eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
912 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
90 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ بــہ نـیّـت‌ برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹 ۳٤۳۝فحه 📚 🍃﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾🍃 🌺هدیه به امام زمان (عج)🌺 @shahidaghaabdoullahi
🍃اے شهید ✨گـذر زمــان ؛ همه چیز را با خود می‌برد جز ردّ نگاه تــو را . . . 💔🥀 🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَد 🕊️ @shahidaghaabdoullahi
💚!' قدم ‌هایت بوسه‌گاه‌چشم‌هایمان اۍگل نرگس جشن میلادت ڪاش به ضیافت ظھور مۍپیوست ..✨🌱| سلام صبحت بخیر آقای من🌺 @shahidaghaabdoullahi
🔸پخش زنده سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب اسلامی 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای امروز اول فروردین ۱۴۰۱ به مناسبت فرارسیدن سال نو به صورت زنده و مستقیم با ملت شریف ایران سخن خواهند گفت. 🔹سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب ساعت ۱۶:۳۰ از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی به‌ صورت زنده پخش می‌شود. @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدر و مادر بزرگوار شهید علی آقا عبداللهی سال نو مبارک. @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱☘🌱☘ 🔺من مشتاق اینم که رنگ خدا بگیرم و بتونم تجلی حداقل یک صفت الهی تو زمین باشم... محمدهادی _امینی ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ @shahidaghaabdoullahi
نور 1400 () 🇮🇷به اطلاع همه ی عاشقان راهیان نور میرساند🇮🇷 ثبت نام راهیان نور1401 🔜حرکت به سمت سه شنبه 1401/1/2 زمان حرکت ساعت:10 برای ثبت نام و کسب اطلاع بیشتر 👇🏻👇🏻 @shahidaghaabdoullahi
پنجمین سالگرد شهیدحسین معزغلامی ۴فروردین از ساعت ۱۶الی ۱۸ بهشت زهرا قطعه ۵۰ @shahidaghaabdoullahi
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش احساسی مردم به تولد شهید سلیمانی 🔹یکم فروردین سالروز تولد شهید حاج قاسم سلیمانی💔 @shahidaghaabdoullahi
🥀خادم الشهدا🥀: زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی به ساك اشاره کردم. «نوار و کتابه، می خوام دوباره این جا قایم کنید.» من و منی کرد. گفت: «حاج خانم راستش من دیگه جرأت نمی کنم.» یک آن ماتم برد. زود ادامه داد: «یعنی شوهرم نیست و منم اجازه این کار را ندارم.» زیاد معطل نشدم. خداحافظی کردم و برگشتم خانه. مانده بودم چکارشان کنم. آخرش گفتم: «توکل بر خدا همین جا قایمشون می کنم، عبدالحسین که دیگه عشق شهادت داره، اگه اینا رو پیدا کردن، اون به آرزوش می رسه.» چند تا قالی داشتیم. بعضی از نوارها را گذاشتم لاي یکی شان.چند تاي از نوارها حساس بودند. سر یکی از متکا ها را باز کردم. نوارها را گذاشتم لاي پنبه ها و سر متکا را دوباره دوختم. کتابها را هم بردم زیرزمین. گذاشتمشان تو چراغ خوراك پزي و تو یک قابلمه. یکهو سر و کله ئ نحسشان پیدا شد. از در و دیوار ریختند تو خانه. حسن هفت، هشت سال بیشتر نداشت. همان جا زبانش بند آمد دو، سه تاشان با کفش آمدند تو اتاق. به خودم تکانی دادم. یکی شان که اسلحه دستش بود، گرفت طرفم و داد زد:« از جات تکان نخور! همون جا که هستی بشین.» پاورقی 1 -فرزندم حسن از همان واقعه به بعد، به شدت دچار لکنت زبان شد که بعدها با توسل پدرش، و به لطف امام ابوالحسن الرضا (سلام االله علیه )، این لکنت زبان تا حد زیادي رفع گردید.از همان وقت، خودم هم مبتلا به یک بیماري شدم که تا مدتها گریبانم راگرفته بود واقعاً تو آن لحظه ها خدا راهنمایی ام کرد. نشان همان متکا را داشتم. زود برداشتم و گذاشتم رو پاهام و دخترم را هم خواباندم رو متکا. شروع کردند به گشتن خانه. گاهی زیر چشمی قالی ها را نگاه میکردم. کافی بود یکی شان را بر گردانند و نوارها را پیدا کنند. متوسل شده بودم به آقا امام زمام ( سلام االله علیه). آقا هم چشم آنها را گویی کور کرده بودند. انگار نه انگار که ما توي خانه قالی داریم. طرفش هم نرفتند! هرچه بیشتر گشتند، کمتر چیزي گیرشان آمد. آخرش هم دست از پا درازتر، گورشان را گم کردند. باز هم آقاي غیاثی سند گذاشت و آزادش کردند. با آقاي رضایی و دو سه تا دیگر از طلبه ها آمد خانه. اول از همه سراغ نوارها را گرفت. گفتم: « لاي قالی رو بدین بالا.» داد بالا. وقتی نوارها را دیدند، همه شان مات و مبهوت ماندند. با تعجب گفت: «یعنی ساواکی ها اینا رو ندیدن؟!» گفتم:« اگه می دیدن که می بردن و شما هم الآن به آرزوت رسیده بودي.» خندید. سراغ نوارهاي حساس را گرفت.گفتم: « خودتون پیدا کنید.» کمی گشتند و چیزي دستگیرشان نشد. گفت: « اذیتمون نکن حاج خانم، بگو نوارها کجاست، می خوایم گوش بدیم.» پاورقی 1 -حجت الاسلام محمد رضا رضایی که اکنون در قم هستند متکا را آرودم. سرش را باز کردم. نوارها را که دیدند، گفتند: « یعنی اینا همین جوري اومدن و این نوارها رو ندیدن؟!» گفتم: « تازه قمست مهمش تو زیر زمینه.» وقتی کتابها را تو قابلمه و چراغ خوراك پزي دیدند، از تعجب مانده بودند چکار کنند. چند روز بعد از آزاد شدنش، امام از پاریس آمدند. 22 بهمن هم که انقلاب پیروز شد. ادامه دارد... کپی با ذکر منبع @shahidaghaabdoullahi