق كار بسيار پيچيده و مشكل است و به گفته بعضى از دانشمندان مانند راه رفتن روى طناب است كه اگر اندك خطايى در آن شود انسان سقوط مى كند; در مسير حق نيز اگر انسان خطا كند در وادى باطل گرفتار خواهد شد. ولى به هر حال نتيجه حق بسيار گواراست، هم در دنيا باعث خشنودى بندگان خداست و هم در آخرت موجب سعادت جاودان و نجات ابدى است. بعضى آن را تشبيه به داروى تلخ شفابخشى كرده اند كه خوردن آن ناگوار اما نتيجه آن رهايى از بيمارى هاى خطرناك است.اما به عكس، باطل، سبك و آسان است چراكه انسان هرگونه بخواهد آن را مطابق ميل خود تنظيم مى كند و به طور موقت از آن لذت مى برد ولى عاقبتى دردناك دارد; هم در اين دنيا مردم بر ضد او مى شورند و هم در آخرت گرفتار عذاب دردناك الهى مى شود.
📘#حکمت_376
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی🕊
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅راه غلبه بر هوای نفسانی
🔰#مقام_معظم_رهبری
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی🕊
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
🥀🕊شَهیدْ!
عاشِقیسْتْ کِهْ دَرْ اِزایِ غَلْطیدَنِ❤️ قَطْرِهْقَطْرِهٔ خوُنَشْ بَرْ خاکْ، زُلالِ عِشْقِ مَحْبوُبْ را جُرْعِهْجُرْعِهْ مینوُشَدْ.
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹
🆔 @shahidaghaabdolahi
╰═━⊰🍃🌷🕊🌷🍃⊱━═╯
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📝داستان بسیار جالب و آموزنده از #فریادرسی یاور مظلومان #امیرمومنانعلیعلیهالسلام :
✍زید نساج می گوید:
در کوفه ساکن بودم و همسایه ای داشتم که روزهای جمعه جایی می رفت و من نمی دانستم کجا می رود، یک روز به او گفتم، روزهای جمعه کجا میروی؟
گفت: من به نجف برای زیارت علی(ع)میروم.
گفتم: این هفته که خواستی بروی، مراهم با خود ببر، قبول کرد
من روز جمعه داخل خانه معطل شدم ولی نیامد. بلند شدم به درخانه اش رفتم و در زدم، عیالش عقب در آمد و گفت: کیه؟!
🔹به زنش گفتم: بنا بود آقا بیاد مرا خبر کند برویم نجف! گفت: لابد فراموش کرده است.
با خودم گفتم تنها میروم، آمدم رسیدم نزدیکیهای مسجد حنّانه، نزدیکی این مسجد یک چاهی معروف است که این چاه،
همان چاهی است که شبها امام علی(ع)می آمد و سرش را درون چاه کرده و درد دلش را به چاه می گفت.
یک وقت دیدم همسایه ام لب این چاه ایستاده، سطل داخل چاه انداخته تا آب بکشد و غسل بکند.
🔸پشتش طرف من بود نگاه کردم دیدم یک زخمی روی شانه راستش است به اندازه یک وجب.
تا رویش را برگرداند و دید من می آیم و این زخم شانه اش را دیدم خیلی ناراحت شد، رفتم سلامش کردم، فلانی بنا بود، مرا هم خبر کنی و منم بیایم؟!
گفت: یادم رفت. گفتم :
این زخم روی شانه ات چیست؟!
گفت چه کار داری، خیلی اصرارش کردم، گفت: تا زنده ام به کسی نمیگوئی؟!
گفتم: نه!
🔹گفت: فلانی! ما ده نفر بودیم و هر شب می رفتیم سر راه مردم را می گرفتیم و دزدی می کردیم، و به عیش و عشرت گناه می پرداختیم .
یک شب به خانه آمدم در میان خانه مست ولایعقل افتاده بودم، یک وقت عیالم شمشیرم را آورد و گفت:
آی مرد فردا شب رفقای تو بخانه ما می آیند، هیچی نداریم، بلند شو بُرو سر راه بگیر و چیزی پیدا کن و بیاور.
گفت: من نصف شب حرکت کردم آمدم دم دروازه کوفه، نم نم باران هم می آمد گاهی هم رعد و برق جستن میکرد،
🔸یک وقت برقی جستن کرد و وسط راه را نگاه کردم دیدم دو سیاهی می آید، خوشحال شدم که دست خالی بر نمی گردم.
یک مقداری گذشت، برق دیگری جستن کرد این دو نفر نزدیکتر شده بود دیدم زن هستند،
گفتم: زور یک مرد به دو زن بهتر می رسد اگر دو مرد بودند کارم مشکل تر بود، نزدیکتر آمدند یک برق دیگر جستن کرد،
🔹نگاه کردم و دیدم یکی از آنها پیر و دیگری یک دختر جوان و بسیار زیبا، شیطان مرا وسوسه کرد،
رفتم جلو، آنچه طلا و خلخال و نقره و لباس داشتند از اینها گرفتم تا خواستم دست خیانت طرف دختر دراز کنم یک وقت پیر زن به التماس افتاد و خودش را روی قدمهایم انداخت و گفت:
ای مرد: هر چه طلا و لباس زیور داشتیم بُردی ، ولی دست درازی به طرف این ناموس نکن!
🔸این دختر یتیمه است، مادر ندارد و فردا شب هم زفاف این دختر است و من خاله این دختر هستم.
این دختر، امشب خیلی به من اصرار کرد و گفت خاله جان! من فردا شب به خانه شوهر می روم و مشکل میدانم به این زودیها به من اجازه بدهند تا بروم قبر علی(ع)را زیارت کنم.
امشب می خواهم او را برای زیارت آن حضرت به نجف ببرم!
🔹هرچه از زیور آلات ما گرفتی مال تو باشد ولی آبروی این دختر نبر !
هر چه این پیره زن التماس کرد، در من اثر نکرد و گفتم: فایده ای ندارد.
دیدم خیلی پافشاری میکند، یک شمشیر حواله پیر زن کردم، ترسید و بیچاره کنار رفت، خواستم دست خیانت و تجاوز به سمت آن دختر دراز کنم
یک وقت دیدم دختر رویش را به طرف حرم امیرالمؤمنین برگردانید و با دلشکسته صدا زد یا علی(ع) خَلِّصْنی ای علی(ع) خلاصم کن.
🔸یک دفعه صدای سُم اسب شنیدم تا نگاه کردم دیدم سواری کنار ما ایستاد و به من تندی کرد و صدا زد؛ ای بیحیا دست از این دختر بردار.
از آن غروری که در من بود گفتم: اوّل خودت را از دست من خلاص کن بعد شفاعت این دختر را بکن ؛
تا این جسارت را کردم یک شمشیری حواله شانه من کرد، من بی حال روی زمین افتادم ولی گوشهایم می شنید که آقا به آن پیرزن و دختر می فرماید:
طلاها و لباسها و خلخالها را بردارید از همینجا برگردید، علی(ع) زیارت شما را قبول کرد.
🔹یک وقت دیدم پیره زن صدا زد:
ای آقا تو که جوانمردی کردی و ما را از دست این ظالم نجات دادی، محبّت دیگری هم به ما بنما، چند قدمی همراه باش تا کنار قبر علی(ع) که آرزوی زیارت آقا به دل این دختر نماند.
یک وقت شنیدم آن آقا صدا زد آی زنها من امیرالمؤمنین علی هستم ،
تا متوجه شدم که او امام علی بن ابیطالب (ع) است. از کار خود پشیمان شدم. فورا خودم را به پای حضرت علی(ع)انداختم.
🔸عرض کردم آقا من توبه کردم مرا ببخش حضرت فرمود:
اگر واقعا توبه کرده باشی خدا می پذیرد. عرض کرم: آقا این زخم خیلی مرا آزار می دهد.
آن حضرت مشتی خاک برداشت و بر پشت من زد. زخم من خوب شد ولی اثر آن برای همیشه بر پشتم باقی ماند.
📚کتاب امامت
نویسنده : شهید آیت الله دستغیب
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼
برکت بی حد و اندازه میخوای؟! این دعای یه خطی رو بعد غذا بخون 👌😊
#اذکار_گره_گشا
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
این آخرین قطعه طلای خونه ماست، هر چی داشتیم سیاستهای شهرسازی تراکم محور ایران که خونه رو اینقدر گرون کرده ازمون بلعید حتی تا اون بست پشت گوش واره نوزادی بچه ها،
طی ده سال ۶ باز اسباب کشی کم از آوارگی نداره.
بگذریم
اما دو تا تیکه طلا تو زندگیمون بود که هرگز نه من نه خانومم حتی در بدترین شرایط هم به فروشش فکر نمی کردیم.
یکی حلقه که چه عرض کنم واشر ۲ گرمی ازدواج خانومم، یکی هم این قلب آویز شکسته.
قلب آویزی که سالها مادرم نگهش داشته بود تا در مبادایی بتونه به زخمی از زندگی بزنه، آویزی که از بچگی آرزومون بود یه بار محض رضای خدا گردن مامان ببینیم.
حرف حرف میاره، القصه مادر که هم پدری کرده بود برامون هم مادری بهمن سال ۹۰ پرکشید.
حلقه خانومم هم گم شد و این تنها نماینده عنصر طلا تو خونه ما شد.
حالا تو چه کنم چه کنم اجاره خونه حکم جهاد لبنان اومده، تنها راه مالی، موجودی..خجالت آور
تا اینکه دیدم خانومها دارند طلا می فرستن.
درست اون وقتی که داشتم فکر می کردم چی میشه اگه به خانومم بگم آویزو بدیم بره .. خانومم زنگ زد..
هیچی نگفتم تا بشنوم و چیزی گفت که با تمام قلبم تایید کردم
گفت، ببین می دونم یادگار مادرته اما من فکر می کنم اگه خود مامانتم بود حتما میداد
و حالا خیلی خوشحالم که مقصد نهایی این یادگار مادر شد جبهه مقدم جنگ با آمریکا در پوشش اسرائیل
ننوشتم برای منت
خواستم هم جبههایها بدونند چقدر با تمام وجود دوستشون داریم و جنگ رو جنگ خودمون می دونیم
شما رو نفروختیم و هرگز نخواهیم فروخت، شما شریف ترین مردمان روزگار
🇱🇧شما اهل لبنان
شما پارهی تن مایید
ما تن فروش نیستیم
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
آدمهای شناسنامه دار را دوست دارم
آنها که برای خودشان، وقتشان و چشمشان
ارزش قائلند
آنها که با هر کسی معاشرت نمیکنند
هر جایی نمیروند
هرکجا ،هر حرفی به زبان نمی آورند
هر کتابی نمیخوانند
آنها که بوی ناب اصالت میدهند.
🌹#کانال_رسمی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹