🌹داستان عجيب از استاد فرشچيان،
🌸بزرگترين نقاشان جهان...
پیش از خلق اثر ضامن آهو مدتی بود دست راستم حالتی فلج به خود گرفت و از کارافتاد. به گونه ای که نمی توانستم انگشتانم را حرکت بدهم.
پزشکان حاذق و پرآوازه هم تشخیص دادند که به مرور زمان و فشار زیاد عصب های دستم به شدت آسیب دیده و به راحتی قابل ترمیم نیست و تاکید کردند هرگز نباید قلم بدست بگیرم ونقاشی کنم.
دلم خیلی شکست که دیگر توان خلق اثر ونقاشی را ندارم تا اینکه به ذهنم رسید از امام رئوف و باب الحوائج حضرت رضا علیه السلام درخواست کنم کمکم کنند تا این بیماری علاج شود و همان لحظه نذر کردم که اگر این دستم بهبود یافت، ماجرای شفاعت وضمانت آهو را به تصویر کشم.
شب خواب دیدم تابلو را پیش رویم گذاشته ام و ابزار و قلم هم آماده است ولی دستم مشکل دارد ناراحت بودم که دیگر هرگز نخواهم توانست نقاشی کنم ، درهمان عالم خواب یک چهره مبارک ونورانی به من فرمان داد، قلم بردار و آنچه می خواهی ترسیم کن! عرض کردم که دستم مشکل پیدا کرده است و دیگر قادر نیستم، همان
صدای آسمانی فرمود: الان می توانی شروع کن ! من از این که توانستم دست به قلم زده بیدار شدم و دیدم اثری از بیماری و ناتوانی در دستم نیست
و از همان لحظه، خلق تابلو ضامن آهو را آغاز کردم که این هم مثل تابلو عصر عاشورا که برای خلق آن بسیار دل دادم تاثیر فوق العاده ای در بیننده می گذارد
@shahidaghaabdolahi
🌷 #دلنوشته_ای_برای_شهدا
به نام خدا
من می خواهم در آینده شهید بشوم. چون...
معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف مهدی و
گفت: «ببین مهدی جان! موضوع انشاء این بود که در آینده می خواهید چه کاره بشین. باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.
مثلاً، پدر خودت چه کاره ست؟
آقا اجازه! شهید شده..😭
@shahidaghaabdolahi