eitaa logo
Shahidaghaabdolahi
4.4هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
90 فایل
🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی ابوامیر(شیرخانطومان)🌹 ادمین کانال @shahid_aliaghaabdolahi 💐تاریخ تولد:۱۰مهر۱۳۶۹ 🥀تاریخ شهادت:۲۳دی۱۳۹۴ 🥀تاریخ رجعت:۱۴آذر۱۴۰۲ 🌹محل شهادت:خالدیه خانطومان 🥀مزارشهید:قطعه۵۰ردیف۱۱۵شماره۲۲بهشت زهرا(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌙⃟ٖٜٖٜٖ🕋 🕋ان شاءالله نماز شب بخونید و این توفیق الهی از دست ندید 📿🌸💫 🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🌸 ✨🌱📿 نماز شب هامون رو به نیابت از بخونیم ... 🌱✨ 🌷 🕊 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
🌹رو به شش گوشه ترین قبله عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌷🕊سلام‌ به ارباب بی کفن به نیابت از شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی 🌹 🕊 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
690.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐وعده هر صبح همه با هم این دعا رو بخوانیم 🌸✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج✨🌸 🌹 🕊 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
🌱کاش می شد رد پایی از شما پیدا کنیم 💚 تا مراد قلب ما حاصل شود ♥️ دیدن روی بهشتی شما 🌹 تا نصیب و روزی این دل شود♥️😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
💐⃟ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💐⃟ 📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از 🍃صفحات 581 قرآن کریم @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
👇روایت تصویر لحظه‌ای ناب، چند ساعت قبل از شهادت🌷🍃 ◾️ عملیات بیت‌المقدس ، تیپ سابق لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول الله ﷺ ,اردیبهشت ۱۳۶۱، ظهر داغ خوزستان ، پشت دروازه‌های خرمشهر، جایی میان آتش و خمپاره، دو رفیق این‌گونه صمیمی کنار هم در حال استراحت هستند 🔸️ تنها چیزی که در تصویر موج می‌زند، رفاقت است؛ در اوج خستگی عملیات، آرامش دل‌نشینی جاری‌ست: 🥀شهید احمد ملاسلیمانی، فرمانده گردان فتح، سر بر زانوی همرزمش 🥀شهید احمدی گذاشته وشهید احمدی، با دستی زیر سر رفیق ونگاهی بر چهره فرمانده، خستگی‌ خودش را فراموش کرده است 🌱🥀 این دو شهید، پیش از جبهه هیچ نسبتی با هم نداشتند، اما رفاقتشان چنان عمیق شد که چند ساعت بعد، با هم تا بهشت پر کشیدند 🔹️ امروز، در روزگاری که آدم‌ها گاهی از هم خسته‌اند، این تصویر هنوز بوی «باهم‌بودن» می‌دهد ؛ یادمان می‌آورد که بعضی رفاقت‌ها، آدرس بهشت را خوب بلدند 📖 عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را 🌷🕊 🕊🌷 کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی🍃👇 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
! 🌺هر کس هر روز سوره بخواند‌ و ثواب آن را به حضرت زهرا سلام الله عليها هدیه کند، 🌸و همچنین دعای و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند، ☘سوره هم خوانده و ثوابش را به امیرالمؤمنين عليه السلام هديه کند. چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود. نخواهد هم به زور می شود!🤲 ✍آیت الله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ 🌹کانٰال‌شَھٖید اَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 @shahidsalehi72 ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالها ازاین کلام رزمنده میگذره ولی چقدر زیبا گفته که هنوز هم تازگی داره کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی🍃👇 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان یک زندگی واقعی[تعهد] ❤️ ،مردغیرتمند خراسان، خدای خوب من مسیر زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی🍃👇 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
📚حکایت شنیدنی قاضی و همسر بازرگان 📌قسمت سوم ✍پسرى که روى چهارپايه نشسته بود پرسيد: مگر سلطان محمود چه عملى دور از عدالت انجام داده است؟ آن پسر گفت : امروز بازرگانى از قاضى شهر به سلطان شکايت کرد که زنش را به قاضى سپرده و به سفر دور و درازى رفته و اکنون که از سفر برگشته و زن خود را خواسته ببرد، قاضى از سپردن زن به شوهرش خوددارى نموده و شاهد و دليل آورده که زن بازرگان از خانهٔ بازرگان بى‌‌خبر رفته است. غافل از اين که قاضى به ظاهر متدين، آن شهود را به زور رشوه حاضر کرده تا شهادت دروغ بدهند. سلطان محمود به شنيدن اين سخنان تکانى خورد و آهى کشيد و از آنجا دور شد و يک‌سر به قصر بازگشت. صبح روز بعد يکى از مستخدمين محرم خود را به دنبال پسر بچه ديشبى که رأى سلطان را دور از عدالت دانسته بود فرستاد. 🔺وقتى که طفل را به سوى قصر سلطان مى‌بردند سخت پريشان حال بود و علت احضار خود را نمى‌دانست اما وقتى به حضور سلطان رسيد و لطف و مهربانى او را ديد دلش آرام گرفت. سلطان با نرمى و لحن پدرانه گفت : امروز تو بايد در کنار من ايستاده و وظيفهٔ مشاور را انجام دهى و در مورد شکاياتى که مى‌شود اظهار نظر نمائي. سپس سلطان محمود يکى از محارم خود را به دنبال بازرگان فرستاد. و هنگامى که بازرگان حاضر شد، سلطان فرمود : بهتر است شکايت خود را مطرح کني. بعد از آنکه بازرگان بيانات خود را تکرار کرد، شهود حاضر شدند و قاضى هم در کنار تالار ايستاده به سخنان آنها گوش مى‌داد. ناگهان پسر بچه گفت : آه جناب قاضي، چرا دور ايستاده‌اي؟ بهتر است نزديک‌تر تشريف بياوريد و کنار شهود قرار گيريد، چون اين جريان بيشتر مربوط به خودتان است. 🔺قاضى ناگزير پيش‌تر رفت و نزديک شهود نشست. پسرک يکى از شهود را مخاطب قرار داد و گفت : به من بگو ببينم آن زنى را که ديدى چه علائم مشخصه‌اى داشت؟ شاهد متحير و سرگردان ماند و پس از لحظه‌اى گفت : او روى پيشانى خال درشتى داشت و يکى از دندان‌هايش نيز افتاده بود. قدى بلند و هيکلى باريک داشت. آن پسر پرسيد : آن زن چه وقت روز از منزل قاضى بيرون آمد؟ شاهد جواب داد: صبح زود. پسر گفت: بسيار خوب تو برو کنار بايست. آنگاه شاهد دوم را پيش خواند و چون علائم زن را پرسيد چنين گفت : او زنى کوتاه قد و کمى چاق، با گونه‌هاى سرخ بود و خالى کنج لبش داشت و هنگام عصر از منزل قاضى خارج شد. پسرک آن شاهد را نيز کنار زد و سومين نفر را طلبيد و آن شاهد گفت : 🔺او زنى بود به کوتاه و نه بلند نه زياد چاق و نه زياد لاغر، رنگش زرد و گونه‌هايش فرورفته بود چشمانى به رنگ آبى داشت. سلطان محمود در تمام مدت بازپرسى پسرک، فقط گوش مى‌داد و چيزى نمى‌گفت. ناگهان پسرک فرياد کشيد و گفت : اى بدبخت‌هاى از خدا بى‌خبر، چه چيزى شما را برآن داشت که شهادت دروغ بدهید؟ من از سلطان استدعا دارم دستور فرمائيد وسايل شکنجه را آماده کنند تا حقيقت آشکار گردد. به محض آنکه کلمهٔ شکنجه از دهان آن طفل بيرون آمد، شهود اظهار داشتند که رشوه‌هاى قاضى آنها را وادار به دروغ گفتن کرده بود و تمام آنچه را که گفته‌اند ابداً حقيقت ندارد. پسرک رو به قاضى به ظاهر مقدس و متدين کرد و پرسيد اکنون نوبت جنابعالى است برخيزيد و به سئوالات من جواب دهيد. قاضى که به شدت منقلب شده و مى‌لرزيد بلند شد. 🔺پسرک پرسيد : آيا سخنان شهود را شنيديد؟ حال مى‌توانيد از خود دفاع کنيد. قاضى گفت : حقيقت همان است که اول گفتم. پسرک فرياد زد : زود وسايل شکنجه را بياوريد، زيرا اين مرد نمى‌خواهد از غرور و تکبرى که دارد حقيقت را با ميل خود ابراز دارد! وقتى وسايل شکنجه را وارد تالار کردند قاضى بناى التماس را گذاشت و حاضر شد حقيقت مطلب را بيان کند. سپس گفت : من زن بازرگان را بيهوش کردم و در سردابهٔ خانهٔ خود مخفى ساخته‌ام اکنون مى‌توانيد بفرستيد و او را از محلى که گفتم بيرون آوريد. سلطان محمود که بى‌نهايت تحت تأثير هوش و ذکاوت آن پسر بچه قرار گرفته بود، دستور داد او را در قصر نگه دارند و مربيان کار آزموده تربيتش کنند تا در زمرهٔ مشاورين و خاصان سلطان قرار گيرد. 🔺اما در مورد قاضى... سلطان محمود دستور داد تا او را به‌دار زنند و لوحه‌اى بر سينه‌اش بياويزند و جرمى که مرتکب شده روى آن با خط درشت بنويسند تا همگان اطلاع پيدا کنند که سزاى سوءاستفاده از اعتماد مردم مرگ مى‌باشد. سپس به آن مرد بازرگان دستور داد تا به خانهٔ قاضى نقل مکان کرده و تمام اموال او را به نام زنش تصاحب کند. ✍پایان @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
🇮🇷🌷 چهارده سالگی رفت جبهه... 🍃تو گردان مسلم لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. 🍃شش سال تو جبهه ها بود و بیش از ده عملیات حضور داشت و خط شکن بود. 🍃هفت بار مجروح شد...بهش میگفتن ابراهیم تو چرا همش مجروح میشی شهید نمیشی .....؟ 🍃میگفت نمیزاره شهید شم... 🍃تو اعزام آخر مادر برایش دعای شهادت کرد و ابراهیم تو جزیره مجنون شهید شد و پیکرش هفت سال بعد برگشت... کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی🍃👇 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹
°•|🌿🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا به حال دیدید کسی با راپل اثاث کشی کنه ◽️هنگامی که می‌خواست اثاث‌ کشی کند، تمام کار را از طبقه چهارم با راپل انجام داد که تا حالا فکر نمی‌کنم نه در ایران نه در دنیا کسی انجام داده باشد. ◽️هرچه اصرار کردیم بگذار کامیون و کارگر بگیریم می‌گفت نه. بحث پولش نبود. همیشه دنبال تجربه بود. خودش و خانمش اثاث کشی کردند. انتقال اثاث‌ها به جز کمد و یخچال و لباسشویی را با راپل انجام داد. حتی میز نهارخوری و شیشه میز را که ای کاش فیلم گرفته بودیم! همه همسایه‌ها نگاه می‌کردند و متعجب بودند که چه می‌کند.. راوی 👈 پدر شهید 🌹 @shahidaghaabdolahi 🇮🇷🌹